چنین حرفهایی بیانصافی است، زیرا من از نزدیک شاهد مدیریت حراج تهران بوده و هستم و از همان زمان راهاندازی، آن را زیر نظر داشتم. مدیران و برگزارکنندگان حراج تهران، همان کسانی هستند که آثار هنرمندان کشورمان را به حراجهای بینالمللی میبرند و چنین تجربهای را در کارنامه خود دارند. وقتی حراجهای کشورهای عربی یا حراجهای اروپایی را میبینم که آثار ایرانی در آنها خوش میدرخشند، کار قشنگی است که چنین حراجیهایی از آثار هنری را در داخل کشور هم داشته باشیم. من فکر نمیکنم هیچ هنرمندی از برگزاری این حراج در داخل کشورمان ناراضی باشد. هنرمند کار میکند تا هنرش عرضه و دیده شود، سپس اثرش فروخته شود. چه ایرادی دارد اثر هنریاش در حراجی داخل ایران عرضه شود؟ چه بهتر از این که حراج تهران توانسته بازاری برای هنر کشور ایجاد کند؟ اگر کار هنرمند ایرانی را در همین داخل عرضه کنیم، چه ایرادی دارد؟ ما کار میکنیم تا کارمان دیده شود. حتی مجموعهداران خارجی و هنردوستان بینالمللی هم به حراج تهران و به کارهایی که ما هنرمندان در حراج تهران عرضه میکنیم، نظر دارند. ما هیچزمانی نتوانستهایم از طریق بخش دولتی چنین بازاری را ایجاد کنیم. همواره باید برای چنین موفقیتی بخش خصوصی پیشقدم میشده و بخش دولتی هم آن را حمایت و تقویت میکرده است. امروز این اتفاق در حراج تهران رخ داده است. بخش خصوصی با تجربه کافی چنین بازاری را راه انداخته و بخش دولتی هم آن را حمایت و تقویت میکند. نتیجهاش این میشود که هم هنرمندان ما انگیزه پیدا کرده و هم پشت گالریداران ما گرم شده است. شما حراج تهران را نباید شوخی بگیرید. پشت برگزاری این حراج برنامهریزی و تلاش زیادی نهفته است. بسیاری از هنرگردانها و مجموعهداران خارجی به حراج دعوت میشوند، برای آنها هتل گرفته میشود تا فروش آثار هنری بالا برود، نه اینکه چون من در این حراج اثرم خوب فروش رفته باشد، چنین نکتهای را بیان کنم. میخواهم بگویم حراج تهران به جایگاهی رسیده که بسیاری از حراجهای جهانی به این حراج حسادت میکنند.
اما درباره آثارم در این دوره باید بگویم من در این حراج دو کار داشتم که البته مالکیت یکی از آنها متعلق به من نبود. یکی از این آثار یک شعر از حافظ بود که مالکیت آن در اختیار فرد دیگری بود. خلق این اثر به حدود هشت سال قبل بازمیگردد. یادم هست آن زمان یکی از منتقدان مرا متهم کرده بود که از یکی از هنرمندان آمریکایی اقتباس کردهام. من حرفش را منطقا رد کردم و گفتم مستشرقان غربی آنقدر باهوش هستند که به ایران میآیند و فرهنگ ما را وام گیرند و با الهام از آن، اثر هنری میآفرینند و در جهان میدرخشند. آن وقت چرا من نباید از فرهنگ خودم الهام بگیرم. من از شعر حافظ و خشت و گل اصفهان الهام گرفتم و این چیز بدی نیست. اثر دیگرم در این حراج که مالکیتش در اختیار خودم بود، ریزدانههای خوشهها بود که آن را نقاشیخط کردم. این کار را بعد از اتمام دوره سوم، حراج تهران به من سفارش داد و من هم پذیرفتم؛ زیرا به گمان من مدیریت حراج تهران خوب است و به هنرمند بها میدهد.
استاد نصرالله افجهای / چهره ماندگار هنر ایران
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد