موفقیت‌هایی‌که با شکست‌ آغاز شدند

پشت هر موفقیتی، شکستی ناامیدکننده پنهان است. همیشه به نظر می‌رسد که اولین تلاش‌های هرکس در هرکاری با شکست مواجه می‌شود و البته کسانی که تسلیم نشده و به تلاش‌هایشان ادامه داده‌اند توانسته‌اند موفق شوند. در واقع هر شکستی، یادآور خطاهایی است که ندانسته مرتکب می‌شویم و هرگاه از این خطاها درس گرفته و آنها را تصحیح کنیم، می‌توانیم در نهایت به موفقیت برسیم.
کد خبر: ۸۳۸۴۸۱
موفقیت‌هایی‌که با شکست‌ آغاز شدند

داستان زندگی نوابغی چون آلبرت اینشتین و افراد بسیار موفقی مانند بیل گیتس در این خصوص شنیدنی است چراکه آنها در ابتدای راه زندگی‌شان با شکست‌ها و ناامیدی‌هایی روبه‌رو شده بودند.

بیل گیتس، تحصیلات دانشگاهی‌اش در هاروارد را سال سوم تحصیلی رها کرد و هرگز هم مدرک دانشگاهی‌اش را نگرفت‌. در واقع او به دلیل به ثمر رساندن شرکت نرم‌افزاری‌اش که بعدها به غول نرم‌افزاری مایکروسافت تبدیل شد ترک تحصیل کرده بود. بعدها او به موفق‌ترین مدیرعامل و یکی از ثروتمندان مشهور دنیا تبدیل شد. هانس کریستین آندرسون هم یکی از این نوابغ بود که ‌ در ابتدای راه با شکست مواجه شد‌، اما با همت و درایتی که به خرج داد، شکست را به موفقیت تبدیل کرد‌‌.

هانس کریستین آندرسون متولد 1805 که نویسنده و شاعر دانمارکی و مشهور در نوشتن داستان‌های فانتزی بود در فقر بزرگ شد. پدر او کفاش بیمار و مادرش الکلی بود و آنها در یک اتاق بسیار کوچک زندگی می‌کردند. هانس قوه تخیل و هوش بسیار بالایی داشت. متاسفانه در 11 سالگی پدرش را از دست داد و مجبور شد برای گذران زندگی نزد یک خیاط و سپس یک بافنده کار کند. بعدها در کارخانه تولید سیگار مشغول به کار شد. در آنجا برخی از همکارانش به دلیل جثه ضعیفش او را دست می‌انداختند. در 14 سالگی به کپنهاگ رفت و در تئاتر مشغول به بازی شد. سپس به دلیل صدای زیبای سوپرانوی خود به عنوان خواننده در تئاترسلطنتی دانمارک استخدام شد، اما پس از چندبار از دست دادن صدایش، کارش را از دست داد. همان موقع یکی از همکارانش به او گفت که استعداد شعر گفتن دارد و هانس این حرف همکارش را بسیار جدی گرفت و شروع به نوشتن کرد.

هر شکستی، یادآور خطاهایی است که ندانسته مرتکب می‌شویم و هرگاه از این خطاها درس گرفته و آنها را تصحیح کنیم، می‌توانیم در نهایت به موفقیت برسیم

زندگی او در یک ملاقات تصادفی با پادشاه دانمارک دستخوش تغییراتی شد. پادشاه به هانس علاقه‌مند شده بود و او را به مدرسه گرامر فرستاد اما هانس در مدرسه بسیار دست و پا چلفتی عمل می‌کرد و از آنجایی که از همشاگردی‌هایش بسیار بزرگ‌تر بود، بارها و بارها تحقیر می‌شد. هانس از این دوران به‌عنوان بدترین و تاریک‌ترین سال‌های عمرش یاد می‌کرد و جالب است بدانید او داستان جوجه اردک زشت را در اصل براساس زندگی خود نوشت.

هانس اولین داستانش به نام «شبح قبر پالناتوک» را قبل از رفتن به مدرسه گرامر تمام کرده بود و در سال 1822 به چاپ رسانده بود.

او بعدها زبان انگلیسی، آلمانی و اسکاندیناوی را هم آموخت. هانس کریستین آندرسون اگرچه از دوران کودکی زندگی مشقت‌باری را سپری کرده بود و به‌خاطر عدم جذابیتش بارها تحقیر شده بود، اما این موضوعات باعث نشد که دست از تلاش بردارد و با پیگیری بی‌وقفه به انتشار داستان‌های خود می‌پرداخت و خیلی زود به شهرت جهانی دست پیدا کرد.

او نویسنده داستان‌هایی چون پری دریایی کوچولو، بندانگشتی، زندگی من، ملکه برفی، لباس جدید امپراتور و دخترک کبریت‌فروش است.

منبع: برگرفته از کتاب «اسرار موفقیت» نوشته جورج تن

مترجم: نادیا زکالوند

جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها