کمک به مستمندان و شرکت در امور خیریه، شیوههای متعددی دارد. برخی هنرمندان سعی میکنند با برگزاری کارگاههای آموزشی کوتاه مدت، هنر و مهارت و دانش خود را در رشته تخصصیشان در اختیار کسانی قرار بدهند که امکان حضور در کلاسها را ندارند. به نظر شما این شیوه چقدر میتواند موثر باشد؟
چنین کلاسهایی البته برای کسانی برگزار میشود که تا حدودی آشنایی با مقولات تخصصی هنر دارند. نمیدانم راهاندازی این کارگاههای آموزشی تا چه اندازه میتواند مفید باشد. طبعا ارائه اطلاعات و مهارتها به صورت خلاصه و چکیده است و یک هنرمند میتواند با بیان نکات کلیدی و کارگشا، علاقهمندان را بیشتر آشنا کند.
حضور این هنرمندان هم میتواند به ایجاد فضای مفرح و برانگیختن شور و احساس در میان علاقهمندان کمک کند. البته الان شرایط کاری بهحدی سخت شده که گمان میکنم برای مسائل کاری و اقتصادی هنرمندان باید کاری صورت گیرد تا جزو نیازمندان قرار نگیرند.
در میان هنرمندان، کسانی هستند که در دورهای از عمر هنری خود، جزو چهرههای مطرح بودند، اما اکنون از کار افتاده شدهاند. آیا در میان هنرمندان، این عزم و همت برای یاریرسانی به آنان وجود دارد؟
با بخش معنوی قضیه از این حیث بسیار موافقم که از سوی همصنفان، برنامههایی برای دید و بازدید از چهرههای هنری قدیمی و احیانا نیازمند وجود داشته باشد اما از منظر مادی، باید در نظر داشت بیکاری و مساله بیمه برای هنرمندان یکی از دغدغهها به شمار میرود و به گمان من برای حل این معضل باید اقدامات اساسی در سطوح مدیریتی صورت بگیرد. هنرمندی که مغازه و شرکت ندارد و مهارت و توانایی هنریاش جزو سرمایههای او به حساب میآید، اگر به سنی برسد که دیگر امکان حضور در فعالیت هنری را نداشته باشد، برای امرار معاش چه باید بکند؟ اگر در سطوح مدیریتی به این مشکل توجه شود، بسیاری از مشکلات روحی و مالی این هنرمندان هم حل خواهد شد.
تا آنجا که من میدانم، خانه سینما پیگیر این موضوع است و تا آنجا که امکان داشته باشد، به دیدار هنرمندان از کار افتاده میرود و تا حدودی به مشکلات مالی آنها رسیدگی میکند اما چاره اصلی تامین مالی صنف هنرمند از سوی نهادهای تصمیمگیر است.
حضور فردی یا دستهجمعی هنرمندان در برخی موسسات یا مراکز بهزیستی یا درمانی تا چه اندازه در ایجاد نشاط و بالا بردن روحیه نیازمندان تاثیرگذار است؟
این اقدامات به هر شکلی که باشد، خیلی اتفاق خوبی است. نمیخواهم بگویم هنرمندان الگوهای جامعه هستند، اما به هر صورت وقتی چهرههای سرشناس هنری در چنین فعالیتهایی شرکت میکنند، هم باعث نشاط در میان نیازمندان میشوند و هم کسانی که این چهرههای هنری را میشناسند، ممکن است ترغیب شوند که در چنین فعالیتهای خیریه مشارکت بیشتری داشته باشند. کارهایی از این نوع میتواند درد و رنج کسانی را که نیازمند یاری دیگران هستند، قابل تحملتر کند. متاسفانه حتی مدیران ما ممکن است نسبت به دردمندان جامعه غافل شوند و این حرکتها باعث توجه بیشتر مردم به نیازمندان خواهد شد.
تشکیل بازارچه خیریه هنرمندان یا شرکت چهرههای هنری در مسابقات ورزشی برای کمک رسانی به افراد محتاج یا مستمند را چگونه ارزیابی میکنید؟
همه این فعالیتها ضمن این که نفع مادی آن،باعث دستگیری بخشی از نیازمندان خواهد شد،حرکتی تبلیغی برای جلب توجه مردم نسبت به دیگرانی است که در شرایط سختی زندگی میکنند.
برای این که چنین فعالیتهایی حالت نمایشی و شعاری پیدا نکند، چه باید کرد؟
طبیعی است که یکی از هدفهای حضور در حرکتهایی از این نوع، تبلیغات برای جلب توجه بیشتر مردم نسبت به نیازمندان جامعه است. البته نیت اشخاصی که در این کارها حضور دارند هم مهم است. در عین حال نیات افراد شخصی است و هیچ کسی در این زمینه نمیتواند قضاوتی داشته باشد. از دل آدمها کسی خبر ندارد. هر کسی میتواند برداشتی از این کار داشته باشد. مهم،رفتار ماست که باعث تصحیح برداشت خواهد شد. اگر فعالیتهای خیریه صرفا هدفی شعاری داشته باشد، نتیجه معکوس خواهد داشت.
فتاح غلامی
اندیشه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد