از نظر روانشناسی حسد بیماریای است که هنگامی که به جان شخصی میافتد، تا او را از پای در نیاورد آرام نمیگیرد. این بیماری پیامدهای مختلفی مثل نفرت، کینه و دشمنی و... را همراه میآورد. این کلمه از نظر لغوی به معنای زوال نعمت دیگری را آرزو کردن است. این جمله به این معناست که مثلا به شخصی مالی فراوان رسیده و شخص یا اشخاص دیگری خواهان از بین رفتن این مال باشند. این مثال درباره محبت کردن به این صورت مصداق دارد که فردی مورد محبت فرد یا افرادی قرار میگیرد و فرد یا افراد دیگری این محبت را شایسته او نمیدانند و فقط خود را شایسته این محبت میدانند. چنان که برادران یوسف از روی حسد و به این دلیل او را در چاه انداختند که او بسیار مورد محبت پدرشان بود. در حالی که آنها خود را بیش از او شایسته محبت میدیدند و در نتیجه حسد آنان باعث شد یوسف نه تنها مقامش نزد پدرشان بالاتر رفت، بلکه عزیز مصر نیز شد. چنان که حافظ میگوید:
عزیز مصر به رغم برادران غیور
ز قعر چاه بر آمد به اوج ماه رسید
ذکر یک حکایت
معمولا افرادی مورد حسادت قرار میگیرند که یا ثروت فراوانی دارند یا علم فراوانی یا هر دو نعمت را (علم ومال) با هم دارند. چنان که در داستان پیشینیان آمده است در روزگاران گذشته مردی زندگی میکرد که از نزدیکان و خاصان پادشاه وقت بود وعلم و ثروتی فراوان داشت. او هر روز که از خواب بر میخاست، میگفت: خداوندا با نیکوکار نیکویی کن، و کردار زشت بدکار را به او برگردان که همان او را کفایت میکند. این سخن او خوشایند پادشاه وقت بود و او را به خاطر این سخن عزیز و گرامی میداشت. روزگار به این منوال گذشت تا این که او مورد حسد حاسدان واقع شد. چنان که روزی یکی از حاسدان نزد پادشاه رفت و پشت سر این شخص بدگویی کرد و گفت که او میگوید: دهان پادشاه بوی بد میدهد. پادشاه گفت چگونه سخن تو را باور کنم؟ مرد گفت: او را احضار کنید و ببینید آیا در حضور شما دستش را جلوی بینی اش میگیرد یا خیر؟
فرد حسود سپس مجلس پادشاه را ترک و آن مرد را به خانهاش دعوت کرد و برایش غذایی فراهم کرد که سیر بسیار داشت. سپس پادشاه، مرد را به حضور خویش احضار کرد. مرد در حالی که دستش را جلوی دهان گرفته بود، به حضور پادشاه شرفیاب شد.
پادشاه که این چنین دید، با خود اندیشید که حتما گفته فرد حسود صحت داشته است. پس به خط خویش فرمانی برای یکی از غلامان خود صادر کرد با این مضمون که آورنده این پیغام را سر بزن و پوست او را پر از کاه کن و برای من بفرست. سپس نامه را مهر کرد و به مرد داد. مرد هنگامی که از دربار پادشاه بیرون میآمد، آن فرد حسود را دید. حسود به وی گفت: در دستت چیست؟ مرد گفت: خلعت سلطان است. حاسد آن پیغام را از او گرفت و به جای او، خود آن را به غلام رساند. غلام به او گفت: پادشاه طبق این نامه دستور داده است تو را بکشم و پوستت را از کاه پر کنم. حاسد گفت: به خدا سوگند که پادشاه این فرمان را برای شخص دیگری صادر کرده است. غلام گفت در فرمان سلطان جای هیچ تفحصی نیست و او را کشت.
فردای آن روز مرد نیکوکار که مورد حسادت قرار گرفته بود، پیش سلطان آمد. سلطان حیرت زده شد و وقتی از کل ماجرا و دسیسهای که فرد حسود چیده بود، اطلاع یافت، خشنود شد و به مرد گفت: برو و هر روز این سخن با خود بگو که خداوندا با نیکوکار نیکویی کن و کردار زشت بدکار را به او برگردان که همان او را کفایت میکند. آنچنانکه آن مرد را کفایت کرد.» (غزالی، 1380، 125 و 126)
از این داستان دو نکته برداشت میشود؛ یکی آنکه تمامی امور دنیایی در قبضه قدرت خداوند است و خداوند به عدالت حکم میکند. چنانکه در داستان فوق خوبی و نیکویی فرد نیکوکار او را از دام بلا رهانید و بدکرداری شخص بدکار و حسود به خودش رسید.
نکته دیگر اینکه عاقبت حسود چیزی جز بداقبالی و بدبختی برای خودش نیست، زیرا حسود همیشه در عذاب و غم و اندوه داشتههای دیگران به سر میبرد. زیرا او میخواهد دشمنش در غم و اندوه به سر برد؛ در حالی که خودش در بلا و اندوه به سر میبرد. چنانکه شیخ اجل سعدی میگوید:
الا تا نخواهی بلا بر حسود / که آن بخت برگشته خود در بلاست
چه حاجت که با او کنی دشمنی / که او را چنین دشمنی در قفاست
نتیجه حسادت
حسد یکی از زشتترین و بدترین خصلتهایی است که امروزه در بسیاری از جوامع دیده میشود. عدهای همه چیز را برای خود میخواهند و حتی از آسایش یا پیشرفت دیگران ناراحت میشوند، خودخوری میکنند و رنج خود را به صورت آزار دادن، بدگویی و کارشکنی ابراز میکنند. آنها به جای اینکه بکوشند تا خودشان پیشرفت کنند، میکوشند تا مایه شکست دیگران را فراهم آورند و کار و تلاش آنها را از ارزش بیندازند.
نکته جالب درباره شخص حسود این است که تمامی نقشهها و حیلههایی که به کار میگیرد، علیه خود او تمام میشود، زیرا فرد حسود حتی اگر عاقل و بادرایت نیز باشد، به دلیل حسادت کور میشود و همه چیز خود را در این راه از دست میدهد. چنان که پیامبر میفرماید «از حسادت بپرهیزید، زیرا حسد نیکیها را می خورد چنانکه آتش هیزم را میخورد.»
منابع
کیمیای سعادت، ابوحامد امام محمد غزالی طوسی، تصحیح حسین خدیو جم، جلد دوم، انتشارات علمی و فرهنگی 1380
کلیات سعدی، مصلحالدین سعدی، تصحیح عباس اقبال آشتیانی، انتشارات علم 1371
زهرا شهرامبخت / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد