پیمان برادری در روزگار پیامبر

پیامبر با ارتقای بینش اخوانی - نسبی جامعه عرب به سطح اخوت دینی و فاصله گرفتن از تعصبات خونی و نژادی و تبلیغات و تشویق‏های ایشان برای ایجاد پیوند برادری میان مسلمانان زمینه را برای فاصله گرفتن مسلمانان از سنت های جاهلی فراهم کرده است.
کد خبر: ۷۷۸۶۳۳
پیمان برادری در روزگار پیامبر

اسلام منادی توحید است و توحید در اسلام نه تنها به مفهوم اعتقاد به خالق واحد و توانای خالق هستی، بلکه به مفهوم توحید در پیکره اجتماع عظیم انسان‏ها با همه تفاوت‏هایشان بود و معنای کامل توحید فقط با اعلام برادری میان جامعه اسلامی و اجتماع بشری با یک رویکرد خداگرایانه مصداق عینی پیدا می‏کرد. در واقع تحقق اندیشه توحیدی در صورت اجتماع بشری احساس و درک این اندیشه بود که انسان از منشأ واحدی است و از روح واحدی حرکت یافته و از پیکره واحدی خلق شده است. این وحدانیت زمانی صورت تکاملی خود را پیدا می‏کرد که انسان‏ها این احساس را اجتماعی کنند و در سایه اعتقاد توحیدی در جمع برادران ایمانی و موحد درآیند و به مصداق «إنّما المؤمنون إخوة ...»1 در حلقه اجتماع انسان‏های مؤمن همه را برادر خویش بدانند و برای نجات برادران ایمانی و خدایی خویش از هیچ تلاشی فروگذار نکنند. این‏گونه برادری، منادی و مروّج نوعی بینش است که در آن همه کینه‏ها، نفرت‏ها، جهل‏ها، حق‏کشی‏ها و نابرابری‏ها کنار گذاشته می‏شود و همه مردم در جامعه اسلامی برای تحقق اجتماعی برادرانه تلاش می‏کنند که در آن برابری و عدالت تمام بت‏های موهوم طبقاتی و امتیازات ستمگرانه را از روی کره خاکی و صفحه زندگی اجتماعی نابود می‏کند و با حذف دوگانه‏گرایی‏ها، تفرقه‏ها و تضادها، وحدت و یکتایی را نوید می‏دهد.

این بینش بر خصومت‏ها، ستیزه‏گری‏ها، سرکشی‏ها و جدال‏های بی‏پایان و پر ملال اجتماع انسان‏ها خط بطلان می‏کشد. تجلی زیبای این بینش اجتماعی را باید در سیره حضرت رسول(ص) و عصر طلایی اسلام جست‏وجو کرد. پیامبر در اندک زمانی با چنین نگاه و بینش فلسفی در صحنه عمل اجتماعی، تصویری به یادماندنی از برادری اسلامی ترسیم کرد. یکتایی اعتقادی و اجتماعی که حضرت رسول با جنبش الهی خویش ترویج کرد، توانست در میان اجتماعی از اعراب بادیه‏نشین و قبایل متعددی که تماماً در خودسری، ستیزه‏گری، برادرکشی، ستمگری، نابرابری و نابرادری بودند، روحیه الفت و مواخات ایجاد کند.2؛ روح انحصارگرایی قبیله‏ای، تفرقه، تنافر، قتل، غارت و تبعیض را در صحنه اجتماعی و جغرافیایی انسانی و سیاسی عربستان بزداید؛ شرک را به توحید مبدل سازد و شرک، نه تنها در مراتب اعتقادی بلکه در مراتب اجتماعی جای خود را به وحدانیت و یکسانی بدهد. از این‏رو ندای برادری پیامبر اسلام درصدد بود که شرک اجتماعی را به توحید اجتماعی مبدّل کند و آن‏را با عقیده به توحید اعتقادی و ایمانی همراه ساخته، در سایه توحید اعتقادی - اجتماعی، قسط و عدالت اجتماعی که هدف رسالت الهی پیامبران است محقق سازد.

پس جهان‏بینی توحیدی و اجتماعی حضرت رسول و آیین اسلام، منادی نظام توحیدی - اجتماعی در صحنه عمل اجتماعی است تا با ایجاد جامعه‏ای برادروار و برابروار، قطب‏های طبقاتی و امتیازات ناحق و ناشایسته زمان را در هم بریزد و زیربنای اجتماعی - اقتصادی جهان و جوامع نابرابر را با شعار توحید اعتقادی - اجتماعی دگرگون سازد.

برادری، اعلام ماهیت یک‏نواخت و سرشت متوازن و صدای یکتای همه انسان‏هاست و اعلام این اصل است که انسان‏ها با هم هستند و همه انسان‏ها با همه رنگ و صورت‏ها و شکل‏ها و انساب و قبایل و اقوام و نژادهایی که برای خویشتن واحد متصور شده‏اند، همه از یک منشأ و ریشه اصیل واحد و یکتای الهی‏اند و حبل متین خداوند رشته‏ای نامرئی در تاروپود همه انسان‏ها دمیده است که با توسل به آن وحدانیت خویش را می‏یابند.3

در واقع پیامبر آمد تا با شعار برادری طرز تلقی بشر آن روزگار را تغییر دهد و مبنا و فلسفه جدیدی دراندازد که الگوی زندگی اجتماعی و بینش اجتماعی - الهی انسان‏ها باشد و دیدگاه فلسفی انسان آن عصر را درباره فلسفه وجودی انسان متحول سازد و مبنای انسان‏شناسی نویی پایه‏گذاری کند که ریشه در هستی‏شناسی، خداشناسی و توحید اعتقادی دارد. این‏که انسان‏ها همه از یک منشأ هستند و این منشأ هم به لحاظ خلقت و اراده خدایی در خلق انسان و هستی و هم به لحاظ حیات اجتماعی در صحنه عمل اجتماعی و سیاسی تجلی کند. برادری مبلّغ برابری و هم‏ترازی انسان‏هاست و ضد انسان‏کشی، ستمگری، فاصله اجتماعی و طبقاتی، نژادپرستی و برتری‏جویی نژادی.

همه انسان‏ها از نگاه اسلام و پیامبر از یک منشأ خدایی و قدسی‏اند و از یک کل واحد تنیده شده‏اند. همه فرزندان آدم و حوایند4 و اعتقاد به اراده الهی و تحقق آن اراده روی زمین و امانت‏داری الهی برعهده بشر است. تنها چیزی که سبب انشعاب، افتراق و نابرادری‏ها شده، آن جزء از اراده انسانی است که او را به جای این‏که به منبع واحد الهی متصل و به منشأ واحد خلقت انسانی متوجه کند و به‏سوی سرچشمه برادری بکشاند - برخلاف آن سرشت الهی - بر خلاف آن جهتِ قدسی گام برداشته، از وحدانیت اجتماعی - اعتقادی به شرک اجتماعی - اعتقادی می‏کشاند. اسلام منادی مبارزه با شرک اعتقادی - اجتماعی است و جاودانه به‏سوی توحید در اعتقاد و عمل دعوت می‏کند. دعوت به برادری در سنت حضرت رسول از همین جا نشأت گرفته است.

قرآن و فراخوانی به اخوت اسلامی‏

اعمال، رفتار و سلوک پیامبر(ص) و نیز عملکرد سیاسی و اجتماعی ایشان در تمام دوران حیات تاریخی‏اش منشأ و ریشه در وحی الهی داشت و پیمان برادری و تفکر اخوانی آن حضرت برگرفته از تعالیم خدایی و آموزه‏های قرآنی بود. برای فهم عمل تاریخی، سیاسی و اجتماعی پیمان اخوت و تبلیغات حضرت رسول به برادری و برابری در دوران پیش از هجرت و پس از آن در مدینه، توجه به متن مقدس قرآن کریم و آموزه‏های قرآنی در این باب اهمیت فوق‏العاده دارد.

قرآن کریم به مسئله اخوت و برادری دینی مسلمانان اشاره کرده است و این مسئله را یکی از عوامل محوری در توسعه اتحاد و مبارزه با هرگونه تفرقه و نفاق برمی‏شمارد. خداوند بهترین راه وحدت و ترویج و تبلیغ آن‏را وحدت براساس برادری دینی و اخوت اجتماعی - اعتقادی می‏داند و آن‏را نعمتی عظیم قلمداد می‏کند که جامعه مسلمانان را از پراکندگی، تنهایی، نزاع‏های درونی و طاقت‏فرسای قومی، قبیله‏ای، نژادی و برتری‏جویی‏های بی‏محتوا نجات و به اتحاد سوق می‏دهد. آیات الهی مفهوم برادری را از ماهیت انحصاری، انسانی و قبیله‏ای آن خارج ساخته، از منظری والاتر که تمام سطوح و مراتب آن را طرح می‏کند، بدان می‏پردازد.

در جامعه جاهلی عرب پیش از اسلام آن‏چه از برادری منظور بود، برادری نسبی و سببی بود و نسب واحد و پیوندهای خونی و نسبی در فرهنگ جاهلیت ارجحیت ویژه‏ای داشت. به‏طور کلی برادری در قاموس عرب چندین بار معنایی را در برداشت:

1. برادری نسبی براساس پدر واحد (در سطح خانوادگی)؛

2. برادری براساس برادرخواندگی، صمیمیت و دوستی برادرانه؛

3. برادری قبیله‏ای براساس تعصب قبیله‏ای و نیای واحد و یا در سطح کلان، اشتراک در خون و نژاد.5

همه این سه نوع برادری در شبه جزیره عربی عصر جاهلی وجود داشت و عصبیت قبیله‏ای، نسبی و قومی مبنای کلی آنها بود و رفتار سیاسی - اجتماعی جامعه عرب بر این اساس شکل می‏گرفت. برادران در مقابله با بنی‏اعمام خود با هم‏دیگر متحد می‏شدند و در مقابل آنها قرار می‏گرفتند. بنی‏اعمام برای مقابله و مبارزه با تیره‏ها و رقبای دیگر با یک‏دیگر متحد می‏شدند و تیره‏ها و طوایف برای مقابله با تیره‏ها و طوایف رقیب به هم‏دیگر نزدیک می‏شدند و قبایلی که از نسب واحدی بودند برای مقابله با قبایل دیگر صف‏آرایی می‏کردند و با اعضای قبیله خود متحد می‏شدند. این قانون معیار دفاع از کیان سیاسی - اجتماعی و اقتصادی قبیله بود.

قرآن کریم علاوه بر استعمال واژه اخوت و مشتقات آن در معانی سه‏گانه فوق، معنا و مفهوم جدیدی به حوزه معنایی و لغوی این واژه افزود که علاوه بر دربرداشتن مفاهیم بالا و اصلاح آنها و جایگاه هر کدام در روابط سیاسی - اجتماعی مسلمانان، مفهوم والاتر و ارزنده‏تری ارائه می‏داد که کارکرد آن در عرصه حیات سیاسی - اجتماعی جامعه قبیله‏ای عرب در دوره اسلامی توانست استحاله‏ای عظیم در فرهنگ‏ها، سنت‏ها و باورهای قبیله‏ای ایجاد کند. از این راه به خلق فرهنگ و معنای جدید و وسیع از واژه اخوت پرداخت که در جامعه صدر اسلام تحقق و عینیت پیدا کرد. پیامبر اسلام در ترویج و توسعه فرهنگ قرآنی رنج‏ها و محنت‏های بسیار کشید تا جامعه عصر جاهلی را از وضع رقت‏باری که همواره آنان را در مقابل یک‏دیگر دشمن ساخته بود و به سبب دشمنی‏ها آسایش و آرامش از زندگی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی آنها رخت بربسته بود، خارج سازد و معیارها و طبقات انساب را6 که حق و باطل در پیوند و ارتباط طبقاتی با آنها معنی پیدا می‏کرد، از فرهنگ اجتماعی جامعه عرب حذف نماید و یا آن را جهت داده، در فرهنگ جدید به‏کار گیرد.

کاربست این بار معنایی از اخوت قرآنی که به اخوت دینی و برادری اعتقادی تعبیر شد، باعث گردید تا فرهنگ «الأخوّة فی نسب» همراه با معیارهای جاهلی خود در صحنه زندگی اجتماعی و سیاسی اعراب تعدیل شود و فرهنگ «الأخوّة فی الدین» جای آن را بگیرد.

فرهنگ اخوت دینی اکثر معیارهای نژادی و خونی که باعث تفاخر و تضاد بود، طرد کرد و برادری دینی را جانشین آن ساخت. هر زمان ریشه‏های فرهنگ جاهلی به سبب تعصبات کور قبیله‏ای بیدار می‏شد، قرآن به شدت به مبارزه با آن می‏پرداخت. زمانی پیامبر به دلیل علاقه‏اش به یک غلام حبشی که در بستر بیماری افتاده بود، مورد اعتراض برخی از مهاجران و انصار قرار گرفت، به‏طوری که برخی از آنان گفتند: ما خانمان خود را رها کردیم و در خدمت رسول بیامدیم. هیچ کس این ندید از او در زندگی و بیماری و مرگ که این غلام سیاه دید.7

در همین جا بود که آیه ذیل بر پیامبر نازل شد تا با طرز تفکر جاهلی که هنوز در اندیشه برخی مسلمانان خودنمایی می‏کرد، مبارزه کند و فضیلت و برتری را به تقوا و پرهیزگاری در میان ابنای بشر منحصر نماید:

«یا أیّها الناس إنّا خلقناکم مِن ذکر و انثی و جعلناکم شعوباً و قبایل لتعارفو إنَّ أکرمکم عنداللَّه أتقیکم إنَّ اللَّه علیم خبیر».8

در آیاتی قبل از این، مسلمانان برادران دینی قلمداد گردیده‏اند و بر وظایف دیگر برادران دینی در رفع اختلاف میان آنها تأکید شده است:

«إنّما المؤمنون إخوة فأصْلحوا بین أخوَیْکم واتقواللَّه لعلکم ترحمون»9 مسلمانان برادران دینی یک‏دیگرند. پس میان آنها صلح برقرار کنید و از خدا بترسید تا مورد رحمت او قرار گیرید».

مبارزه قرآن با برتری‏طلبی‏های جاهلی، اعلان نسب واحد برای تمام ابنای بشری و اعلام برابری آنها و رد افتخارات واهی انسابی، مشهور است و این که فضیلت در نسب نهفته نیست، بلکه نسب‏ها همواره به یک نسب ختم می‏شوند، بنابراین فضیلت و برتری نه برمعیار نسب، که بر معیار تقوای دینی است و برادری واقعی در برادری دینی نهفته است. رفتار حضرت رسول با غلام حبشی، ردیه‏ای بود بر تفکرات برتری‏جویانه و انسابی که عرب و عجم، برده و آزاد، اوسی و خزرجی، مضری و ربیعی و ... را در مقابل هم قرار می‏داد.

بنابراین قرآن و آموزه‏های الهی با ترویج و تبلیغ ارزش‏های الهی و دینی از راه اخوت اسلامی در جان و روح مسلمانان، ریشه درخت کهن‏کین و تفاخر نژادی و نَسَبی را قطع کرد.

در سراسر آیات قرآن که پیوندهای نَسَبی و واژه اخوت و مشتقات آن ذکر شده، معانی مختلف برادری از جمله برادری طایفه‏ای، نسبی، دینی و سببی بیان گردیده و همواره ویژگی‏ها، خصلت‏ها، امتیازات، منافع و مضار هر یک یادآوری شده است. خداوند، در این آیات اخوت دینی (الأخوَة فی الدین) را برترین و عمیق‏ترین مفهوم اجتماعی برای اتحاد جامعه اسلامی یاد می‏کند و وظایف و لوازم برادری دینی را خاطرنشان می‏نماید و با تأکید، ارزش‏های بیهوده برادری انسابی که مایه تفاخر پوچ و بی‏معنی است، فسخ می‏کند.

با مداقه و تفحص در متن آیات قرآن می‏توان اهداف گوناگون اخوت را چنین دسته‏بندی کرد:

1. اصلاح امور مسلمانان به‏وسیله برادران دینی؛10

2. توسعه برابری و برادری اجتماعی و اقتصادی (تحقق عدالت)؛11

3. رعایت حقوق برادران دینی؛12

4. نجات و رستگاری انسان با تقویت فضیلت‏های انسانی به‏وسیله تقوا و مبارزه با نژادپرستی و معیارهای طبقاتی؛13

5. اجرای احکام الهی در توارث، وصایت و حقوق خانوادگی؛14

6. ترویج حسن ایثار و انفاق؛15

7. ایجاد اتفاق و اتحاد میان مسلمانان به منظور تحقق وحدت امت اسلامی؛16

8. تعیین مرزبندی میان کفر و ایمان‏17 و اقامه ضروریات دین.

اهمیت و مقام اخوت دینی از دیدگاه رسول اکرم‏

از آن‏جا که هدف رسالت پیامبر ایجاد قسط در جامعه اسلامی بود، بدون تردید تحقق این موضوع جز از راه اخوت دینی و برادری و الفت میان مجموع مسلمانان ممکن نبود؛ زیرا تنها با احساس برادری و الفت دینی دل‏های مسلمانان به‏هم نزدیک می‏شود و تعاون و همکاری برای ساختن امت اسلامی به‏وجود می‏آید و ایثار و از خودگذشتگی برای برادران دینی معنا پیدا می‏کند و برابری و قسط اسلامی در سایه اخوت اعتقادی محقق می‏شود. از این‏رو پیامبر اسلام(ص) از آغاز به ترویج و تبلیغ بینش اخوانی میان مسلمانان همت گماشت و ضمن توجه دادن مسلمانان به آیات الهی درباب وظیفه و مسئولیت مسلمانان در برابر یک‏دیگر به‏عنوان برادران دینی، در عمل نیز برای ایجاد اتحاد و برادری تلاش وافر کرد. آن حضرت مفهوم برادر دینی را از مفهوم برادر سنتی رایج میان جامعه عرب جدا نمود و مفهوم نو برادری دینی را در خدمت حق‏طلبی، عزت و حرمت انسان قرار داد. درکنار این مفهوم سازی و تعریف جدید از برادری، رد ارزش‏های خونی و متعصبانه و برادری سنتی را وجهه همت خویش قرار داد و در عمل و نظر فخرفروشی و مباهات، قتل و کشتار، خیانت و ظلم و شقاوت در حق هم‏نوعان و برادران انسانی و دینی که برمحور دفاع کورکورانه از حریم خاندانی و قبیله‏ای شکل گرفته بود، سراسر طرد کرد و برادری را از سطح روابط درون نژادی و خونی که عامل بروز رفتارهای سیاسی - اجتماعی ناصواب بود، به سطحی شایسته و فراتر میان تمام انسان‏ها بدل کرد که در حوزه آن انسان به‏عنوان عزیزترین خلقت هستی با بهره‏گیری از اخوت دینی صورت‏ها و مرزبندی‏های نژادی، مکانی، خونی، قومی و طبقاتی را درهم شکند و مرزی متعالی و دینی و اعتقادی برای دوست داشتن، عشق ورزیدن، الفت، برادری و برابری ایجاد کند و خانواده بزرگی از انسان‏های مؤمن تشکیل دهد که در آن خواهران و برادران دینی در مقابل یک‏دیگر احساس مسئولیت و وظیفه کنند و برای ادای آن بکوشند.18

پیامبر در طول زمام‏داری خود در عمل، گفتار و سلوک خویش معنای برادری دینی را محقق ساخت. در مکه زمانی که مسلمانان از هر سو مورد تهدید مشرکان و غیر مسلمانان بودند، تازه‏واردان به اسلام را تشویق می‏کرد برادر یک‏دیگر باشند و با یک‏دیگر متحد شوند. رمز موفقیت و پیروزی‏های بعدی وی تا حد زیادی مرهون تشویق و تقویت بینش اخوانی و در گرو ایجاد پیوند برادرانه در جامعه اسلامی بود.

او در مکه میان عده‏ای از مسلمانان پیوند برادری ایجاد کرد و آنها را دوبه‏دو برادر ساخت. خود نیز به این وظیفه عمل کرد و در روزهای نخستین دعوتش پایه‏های آن را بر برادری بنا نهاد و به عنوان الگو و اسوه جامعه، علی(ع) را برادر خویش قرار داد.19

اهمیت مقام برادری در کلام پیامبر چنان است که می‏گوید: هیچ عملی را بیش از سه کار دوست ندارم و یکی از این سه کار، همیاری و برادری دینی در قبال برادران موحد است:

«هیچ عملی را بیش از سه‏کار دوست ندارم: سیرکردن گرسنگی مسلمانان، پرداختن وامش، و برطرف ساختن اندوه از پیشانی‏اش؛ کسی که از مؤمنی اندوهش را برطرف کند، خدا اندوه روز رستاخیز او را برطرف خواهد کرد و خدا دست به یاری بنده‏اش است تا وقتی که بنده‏اش به کار یاری برادرش باشد».20

معلوم است فقط در جامعه‏ای که احساس برادری دینی وجود دارد، چنین ایثار و همکاری و همیاری تجلی پیدا می‏کند. در بخشی دیگر فرمود: «المسلم أخوالمسلم لا یظلمه، و لا یخذله، و لا یسلمه: مسلمان برادر مسلمان است. هرگز براو ستم روا نمی‏دارد و دست از یاری‏اش بر نمی‏دارد و او را در مقابل حوادث روزگار تنها و تسلیم نمی‏سازد.»21

در ترویج فرهنگ برادرانه و عیب‏پوشی از برادران دینی که آن را از اهم وظایف یک برادر دینی قلمداد می‏کند می‏فرماید:

«مَن ستر عورة أخیه المسلم ستراللَّه عورته یوم‏القیامة: هر کس راز و عیب برادر دینی خویش را بپوشاند، خداوند در روز قیامت عیب او را می‏پوشاند».22

نیز می‏فرماید: «مثل‏الأخوین مثل الیدین یغسل أحدهما الآخر: مَثَل دو برادر دینی مثال دو دست است که هم‏دیگر را شست‏وشو می‏دهند».23

هم‏چنین برای تشویق همیاری و جلوگیری از اجحاف، برادران دینی را موظف می‏سازد که به هیچ وجه به هم‏دیگر ظلم روا ندارند؛ یک‏دیگر را رها نسازند؛ حاجت یک‏دیگر را برآورده سازند و عیب یک‏دیگر را بپوشانند.24

در همین باره، پیامبر اسلام و ائمه و اولیای دین، در گفتارهای بسیاری، حقوق برادری اسلامی را از دید اسلام بیان کرده‏اند. در این جا به یک حدیث ارزنده دیگر از پیامبر اکتفا می‏کنیم که در آن تمام حقوق برادران دینی ذکر شده است و صاحب بحارالانوار آن را در جلد 74 آورده است. در این حدیث وظایف جامعه مؤمنان و برادران دینی به صورت جامع در سی ویژگی بیان شده است:

پیامبر اسلام فرمود: مسلمان بر برادر دینی مسلمانش سی حق دارد که برائت ذمه از آن حاصل نمی‏گردد مگر به ادای این حقوق یا عفو کردن برادر مسلمان او:

1. یغفر زلته: لغزش‏هایش را ببخشاید.

2. یرحم عبرته: در ناراحتی‏ها به او مهربانی کند.

3. یستر عورته: عیوب و اسرارش را مخفی دارد.

4. یقیل عثرته: اشتباهات او را جبران کند.

5. یقبل معذرته: عذر او را بپذیرد.

6. یردّ غیبته: در برابر بدگویان از او دفاع کند.

7. و یدیم نصیحته: همیشه خیرخواه او باشد.

8. یحفظ خلته: در حفظ دوستی او کوشا باشد.

9. یرعی ذمته: آن‏چه را که بر ذمه اوست، مراعات نماید.

10. یعود مرضه: در وقت بیماری از او عیادت کند.

11. یشهد میته: در هنگام مرگ او را تشییع نماید.

12. یجیب دعوته: دعوت او را اجابت کند.

13. یقبل هدیته: هدایای او را بپذیرد.

14. یکافأ صلته: عطاهای او را جبران نماید.

15. یشکر نعمته: نعمت او را شکرگزاری کند.

16. یحسن نصرته: به دوستی او را یاری نماید.

17. یحفظ حلیلته: ناموس او را حفظ کند.

18. یقضی حاجته: حاجت و نیاز او را برآورده سازد.

19. یشفع مسألته: برای نیاز و درخواستش نزد دیگران شفاعت کند.

20. یسمت عطسته: عطسه او را تحیت بگوید.

21. یرشد ضالته: او را ارشاد نماید.

22. یرد سلامه: به سلامش پاسخ بگوید.

23. یبرّ أنعامه: انعام او را به خوبی بدهد.

24. یطیب کلامه: کلامش را نیکو بپندارد.

25. یصدق اقسامه: سوگند او را تصدیق و قبول کند.

26. یوالی ولیَّه: با دوستش دوستی کند.

27. لایعادیه: با او عداوت نکند.

28. ینصره ظالماً و مظلوماً فأما نصرته ظالماً و یرده عن ظلمه و أما نصرته مظلوماً فیعینه علی اخذ حقه: در یاری او بکوشد چه ظالم باشد چه مظلوم؛ اما یاری او در حالی که ظالم باشد به این است که او را از ظلمش بازدارد و در حالی که مظلوم است، او را در گرفتن حقش کمک نماید.

29. لا یخذله و لا یسلمه: او را در برابر حوادث بی‏یاور نگذارد.

30. و یحب له من‏الخیر ما یحب لنفسه و یکره له من‏الشر ما یکره لنفسه: و هر آن‏چه را برای خود می‏پسندد، برای دوستش بپسندد و هرچه از بدی برای خود نمی‏خواهد، برای او نیز نخواهد.25

اخوت اسلامی در مکه (مؤاخات اولیه)

نخستین منابع تاریخ اسلام، در باب چگونگی مؤاخات میان مسلمانان مکه، توضیحات دقیقی ارائه نمی‏دهند. تنها در کتابهای سیره به بحث مؤاخات در مکه اشاره گردیده و از آن با عنوان «المؤاخات اولیه» یاد شده است.

برخی از منابع متأخر اساساً مؤاخات اولیه را منکر شده‏اند؛ بحثی که اغلب به تضادهای سیاسی و فرقه‏ای شیعه و سنی باز می‏گردد. برخی از مؤلفان و سیره‏نویسان اهل‏سنت برای انکار برادری رسول اکرم با علی(ع) - که شیعیان به استناد آن علی را به‏منزله برادر و جانشین حضرت رسول قلمداد می‏کنند - به مخالفت و رد روایت‏های مربوط به «المؤاخات اولیّه» پرداخته و استدلال کرده‏اند که مؤاخات فقط در مدینه و میان مهاجر و انصار انجام شد. با این همه، برخی از منابع از پیمان اخوت نخستین میان مسلمانان مکه سخن به میان آورده‏اند. این منابع خواسته‏اند توضیحات خود را در باب مسأله اخوت اسلامی در مدینه تکمیل نمایند. از این‏رو یکی از زمینه‏های اخوت مدینه را اخوت در مکه می‏دانند و از دو پیمان اخوانی در صدر اسلام تحت عنوان «المؤاخات‏المدنیه» و «المؤاخات المکیه» یا «المؤاخات أولیّه» و «المؤاخات‏الثانیه» یاد می‏کنند. این منابع زمانی که به توضیح و تشریح جریان پیمان مؤاخات مدینه می‏پردازند، به‏صورت جداگانه به پیمان اخوت مکه اشاره نمی‏کنند، بلکه در حاشیه این پیمان از مؤاخات مکه به مثابه مقدمه پیمان اخوت مدینه سخن به میان می‏آورند. برای همین، برخی مانند ابن تیمیه به رد آن پرداخته و دلایلی در این باب اقامه کرده‏اند.26

در منابعی که بر ذکر پیمان اخوت در مکه اشاره کرده‏اند، به روند چگونگی پیمان مذکور و این بحث که پیمان مذکور در کدام مکان خاص و کدام روز معیّن اتفاق افتاده، اشاره‏ای نشده است.

مسلّم است که پیامبر از آغاز، وحدت و برادری اسلامی را یک راه حل مناسب برای ایجاد امت واحده می‏دانست و ضرورت اتحاد نیروهای مسلمان در مقابله با دشمنان را احساس کرده بود و فرمان خداوند مبنی بر الفت میان مسلمانان و برابری و برادری، این بینش و ضرورت تاریخی را تکمیل نموده بود.

پیامبر، براساس این بینش الهی و انسانی، رسالت خود را در ایجاد آن می‏دید و در هر زمانی که کسانی به اسلام در می‏آمدند، سعی می‏کرد میان آنها رابطه برادری ایجاد کند تا در سایه وحدت و وفاداری مسلمانان، قدرت دفاع از حریم اسلام را تقویت نماید و فاصله طبقاتی و نژادی رایج در عصر جاهلی را بدین‏صورت میان تازه مسلمانان از بین ببرد. عقد پیمان اخوت مدینه قدمی بزرگ‏تر در راستای تقویت این طرز تفکر بود. پس نمی‏توان ماهیتاً تفاوتی میان هدف پیامبر در ایجاد عقد اخوت در مکه و مدینه احساس کرد، مگر آن‏چه که مربوط به وضع اجتماعی و اقتصادی میان مهاجر و انصار در هنگام پیمان مدینه بود؛ زیرا در آن زمان علاوه بر این که پیامبر قصد داشت رابطه و الفت میان مسلمانان را با این پیمان مستحکم سازد و زمینه تشکیل امت اسلامی را فراهم سازد، کمک انصار به مهاجران که از دیار خود کوچیده بودند، عامل مضاعفی در تحکیم پیمان برادری در مدینه بود و در سایه پیمان مذکور برادران مهاجر می‏توانستند از مساعدت‏های مالی انصار بهره گیرند27 و حتی از یک‏دیگر ارث بردند، گرچه پس از جنگ بدر هنگامی که مهاجران از غنائم جنگی بهره‏مند شدند و گشایشی در امور حاصل شد، رابطه ارث و میراث براساس اخوت، به حکم خداوند قطع گردید28 و به نزدیکان میت سپرده شد.

هدف نهایی پیامبر از ایجاد عقد اخوت دینی میان مسلمانان، توسعه بینش برادری و برابری اسلامی بود، به‏ویژه که سعی کرد در اخوت، حریم‏های برتری‏طلبی و اشرافیت‏خواهی را بشکند. از این‏رو میان برده و اسیر و سیاه حبشی و سید قریشی رابطه اخوت ایجاد کرد؛ چنان‏که میان زید بن حارثه و حمزة بن‏ابی‏طالب ایجاد کرد. عظمت اسلام از همین‏جا آغاز می‏شود که در مدت کوتاهی پس از بعثت پیامبر، تعلیمات وی چنان بر قلوب اشراف عرب وحشت انداخت که راهی جز مبارزه و براندازی آن ندیدند. تعالیمی که ابی‏عبیده جراح را با سالم مولی‏ابی‏حذیفه؛ عبیدة بن حارث و بلال حبشی؛ و حمزه و زید را در یک ردیف قرار داد. این نشانه‏های آشکاری از فرو ریختن دیوارهای بلند عُجْب و غرور و یک‏سان شدن آنها و نویدی بر ایجاد جامعه‏ای واحد و عدالت‏جو بود. اشرافیت مکه بیش از هر چیز از این مسئله وحشت داشت و به آن اعتراض می‏کرد، ولی جامعه اسلامی و رهبر الهی (پیامبر) به آن مباهات می‏کرد.

پیامبر همواره در مکه و مدینه این رویه را ادامه داد و برادری را تشویق و ترغیب کرد و برای تحقق آن، با رفتار و عمل و گفتار خود کوشید. در مدتی که در مکه بود، بنا به روایت منابع میان هیجده تن از مسلمانان، عقد اخوت بست و آنها را با هم برادر کرد. با هجرت به مدینه بنا به ضرورت‏های اعتقادی و سیاسی و اقتصادی امر اخوت دینی برای تشکیل جامعه‏ای واحد به شکل منسجم‏تر دنبال شد و با عقد پیمان المؤاخات ثانی، این نوع بینش و نگرش در جامعه اسلامی مستحکم گردید. پاره‏ای از منابع تاریخ اسلام که به مؤاخات در مکه اشاره کرده‏اند، فهرست‏هایی از کسانی را که در مکه باهم برادر شدند، ارائه کرده‏اند. در اکثر منابع، فهرست واحدی از برادران هم پیمان در مکه آمده، و این تواتر نشان‏دهنده صحت روایت مذکور است. بلاذری درانساب‏الاشراف، ابن‏سیدالناس در سیرةالنبویه، صالحی در سبل‏الهدی همگی از هیجده تن که در مکه عقد اخوت بسته‏اند، یاد می‏نمایند. در ذیل، فهرست‏هایی که به این بحث پرداخته‏اند با تغییرات مختصری که دارند، ارائه شده است:

ردیف مؤاخات مکه ازانساب الأشراف بلاذری‏29

1 - حمزه و زید بن حارثه‏

2 - ابی‏ بکر و عمر

3 - عثمان و عبدالرحمن بن عوف‏

4 - زبیر بن عوام و عبداللَّه بن مسعود

5 - عبیدة بن حارث و بلال حبشی‏

6 - مصعب بن عمیر و سعد بن ابی وقاص‏

- 7 ابی عبیدة بن الجراح و سالم مولی أبی حذیفه‏

8 - سعید بن زید بن عمرو بن نفیل و طلحة بن عبیداللَّه‏

9 - علی بن ابی‏طالب(ع) و محمد رسول‏ اللَّه(ص)

ردیف مؤاخات مکه از السیرة النبویه ابن سیدالناس‏30

-1 ابی ‏بکر و عمر

-2 حمزه و زید بن حارثه‏

3 -عثمان و عبدالرحمن بن عوف‏

4 -زبیر و ابن مسعود

5 -عبیدة بن حارث و بلال حبشی‏

-6 مصعب بن عمیر و سعد بن ابی وقاص‏

-7 سعید بن زید بن عمرو بن نفیل و طلحة بن عبیداللَّه‏

-8 ابی عبیده جراح و سالم مولی ابی حذیفه‏

-9 علی بن ابی‏طالب(ع) و محمد بن عبداللَّه(ص)

ردیف مؤاخات مکه از سبل‏الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد31

-1 ابی ‏بکر و عمر

-2 حمزه و زید بن حارثه‏

-3 عثمان و عبدالرحمن بن عوف‏

4 -زبیر بن عوام و عبداللَّه ابن مسعود

-5 عبیدة بن الحارث و بلال حبشی‏

-6 مصعب بن عمیر و سعد بن ابی وقاص‏

7 -عبیده و سالم مولی ابی حذیفه‏

8 -سعید بن ابی زید و طلحة بن عبیداللَّه‏

9 -علی بن ابی‏طالب(ع) و حضرت رسول(ص)

پی‏​نوشت‏​ها:

1. حجرات (49) آیه 10.

2. «واعْتصموا بحَبْل‏اللَّه جمیعاً و لا تفرقوا واذْکروا نعمت‏اللَّه علیکم إذْ کنتم أعدآءً فألَّف بین قلوبکم فأصبحتم بنعمته إخواناً و کنتم علی‏ شفا حفرة من‏النار فأنْقذکم منها کذلک یبیِّن‏اللَّه لکم آیاته لعلّکم تهتدون». آل‏عمران (3) آیه 103.

3. همان.

4. «یا ایها الناس إنّا خلقناکم من ذکر و اُنثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا انَّ أکرمکم عنداللَّه اتقیکم إنّ اللَّه علیم خبیر». حجرات (49) آیه 13.

5. «الأخوّة فی النسب، الأخوّة فی الصداقةَ، الأخوّة فی الدین» نگاه کنید به: محمد بن مکرم ابن منظور، لسان‏العرب، (بیروت، دارالکتب العلمیه، 1413 ق) ج 1، ص 22.

6. انساب عرب به طبقات مختلفی چون: جدم، جمهور، شعب، قبیله، عماره، بطن، فخذ، عشیره، فصیله، رهط، أسره، عترة، ذریه و زاد تقسیم می‏شد و مناسبات اجتماعی و قبیله‏ای بر محور دوری و نزدیکی روابط خونی و نژادی بر هر یک از آنها استوار بود. نگاه کنید به: السید محمود شکری الآلوسی، بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب، (بیروت، دارالکتب العلمیه، بی تا) ج 3، ص 191 - 188.

7. ابوالفتوح رازی، روح‏الجنان فی تفسیرالقرآن، به کوشش دکتر جعفر یاحقی و دکتر محمدمهدی ناصح، (مشهد، آستان قدس، 1378) ج 18، ص 44.

8. حجرات (49) آیه 12.

9. همان، آیه 10.

10. همان، آیات 9 - 10 و بقره (2) آیه 178.

11. آل‏عمران (3) آیات 103 - 102 و توبه (9) آیات 12 - 11.

12. همان.

13. حجرات، آیه 47.

14. احزاب (33) آیات 4 - 5 و بقره، آیه 178.

15. بقره، آیه 220 و توبه، آیات 11 - 12.

16. آل‏عمران، آیات 102 - 103.

17. توبه، آیات 11 - 12.

18. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، (تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1361) ج 22، ص 172.

19. ابن سعد، طبقات الکبری، (بیروت، بی‏تا) ج 1، ص 238 - 239.

20. ابن واضح یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، (تهران، نشر علمی و فرهنگی، 1366) ج‏1، ص 497.

21. ناصر مکارم شیرازی، پیشین، ص 173.

22. همان.

23. همان.

24. صفی‏الرحمن المبارکغوری، الرحیق المختوم، بحث فی‏السیرة النبویه، (بیروت، دارالوفاء للطباعة و نشر، بی‏تا) ص 21.

25. ناصر مکارم شیرازی، پیشین، ج 22، ص 174 - 175 (به نقل از بحارالانوار، ج 74).

26. امام محمد یوسف‏الصالحی الشامی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد، تحقیق استاد عبدالعزیز عبدالحق حلمی، (بی جا، 1411 ه.ق / 1990 م) ج 3، ص 534.

27. ابن سعد، پیشین، ص 293.

28. انفال (8) آیه 75.

29. احمد بن یحیی بلاذری، انساب‏الاشراف، تحقیق دکتر محمد حمیداللَّه، (بیروت، دارالمعارف، بی تا) ج 1،ص 270.

30. ابن سیدالناس، السیرةالنبویة (عیون‏الأثر فی فنون المغازی و الشمائل والسیرة)، (بیروت، دارالحضاره للطباعة و نشر، 1986 م) ص 264.

31. الشامی، پیشین، ص 532 - 538.

منبع: مقاله روح الله بهرامی ، سایت سخن تاریخ

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها