از سوی دیگر ناتوانی دولت در رفع این بحران و توزیع عادلانه ارزاق اعتراضاتی را در پی داشت. عمده دلایل این شورشها و اعتراضات بر اثر گرسنگی، قحطی و وضع نامطلوب معیشیتی شهروندان بوده است که بیشتر در شهر تهران بهعنوان پایتخت ایران و کانون اعتراضات میتوان مشاهده کرد.
بهرغم اعلام بیطرفی ایران در جنگ جهانی اول، جنگتاثیر مخرب و مستقیمی بر اقتصاد ایران داشت. ارتشهای متخاصم، محصولات کشاورزی، دامی و خود دامها را مصادره میکردند، شبکه آبیاری ویران شد، دهقانان را به زور به جادهسازی و سایر بیگاریهای نظامی وامیداشتند و روستاها از سکنه خالی شد، ایران حتی تا سال 1304 شمسی به سطح تولید قبل از جنگ برنگشت. توسعه صنعتی دستخوش وقفه شد اما داد و ستد و پیشهوری در سطح محلی باقی ماند.
شهرهای کشور با تورم دست به گربیان بود. واردات بر صادرات پیشی گرفته بود.سالهای جنگ جهانی و پس از آن برای ایرانیان دورهای بسیار دشوار بود، نیروهای دشمن زمینهای زراعی را سوزاندند، انبوهی از کشاورزان را کشتند یا از مزارع گردآوری کردند و به کار در پروژههای نظامی گماردند. نظام آبیاری مختل واحشام و غلات کم شد و نوعی رکود وتورم فزاینده حاکم شد. خزانه کشور خالی و حقوق کارمندان ماهها به تعویق افتاد.
در واقع بنیادهای سنتی اقتصاد ایران متزلزل شد. دولت قشون منظم و پولی برای برقراری نظم و امنیت نداشت. با افول قدرت مرکزی، زمینداران محلی و سران ایلات برای فرار از مالیات و سرپیچی از حکومت فرصت تازهای یافتند، یاغیان و راهزنان طغیان کردند و ناامنی فراگیر شد، تجارت از رونق افتاد و صادرات با کسری موازنه همراه شد.
قحطی و گرسنگی، کاهش تولید، قطع راههای ارتباطی و.... باعث مرگ یکچهارم کشاورزان شد.شیوع بیماریهای مسری نیز جمع انبوهی را به کام مرگ فرستاد، چنان که حدود ده هزار نفر از جمعیت 50 هزار نفری شیراز را نابود کرد.
کمبود ارزاق و اعتراضات در ایران دوره جنگ جهانی اول
جنگ جهانی بر همه امور کشور، از جمله ارزاق عمومی و کالاهای اساسی تاثیرات کمی و کیفی گذارد. کمبود مواد غذایی، مساله نان و صفهای طولانی نانواییها و قحطی و افزایش بیرویه قیمتها مردم را به سمت فقر، بیماری و سرانجام مرگ سوق داد.
افزایش بیرویه قیمتها در دوره جنگ جهانی اول بسیار باور نکردنی بود، قیمت گندم حدود 714 درصد، جو 339 درصد، لوبیا 809 درصد، نخود 415 درصد و قند که جزو کالاهای وارداتی بود افزایش پیدا کرده بود.
تلگرافهای خارجی نیز از بحران آذوقه و کاهش محصول گندم در اروپا و آمریکا خبر میدهد. استفاده از زارعان در جبهههای جنگ، به کارگیری وسایل نقلیه در تدارکات نظامی و از بین رفتن زمینهای کشاورزی موجب کاهش محصول و افزایش قیمت حمل و نقل شد. عملیات زیر دریاییهای جنگی در آبهای بینالمللی عامل دیگری بود که رفت و آمد کشتیهای تجاری را با مشکل مواجه میکرد.
بدیهی است که کمبود جهانی، نیاز کشورهای درگیر را به مواد غذایی کشورهای بیطرف افزون ساخته بود و با توجه به قیمتهای گران ارزاق عمومی در آن کشورها تمایل به صدور مواد غذایی را افزایش داده بود که بهطور قطع سود فراوانی نصیب صادرکنندگان آن میکرد. در تحلیل عوامل موثر در کمبود ارزاق و افزایش قیمت آنها موارد زیر را میتوان برشمرد.
1ـ حضور قشون بیگانه و استفاده از امکانات داخل کشور برای رفع نیاز آنها
2ـ وضع بد کشاورزی و کاهش محصول بهدلیل کمی آب، خشکسالی، بدی آب وهوا و وجود آفت در این سالها
3ـ احتکار
4ـ صادرات کالاهای اساسی و مواد غذایی به خارج از کشور به کمبود داخلی منجر شد
5 ـ بدی راهها و کمبود وسایل حمل ونقل و محدود بودن امکانات انتقال مواد
6 ـ خصومت ملاکین و صاحبان ثروت و نپرداختن مالیات به دولت
7ـ ضعف دولت مرکزی که امکان هر نوع تغییر در قیمتها را توسط افراد سودجو فراهم میساخت
احتکار گندم در نتیجه گرانی یا کمبود نان در بیشتر اوقات اعتراضات شدید مردم را همراه داشت. مشکل تامین ارزاق از جمله نان در تهران بسیار جدی شده بود،زیرا مقدار گندم موجود پایتخت بهطور کلی برای برآوردن نیاز شهروندان ناکافی است. از آنجا که این مردم تقریبا فقط از نان و پنیر بومی خود استفاده میکنند، موضوع بسیار جدی و حیاتی بود. بلوای نان آغاز شده بود. چند شورش در شهر برپا شد، شرکتکنندگان اصلی زنان بودند و یک معترض هم به ساختمانی که در تصرف وزارت داخله بود حمله کرد.
مشکل کمبود نان و مواد غذایی همچنان وجود داشت بهطوری که در تهران به جای نان، برنج دمپخت کرده میفروختند از جمله آنکه در شش منطقه از تهران نیز روزانه 30 خروار برنج و 25 من گوشت و 25 من باقلا میپختند و به مردم میفروختند.
در دوران جنگ جهانی اول علاوه بر خشکسالی مربوط به سال 1295شمسی به علت حضور سربازان روس و انگلیس در کشور و تهیه مایحتاج عمومی خود از ایران مشکل نان فزونی یافت. نایاب شدن نان و ارزاق عمومی تقریبا در تمام کشور مخصوصا در طرف غرب که نتیجه غارت و چپاول نظامیان روس بود و احتکاری که آنها انجام میدادند.
دولت علاءالسلطنه برای رفع مشکل نان سهامالدوله جلیلوند را به ریاست نانوایی تهران تعیین کرد. سهامالدوله نیز با توجه به امکانات محدود به کار جمعآوری فله و رسیدگی به امر مشکل نان مشغول شد. بعد کمیسیون ارزاق تشکیل شد. این کمیسیون همهروز تشکیل جلسه میداد و با رئیس ارزاق همکاری میکرد؛ با این همه احوال مشکل نان تهران سر و سامانی نیافت.
کابینه سوم علاءالسلطنه که پس از ترمیم کابینه دوم عهده دار اوضاع آشفته کشور در زمان جنگ شده بود نتوانست کاری از پیش ببرد و راهحل اساسی جهت رفع مشکل نان تهران ارائه کند. از اینرو مردمی که همه روزه ناظر مرگ هموطنان خود بودند، در مخالفت با کابینه علاءالسلطنه راهپیمایی کرده و شعار«نان میخواهیم» سر دادند علاوه بر این خواستار عزل علاءالسلطنه از مقام رئیس الوزرایی شدند.
در همین هنگام گروهی مصمم و عاصی از محله خانیآباد و خیابان مولوی به رهبری یکی از روحانیون به نام سیدمصطفی قناتآبادی، محل تشکیل جلسه اعضای دولت را اشغال کردند و با سخنان تند سیاسی از احمدشاه خواستند علاءالسلطنه را برکنار کند. شرکتکنندگان در این تظاهرات اعلام کردند چون نخستوزیر ناتوان است و قدرت اداره کشور را ندارد باید شخصیت سیاسی دیگری که دارای اقتدار باشد زمام امور را در دست گیرد تا بتواند بر مشکلات فائق آید.
کاهش جمعیت تهران روشنگرترین و مهمترین شاخص قربانیان قحطی و اعتراض است. طبق گزارش کالدول جمعیت تهران حداقل 500 هزار نفر بوده که در سال 1920میلادی بالغ بر 200 هزار نفر میشد که نشان از کاهش 60 درصدی دارد.
کشتار و قحطی در سالهای 1917 تا 1919 در ایران یکی از بزرگترین قحطیهای تاریخ و بدون شک بزرگترین فاجعه تاریخ ایران است. در این میان یک نکته بدیهی است و آن اینکه ایران «بیطرف» بزرگترین قربانی جنگ جهانی اول بود. تلفات هچیک از کشورهای متخاصم، چه از لحاظ نسبی و چه مطلق، با تلفات ایران قابل مقایسه هم نبود.
آشوبها در تهران و سراسر کشور
کشور در آن دوران دستخوش آشوبهای فراوانی بود. ولایات از نشانههای اقتدار دولت مرکزی فقط والیاش را داشتند و حتی این هم در مناطقی وجود نداشت. نظام مالی فروپاشیده بود. به جز مالیاتهای غیرمستقیم که رقمی را تشکیل نمیدادند، عوارض گمرکی تنها منبع درآمد مهم دولت بود. بدتر از این اوضاع نظامی کشور بود. تهران بهعنوان مرکز، پول و نیرو برای حکمفرمایی در ولایات کم داشت.
با توجه به تمام این توضیحات مجموعهای از گرفتاریهای اجتماعی مردم، قحطی و گرسنگی،بیماری و ناامنی در راس همه بود و در کنار اینها فشارهای اربابان و حکام محلی بر مردم نیز اوضاع ناگواری برای آنان بهوجود آورده بود. تعارضات و هنجارهایی که در مرکز حکومت شکل میگرفت و تفاوتهای طبقاتی و همچنین فشارهایی که در تهران مردم تحمل میکردند باعث محرومیتها و در قدم بعدی عرصهای برای خیزشها و اقدامات خشونتآمیزی شد. البته این خشونتها و خیزشها درآن دوران در تمام ایران در جریان بود. یکی از گروههایی که از این محرومیتهای شهری و انسانی آفریده شد، کمیته مجازات بود.
این کمیته در ذیالقعده سال 1334 هجری قمری تشکیل شد و شروع به اقداماتی کرد از جمله ترور میرزا اسماعیل خان مدیر انبار غله، از جمله دیگر ترورها فردی بنام متینالسلطنه سردبیر روزنامه عصر جدید بود.
یکی از اقدامات اولیه وثوقالدوله دفع کمیته مجازات و سرکوب این آشوب در پایتخت بود. وثوقالدوله پس از پایان دادن به خطر کمیته مجازات به مبارزه با قحطی و دیگر کمبودها همت گماشت؛ البته آسایش و امنیت کامل همچنان برقرار نشده بود.
اما در کل او موفقیتهای چشمگیری در احیای نظم بهدست آورد، که برجستهترین نمونههایش نابودی کمیته مجازات و ختم شورش و راهزنی 11 ساله دار و دسته نایب حسین کاشی بود که هر دو با حمایت گسترده بسیاری از مردم و سیاستمداران روبهرو شد. این حمایت مردم از نابودی خشونتگران میتواند نشانه این باشد که با تمام محرومیتها و اعتراضهایی که مردم در طول جنگ جهانی اول و حتی سالهای بعد از آن داشتند، باز هم تمامیت ارضی و حفظ ایران از تمام مسائل برای آنها مهمتر است.
منابع:
ـ اتابکی، پرویز، ایران و جنگ جهانی اول، انتشارات ماهی، تهران،1389* ـ اخوان، صفا، ایران و جنگ جهانی اول، مجموع مقالات، انتشارات مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، تهران، 1380* ـ اخوی، امید، سیاستمدار مورخ، انتشارات تاریخ و تصویر ابریشمی، تهران،1391* ـ اسناد آرشیو ملی ایران ـ 2406253* ـ اسناد آرشیو ملی ایران ـ 24027450* ـ بیات، کاوه، مجله گفتوگو ویژه جنگ جهانی اول، آبان 1393.
امید اخوی / دانشجوی دکترای تاریخ ایران
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد