منوچهر صهبایی، رهبر پیشین ارکستر سمفونیک تهران، به گفته خود آمده بود تا دوباره نهال ارکستر سمفونیک تهران را آبیاری کند و پس از چند سال نتایج آن را ببیند، اما کارها به قدری با حاشیه و پرسروصدا پیش رفت که در نهایت موجب کنارهگیری او از ارکستر سمفونیک شد. علی رهبری برجای او نشست و هدایت این ارکستر بزرگ را با همه فرازوفرودهایش بهعهده گرفت.
از آن زمان تاکنون این اما و اگرها بر سر رفتن و آمدن علی رهبری ادامه دارد.
از اینرو،
این بار به گفتوگو با رهبر فعلی ارکستر سمفونیک پرداختهایم و با او از ارکستر و نابسامانیهای آن و دلخوریهای منوچهر صهبایی گفته و پاسخهای او را شنیدهایم. حاصل این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
منوچهر صهبایی با دلخوری ارکستر سمفونیک را ترک کرد و متاسفانه معاون هنری و مدیر مرکز موسیقی وقت و بنیاد رودکی هم هیچ پاسخ روشنی به این ماجرا ندادند. شما هم در جایگاه یک هنرمند و همکار از او دلجویی نکردید.
من اولین کاری که کردم برای منوچهر صهبایی نامه نوشتم و از او خواستم به عنوان رهبر مهمان به ارکستر سمفونیک بیاید؛ همانطور که از سهراب کاشف و شهداد روحانی هم خواستم، تاریخ حضور خود را به عنوان دیگر رهبران مهمان مشخص کنند. بنابراین ماجرای دلخوریهای پیش آمده و اخراج منوچهر صهبایی از ارکستر سمفونیک به من مربوط نمیشود. خود من سالهاست که بهعنوان رهبر مهمان در ارکسترهای مختلف از جمله بروکسل حضور دارم. چه اشکالی دارد آقای صهبایی هم دعوت مرا میپذیرفتند؟! مگر قرار است همه هنرمندان رهبر دائم یک کنسرت باشند. خیلی از ما به کشورهای مختلف سفر میکنیم و رهبر مهمان هستیم. اصلا چه تفاوتی بین رهبر دائم و مهمان وجود دارد؟ حتی ممکن است در سال به یک میزان برنامه اجرا کنند. بههمین خاطر است که این گلایهها فایده ندارد و چندان حرفهای به نظر نمیرسد.
فکر میکنید چرا منوچهر صهبایی حاضر نشد حتی به عنوان رهبر مهمان در ارکستر سمفونیک حضور داشته باشد؛ به هر حال او هم تحصیلات و تجربه موسیقایی دارد و در خارج از ایران برنامه اجرا کرده و با این مسائل آشناست؟ اصلا اگر خود شما بودید با توجه به مسائل پیش آمده، این شرایط را قبول میکردید و رهبر مهمان ارکستر سمفونیک میشدید؟
هنرمندان، آدمهای حساسی هستند، اما خود من همیشه احساسات شخصی را از مسائل حرفهای جدا کردهام. در هر حال، احساسات منوچهر صهبایی را درک میکنم و تلاش من این است که از حضور هنرمندان خوب کشورم در ارکستر سمفونیک بهره ببرم؛ حتی بهعنوان رهبر مهمان. گرچه صهبایی بیکار نمیماند و در جای دیگری فعالیت میکند. هیچ رهبر ارکستری بیکار نمیماند و دست روی دست نمیگذارد.
جای شکرش باقی است که ارکستر سمفونیک تهران چند ماهی است که دوام آورده. تضمین میدهید که این وضعیت ادامه پیدا کند؟
صددرصد. من به عنوان یک ایرانی به این نتیجه رسیدهام که دولت ارکستر سمفونیک را تعطیل نکرده است؛ تصورم این است که در 15، 20 سال گذشته، بیمسئولیتی یک عده از هنرمندان، سطح ارکستر را پایین آورده است. اما حالا شرایط تغییر کرده و از یکسو با نوازندههایی سر و کار داریم که به کار خود علاقه دارند. از سوی دیگر، وزیر و معاون وزیر هم حمایت میکنند و بنیاد رودکی مایه میگذارد و تلاش میکند شرایط بهتری را برای هنرمندان پیش آورد و این در حالی است که وقتی من به ایران آمدم هیچکدام از این موارد و این حمایتها نبود، اما امروز ارکستر سمفونیک برای خودش مخاطب پیدا کرده و این مایه افتخار من است.
اینکه بعضی مطرح میکنند علی رهبری تمامیتخواه است و آمده تا ارکستر سازهای ملی، ارکستر سازهای بادی، ارکستر سمفونیک و ارکستر سازهای برنجی را رهبری کند یعنی چه؟
من نیاز مادی ندارم. نیاز به نام و شهرت هم ندارم و در کنار کسانی چون علی تجویدی، مرتضی حنانه، حشمت سنجری، فرامرز پایور و... کار کردهام. اگر کسی فکر کند که رهبری به ایران آمده تا همه چیز را از آن خود کند، خیلی کوته فکر است. چیزی نیست که من 42 سال پیش در ایران، به دست نیاورده باشم. امروز رهبری آمده است تا خدمت کند و کلاس رهبری ارکستر راه بیندازد. او میخواهد دوباره بعد از 40 سال به سراغ هنرستانها برود، بدون اینکه چشمداشت مادی داشته باشد. من فقط و فقط مدیر هنری ارکستر سمفونیک هستم و این کار اصلی من است و میخواهم از سولیستهای مطرح دعوت کنم که البته چنین کردهام. میدانید مقامی نیست که به آن دست پیدا نکرده باشم. در نتیجه هیچ عقدهای ندارم. تنها از من خواستند کمک کنم، کمک کردم. حقوق اضافهای نخواستم. من هیچ نمیخواهم، فقط میخواهم کارها درست شود، اما واکنشها عجیب و غریب است و آدمها خیلی تغییر کردهاند؛ مثلا نوازندهای که خودش پنج سال پیش، پول بلیت و اقامت در آنکارا را پرداخت میکرد تا علی رهبری با او دو هفته مجانی کار کند بعد از پنج سال میگوید رهبری را نمیشناسد.
چندی پیش در مورد اجرا در سازمان ملل صحبت کردید. شرایط اجرا در سازمان ملل به کجا رسید؟
هنوز هیچ. حتی ما تمرینهای خود را شروع کرده بودیم و قرار بود سمفونی نهم بتهوون را اجرا کنیم، اما گرفتار بروکراسی اداری شدیم و ماجرا کمرنگ شد. من هم اصرار نکردم و پیگیر ماجرا نشدم. به نظر من اجرای ارکستر سمفونیک در چند جا مهم است؛ یکی سازمان ملل و دیگری واتیکان و پرومس لندن... ولی راستش را بخواهید من اصرار نمیکنم. چون این پافشاری در شان من نیست. اجرای ارکستر در این سه جا افتخار مملکت است و نه چیز دیگر.
پس هیچ کنسرت خارجی ندارید؟
کنسرتهای خارجی از دو یا سه سال پیش هماهنگ میشوند. ما باید از الان برای برنامههای آینده ارکستر سمفونیک برنامهریزی کنیم. اگر برنامهای چون چین پیش آمد و نوازندگان ایرانی در کنار چینیها نواختند، هم شانس ما بود و هم مدیر هنری ارکستر چین. به گفته او 20 سال بود که مرا میشناخت و فعالیتهایم را دنبال کرده بود.
نوازندههای ارکستر سمفونیک را چگونه ارزیابی میکنید؟
بسیار توانمند هستند تا آنجا که مرا شگفتزده میکنند. جدی میگویم، این بچهها مرا دیوانه میکنند، از بس استعداد نشان میدهند، بچههایی که بعضیهاشان اولین بار است در ارکستر میزنند. بچههایی که گاه 18 سال دارند یا 21 ساله هستند، اما ماهرانه مینوازند و هربار بهتر از دفعه قبل به اجرای برنامه میپردازند.
زهره نیلی / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد