نگاهی به جدیدترین فیلم کمال تبریزی

طعم شیرین خیال یا طعم گس سینمای درام؟

آخرین ساخته کمال تبریزی اثری پر از شعار و سرشار از دلبستگی‌های گسستنی است. «طعم شیرین خیال» نه ظرافت ساختاری دارد و نه داستانک‌هایش ذوقی برای پیگیری تماشاگر ایجاد می‌کند. داستان درباره استاد دانشگاه پاک و ساده‌دلی است که دغدغه محیط زیست دارد و عاشق یکی از دانشجویانش می‌شود...
کد خبر: ۷۹۱۷۶۴
طعم شیرین خیال یا طعم گس سینمای درام؟

مخاطب سینما وقتی می‌خواهد فیلم درام اجتماعی، عاطفی یا حتی ملودرام‌های اشک‌آور ببیند خلاصه‌گویی را احتمالا بیشتر می‌پسندد. حالا تصور کنید بیننده در یک فیلمی که ظاهرا داستانک‌های عاشقانه و عاطفی خوبی هم برای پرداخت دارد؛ مدام از فلسفه حیات و فیزیک و شیمی و محیط زیست و کلمات علمی بشنود و از کاراکتر اول فیلم نیز مدام کلمات این‌چنینی بشنود، طبیعی است که تماشاگر سینما این فیلم را برنمی‌تابد.

حالا تصور کنید یک فیلم درام اجتماعی که باید کاراکترهایش را حداکثر تا 15 دقیقه ابتدایی فیلم کمی تا قسمتی معرفی سپس طرح داستانک کند؛ درگیر حرافی‌های فلسفی و علمی این‌چنینی بشود.

بعد از سکانس افتتاحیه عمدتا تماشاگر مشتاق است ببیند این دکتر رازیانی که شهاب حسینی نقشش را ایفا می‌کند، چه کار خاصی قرار است انجام دهد؟ اما سکانس دوم فیلم دلسردکننده‌تر از این حرف‌هاست که یک سوپراستار بتواند ضعف‌های به این سترگی‌اش را بپوشاند.

سکانس دوم آغازی است بر پایان طعم شیرین خیال! آغازی است بر تمام شدن یک فیلم از یک کارگردان شاخص و قابل احترام. در این سکانس طولانی که حدود 22 دقیقه زمان می‌برد و البته مدام هم دوربین درحال تحرک است؛ دکتر رازیانی در کلاس درس مشغول تدریس است، اما این تدریس عادی نیست. یعنی این نحوه نمایش کلاس درس کارشناسی ارشد برای سینما مرسوم نیست. تدریس او تبدیل می‌شود به یک خطابه بلند بالا درباره محیط زیست و این‌که مردم چه نشسته‌اید که کل طبیعت رو به فناست و خود بشر مسئول آن است و انرژی باید حفظ شود و آمار و ارقامی که تماشاگر را بهت‌زده می‌کند. این حیرت نه از منظر جذابیت دیالوگ‌های دکتر رازیانی و فیگورهای اوست که از جهت این‌که خب این حرف‌ها برای چیست و برای کیست؟

در ادامه نیز کمال تبریزی شناساندن شخصیت رازیانی را فدای کاراکتر شیرین کرده و این تقریبا طعم شیرین خیال را نابود کرده است.

اما داستان طعم شیرین خیال چند ویژگی بسیار بکر و عالی هم داشته که به چشم نیامده است:

ـ لوکیشن، یک شهر کوچک است. داستان در کرمان و در بم می‌گذرد. در حالی که عمده فیلم‌های درام اجتماعی لوکیشن تهران و شمال را در دستور کار دارند. این انتخاب متفاوت و جنبه مثبت داستان جلوه‌گری می‌کند.

ـ کاراکترهای اصلی تقریبا دست نخورده‌اند. در این گونه، عشق یک استاد به دختر دانشجو، آن هم در کمال ادب و نزاکت و طهارت نه این‌که پیش از این تصویر نشده باشد؛ اما در طعم شیرین خیال بسی معصومانه است و این از امتیازات فیلم محسوب می‌شود.

ـ گاهی قاب‌بندی و فیلمبرداری، این داستان ضعیف را نجات می‌دهد. قاب‌های دونفره بویژه در صحرای بم ـ جایی که دکتر رازیانی (حسینی) و شیرین حضور دارند و اولین اظهار علاقه در کلمات رازیانی آنجا ظهور پیدا می‌کند ـ با فیلمبرداری علی تبریزی عالی از کار درآمده است.

تماشاگر سینما حداقل با امضای کمال تبریزی از 20سال پیش و با لیلی با من است آشناست. آثار او در این مدت همگی قابل احترام هستند. اما نمی‌توانیم از یک کارگردان شاخص انتظار برد در هر کارزاری را داشته باشیم. اگر مارمولک و پاداش ساخته‌های قبلی کمال تبریزی از بهترین کارهای سینمای ایران در 2دهه اخیر برشمرده می‌شوند، خب چه اشکالی دارد؛ طعم شیرین خیال هم ضعیف باشد؟

با همه این اوصاف از یک نکته نباید غافل شد و آن نزاکت در انتقاد است. متهم کردن یک فیلمساز به این‌که کار تبلیغاتی کرده امروزه یک لطیفه بی‌مزه است. اگر از کارگردان خرده گرفته شود که چرا فیلمنامه و نحوه برداشت‌هایت در سرصحنه یا در اتاق مونتاژ نتوانسته گفتارهای متن را با قاب‌های تصویری همسان‌سازی و یکسویه کند بحث فنی است و کارگردان باید پاسخگو باشد، اما صرف متهم کردن طعم شیرین خیال به ساخت یک اثر تبلیغاتی، بحث اخلاقی و خوبی نیست.

قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها