امروز همه میدانیم یکی از بحرانهای اصلی جهان ما بحران محیطزیست است. به نظر میرسد بشر در یکی از مهمترین و پرشکوهترین دورانهای تاریخ خود به لحاظ علم و ثروت، بهواسطه فجایع طبیعی به سمت اضمحلال و نابودی کامل کشیده شده است. نبود محیطزیست سالم به معنای نبود خود زیستن است، چرا که بشر برای داشتن چشمانداز زندگی بلندمدت و ادامه روند پیشرفت و توسعه خود، ناگزیر از فراهم کردن محیطی مناسب برای زیستن است. به همین دلایل نجات محیط زندگی خود، نزدیکترین الزام انسانهاست. لازمه این نجات هم چیزی جز یک اراده جهانی نیست.
عناصر جهانیشدن و محیطزیست
1 ـ جهانیشدن را در درجه اول ارتباطات و انفجار اطلاعات میسر کرد. درست است که ایدهها و نقاط اصلی شکلگیری جهانیشدن، پس از فروپاشی کمونیسم و از بین رفتن جنگ سرد و با الزامات اقتصادی جهانی و بازار آزاد تجارتهای چند ملیتی، تبدیل به مساله عمدهای شد، اما نتایج ملموس و زیستی این ایده با کوتاه شدن فاصلهها و مرزها در رسانهها و سهلشدن آگاهی از طریق آنها بود که ممکن شد. با این اوصاف جهانیشدن چیزی جز ارتباط مؤثر جهانی نیست. در این میان محیطزیست یکی از مهمترین مسائلی بوده که به سبب سهلشدن آگاهی و سادهشدن انتقال نگرانیهای عالمان و نخبگان به عوام، به یک مساله مهم تبدیل شده است.
آگاهی از تخریب محیطزیست و بحرانهای زیست محیطی بیش از هر چیز مدیون تلاشهای نخبگانی است که نسبت به این مساله حساس شدند و سعی در انتشار نگرانیهای خود داشتند، اما آنها در انتقال این نگرانی موفق بودند، چرا که پیشتر مدرنیته انتقال این نگرانی را میسر کرده بود. مدرنیتهای که خود مسبب بحران زیستمحیطی بود، به نوعی هشداردهنده بحران هم بود.
2 ـ از سوی دیگر جهانیشدن، همنشینی کشورها و کشاندن دغدغههای هر یک به میز گفتوگوی جهانی را سادهتر کرده است. به همین دلیل بحران یک کشور بحرانی است که جهان باید نسبت به آن احساس مسئولیت کند. این درباره نگرانی فعالان زیستمحیطی و گروههای مشابه آنها هم مصداق داشت. وقتی مساله آنها با شواهدی قانعکننده، زندگی روزمره آدمیان را رو به زوال برد و سلامت را به بحران بخش عمدهای از آدمها تبدیل کرد، دیگر سیاستمداران و سیاستگذاران جهانی نمیتوانستند حتی برای بقای خود در قدرت نسبت به آن بیتفاوت باشند. به همین دلیل بزودی فعالان محیطزیست در قالب احزاب سبز در کشورهای پیشرفته، وارد گفتمان سیاسی کشور خود شدند، صاحب رسانههای تخصصی و کرسیهای نظریهپردازی گشتند و مساله پر اهمیت خود را مساله همه مردمان جهان کردند. به طوری که اینک بر سر اصول حفظ محیطزیست و کنترل عوامل تخریب آن از سیاستمدار تا مردم عادی، از مردم شرق تا شهروندان کشورهای غربی کمترین اختلاف را دارند.
با این اوصاف روشن است که مفردات و عوامل مهمی در جهانیشدن که حاصل امکانات مدرنیته است مبارزه با محیطزیست را تسهیل و تسریع کرده است.
محیطزیست و درمان از نقطه آغاز بیماری
شاید محیطزیست و وضع نگرانکننده آن نشاندهنده واپسین ناکامی خودمحوری انسان مدرن باشد و تسویه حساب خودویرانگرایانه طبیعتی که از آن به طور متجاوزانه بهرهبرداری شده است. آلودگی بیش از دو قرن صنعتگرایی افراطی، با کارخانههای کوچک و بزرگی که در نقاطی نهچندان موافق با طبع طبیعت کار کردهاند، از طبیعت یک پیر افسرده ساخته است که در میان زرق و برق کالا و خوشیهای بشر لذتگرا و مرفه، بسختی دیده میشود مگر با تأکید و تبلیغات رسانهها.
زندگی روبه زوال گونههای مختلف گیاهی و جانوری نشاندهنده این است که تصاحب و تسلط کور بشر بر طبیعت خودخواهانه و بیرحمانه و کمک تکنیک در این راه کاملا مخرب بوده است. لذا آنچه در نگاه اول میتواند ناجی طبیعت باشد یا مرگ یک گونه حیوانی به نام انسان است یا اصلاح اساسی رفتار او در مواجهه با طبیعت. تحقق تلاشهای جهانی محیطزیست با کمک ابزارهای جهانیشدن، انتخاب راه دوم یعنی اصلاح را میسر کرده و رسانه جایگزینی بوده که مرگ انسان را در چنگال نابودی محیطزیستش فعلا به تعویق انداخته است.
بشر به مرگ نزدیک شده است، اما هشدار رسانه و جهانیشدن شاید نجاتبخش او باشد. سیاستهای جهانی، دولتها و شهرداریها دیگر بدون در نظر گرفتن مساله محیطزیست و داشتن برنامههای مشخص و ملموس درباره آن ـ مانند اقتصاد ـ شانس کمی برای رسیدن به قدرت دارند و این نشاندهنده قدرت جنبشهای مدافع محیطزیست در فضای جهانی است.
علیرضا نراقی
دیـن و زندگی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد