اگر در یک تقسیمبندی و خطکشی آکادمیک، رسانههایی شامل مطبوعات، رادیو و تلویزیون را در یک طرف قرار دهیم و اصلی و رسمی بنامیم و در سوی دیگر به سایتها و شبکههای اجتماعی عنوان رسانههای مجازی بدهیم، رسانههای اصلی در قیاس با مجازیها از قدمت و سابقه بیشتری برخوردار هستند. درباره ضریب نفوذشان، اما بخصوص در دو سه سال اخیر باید با احتیاط صحبت کرد و همه جوانب را در نظر داشت.
رسانههای مجازی و شبکههای اجتماعی در سالهای اخیر از نفوذ قابل توجه و تاملی میان اقشار مختلف جامعه با هر خاستگاه و طبقهای برخوردار شده و در برخی موارد، گوی سبقت را یکسره از رقبای سنتی و قدیمیشان ربودهاند.
اغراق نیست این ادعا که رسانههای اصلی کشور این روزها از نفوذ و کاریزمای سابق در میان مردم برخوردار نیستند و برخی کارکردها و قابلیتهای خود را از دست داده یا فضا را به رسانههای مجازی سپردهاند. نمونه شاخص و گل درشت برای اثبات این مدعا، قدرت جریانسازی و موجآفرینی این رسانهها ست که این اواخر تضعیف و حتی زائل شده و به تعبیری دیگر به رسانههای مجازی سپرده و تقدیم شده است.
هرچند رسانههای مجازی و شبکههای اجتماعی هم در این خصوص چندان موفق نیستند و به نوعی در تهییج مخاطبان خود توفیق کاملی حاصل نمیکنند.
مجازیها مکمل اصلیها
یک استاد دانشگاه و کارشناس علوم ارتباطات در ارزیابیاش از جایگاه رسانههای اصلی و مجازی تاکید میکند: هر یک از این رسانهها جایگاه خاص خود را دارند؛ اما اصلیها به لحاظ اعتبار منابع و ماخذ خبر اوضاع بهتری دارند، در عین حال که مجازیها از سرعت عمل بیشتری برخوردارند.
دکتر عباس اسدی به لحاظ نوع مخاطب نیز یک تقسیمبندی برای این رسانهها قائل میشود و میگوید: رسانههای رسمی میتوانند تاثیر بیشتری بر مخاطبان بگذارند. مخاطبان این رسانهها و بخصوص نوع مکتوبش نخبهگرا هستند، اما در مجازیها نوعی سطحیگری مشاهده میشود. نمیتوان به طور کامل و متقن در این باره نظر داد که کدام یک از این رسانهها جلوتر هستند و موقعیت بهتری دارند، اما میشود گفت مجازیها میتوانند مکمل اصلیها و رسمیها باشند. متاسفانه در کشور ما به این مهم کمتر توجه شده و رسانههای اصلی از فضای مجازی چندان بهرهای گرفتهاند.
وی که عنوان سنتی را برای رسانههای اصلی کشور به کار میبرد، درباره رونق گرفتن کار رسانههای مجازی در کشور نیز توضیح میدهد: پایین بودن سواد رسانهای و ضعف در تولید محتوای مناسب در رسانههای سنتی کشور باعث شده میدان به دست مجازیها بیفتد. متاسفانه حضور نهچندان پررنگ این رسانهها در فضای مجازی هم منفعلانه است و عملا نمیتوانند با شبکههای اجتماعی رقابت کنند. گذاشتن نسخه پیدیاف یک روزنامه در فضای مجازی به معنای حضور موثر و تاثیرگذار نیست. این حضور کمرنگ و منفعلانه البته به شناخت ناکافی و اشتباه از فضای مجازی هم بازمیگردد.
نگاه انتقادی، شرط جریانسازی
حال پرسش قابل طرح و بحث این است که با چنین ضریب نفوذی که رسانههای مجازی و شبکههای اجتماعی در میان عامه مردم کسب کردهاند، آیا باید به چشم تهدید به آنها نگریست یا به عنوان یک فرصت قلمدادشان کرد؟
اسدی: رسانههای مجازی بیشتر یک فرصت برای رسمیها و اصلیها هستند تا تهدید البته به شرطی که آگاهی و شناخت کافی درباره آنها وجود داشته باشد |
به بیانی دیگر، اصلیها و مجازیها رفیق هستند یا رقیب؟ پاسخ صواب و بایسته به این پرسش است که مددرسان رسانههای اصلی خواهد بود در برخورد و مواجهه با این تازه از راه رسیدههای مجازی.
دکتر اسدی در این باره معتقد است: رسانههای مجازی بیشتر یک فرصت برای رسمیها و اصلیها هستند تا تهدید، البته به شرطی که آگاهی و شناخت کافی درباره آنها وجود داشته باشد.
اگر سواد رسانهای در رسمیها پایین باشد طبیعی است رسانههای مجازی یک تهدید قلمداد خواهند شد.
عضو هیات علمی گروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی در واکنش به این پرسش که چرا رسانههای اصلی میدان رقابت را در عرصه جریانسازی و موج آفرینی به مجازیها و شبکههای اجتماعی سپردهاند، تصریح میکند: متاسفانه بیشتر رسانههای اصلی ما از مکتوب گرفته تا شنیداری و دیداری رنگ و بوی تجاری به خود گرفتهاند و همین باعث شده اعتماد مخاطبان به آنها کمرنگ و زائل شود.
فضای انتقادی در رسانههای رسمی ما وجود ندارد و جریان سازی زمانی اتفاق میافتد که نگاه انتقادی در رسانههای ما ساری و جاری باشد. البته گاهی فشار آگهیدهندگان هم در این بیخاصیتی رسانه بیتاثیر نیست.
این استاد ارتباطات درباره پیشبینیاش از وضعیت رسانههای رسمی کشور در آینده میگوید: معتقدم با گذشت زمان رسانههای اصلی کشور هر چه بیشتر به آگهیدهندگان وابسته خواهند بود و استقلال حرفهایشان به خطر خواهد افتاد.
رسانههای جمعی امروزه به یک سکوی پرتاب برای افراد به وادی سیاست تبدیل شدهاند، تا وقتی اوضاع به همین منوال باشد رسانههای رسمی فقط به حرکت کجدار و مریز خود ادامه خواهند داد. یکی از دلایل ضعف رسانههای اصلی کشور به مطالعه نداشتن کسانی که در آنها اقدام به تولید محتوا میکنند، بازمیگردد. البته نباید فراموش کرد افراد رسانهای عموما با مشکلات اقتصادی و معیشتی دست و پنجه نرم میکنند و این معضلات، خلاقیت و ابتکار عمل را از آنها میگیرد.
نبود نظارت در رسانههای مجازی
یک عضو هیات علمی دانشگاه صدا و سیما سرعت عمل رسانههای مجازی را در انتشار اخبار جلوتر از رسانههای اصلی میداند؛ اما یادآور میشود نظارتی بر صحت و سقم این دادهها پیش از انتشار در این رسانهها صورت نمیگیرد.
دکتر رضا پرتوی زاده تصریح میکند: طبیعی است به دلیل برخی ملاحظات و محدودیتها رسانههای رسمی و ازجمله تلویزیون نظارت مستقیم و محکمی بر اخبار و دادههایی که قرار است منتشر شود داشته باشند و به همین علت در انتشار خبر و محتوا از رسانههای مجازی عقب میمانند.
تجربه نشان داده در سالهای اخیر مردم از طریق شبکههای مجازی زودتر به اخبار دسترسی پیدا کردهاند که گاه باعث به وجود آمدن موجهایی هم شده که در نهایت به فرآیند اطلاع رسانی شبکههای رسمی کشور اعم از مکتوب و غیرمکتوب هم آسیب رسانده است.
طبیعی است اخباری که از رسانه ملی یا دیگر رسانههای رسمی کشور پخش میشود مورد اعتمادتر باشد و حس آرامش بیشتری را به مخاطب منتقل کند. در رسانههای مجازی هر شخص میتواند هر خبری را به دلخواه خود تولید یا تحریف و بدون هیچ گونه نظارتی منتشر کند. انتشار اخبار اینچنینی میتواند در جامعه موج منفی ایجاد و جوانان را بر موج احساسات کاذب و زودگذر سوار کند.
این حقوقدان ادامه میدهد: اعتقاد دارم رسانه ملی و واحد مرکزی خبر باید با اعمال نظرات و وسواسهای کمتر، اخبار را به صورت شفاف و در اولین فرصت به سمع و نظر مردم برسانند تا فرصت کمتری برای موج سواری رسانههای مجازی فراهم شود. البته اعمال ملاحظاتی که در ساختار نظام وجود دارد محفوظ و لازم است؛ اما سرعت و دقت بیشتری میتوان به خرج داد تا اعتماد مردم را جلب کرد.
اگر مخاطب احساس کند خبری که از رسانههای رسمی میشنود و میبیند به آنچه از رسانههای مجازی دریافت میکند خیلی نزدیک است، به طور طبیعی کمتر به سراغ مجازیها میرود. البته درحال حاضر هم کسانی از اهالی علم و دانش چندان اشتیاقی ندارند که اخبار را از طریق این شبکهها ببینند و بشنوند و ترجیح میدهند خبرها را با کمی تاخیر، اما به شکل صحیح و تحریف نشده در رسانههای رسمی کشور رصد کنند.
بازنگری در کارکرد رسانههای اصلی
نفوذ بالای رسانههای مجازی میان اقشار مختلف جامعه، واقعیتی غیرقابل کتمان و به اثبات رسیده است که انکار آن فقط فرافکنی و فریفتن خود و دیگران است. با این توضیحات اوضاع رسانههای رسمی کشور در آینده چگونه خواهد بود؟ آیا ممکن است روزی برسد که نسل این رسانهها منقرض و از صحنه رقابت رسانهای دنیا حذف شوند؟
پرتویزاده: در رسانههای مجازی هر شخص میتواند هر خبری را به دلخواه خود تولید یا تحریف کرده و بدون هیچ گونه نظارتی منتشر کند |
دکتر پرتویزاده در این باره اعتقاد دارد، رسانههای مجازی همه مخاطبان را پوشش نمیدهند و اصولا همه مردم با این رسانهها و شبکهها در ارتباط نیستند. به نظرم انقراض رسانههای اصلی خیلی بعید است. وی تاکید میکند: باید شبکههای مجازی را به گونهای مدیریت کرد که در خدمت رسانههای اصلی باشند. ممکن است مخاطب مایل باشد خبری را که فرصت نکرده از شبکههای رسمی ببیند از طریق مجازیها دنبال کند و اینجاست که ظرفیتهای این شبکهها میتواند در خدمت رسانههای اصلی و رسمی قرار گیرد. در عین حال، رسانههای رسمی نیز باید سرعت عمل خود را به این رسانهها نزدیک کنند تا نیاز چندانی برای مراجعه مخاطبان به دیگر رسانهها نباشد و البته باید اقدام به انتشار محتوا و اطلاعاتی کنند که جذاب باشد.
استاد دانشگاه صدا و سیما با تاکید بر تعریف مجدد رسانههای رسمی و بازنگری در کارکردها و وظایف خود اظهار میکند: حتی رسانه ملی هم باید تکلیف خود را با فضای فرهنگی و اجتماعی کشور مشخص کند و یک بازنگری در اساس نامهاش بخصوص در مورد نحوه اطلاعرسانی به مردم صورت دهد.
رسانههای رسمی ازجمله تلویزیون همچنان نفوذ بالایی در میان مردم دارند و مخاطبان مایلند اخبار را از طریق این رسانهها پیگیری کنند.
وی همچنین اظهار امیدواری میکند: در دوره مدیریت جدید صدا و سیما، کارگروههای تخصصی با حضور افراد خبره در سازمان تشکیل شده و نحوه ارتباط و تعامل با مخاطبان، مورد بازبینی جدی قرار گیرد.
محسن محمدی
رادیو و تلویزیون
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد