با این همه گاهی کار از کلیشهسازی هم میگذرد و نتیجه میشود داستانکهایی پراکنده که دست بر قضا مدام یکدیگر را نقض میکنند.
ناهید یک فیلم قهرمان محور در ژانر درام اجتماعی و بهتر بگویم یک فیلم زن محور صرف است. اگرچه دو شخصیت مرد به نامهای مسعود و احمد نیز دارد، اما در کل خواسته؛ مشکلات طلاق و ازدواج و معیشت یک زن در جامعهای کوچک در زمان حال را نشان دهد.
ناهید در یکی از شهرهای شمالی ایران به همراه پسرش زندگی میکند. او تایپیست است و به زحمت میتواند خرج زندگیاش را در بیاورد.
ناهید روایت آیدا پناهنده؛ همیشه مقروض است و مدام به دنبال راهی است تا بتواند فرزندش را در کنار خود نگه دارد.
روزی پاشنه زندگی این بانوی فداکار از جهت دیگری میچرخد و ناهید تصمیم به ازدواج میگیرد. اینجاست که دیگر از زمین و آسمان بر زندگی او سنگ میبارد... .
زمان و مکان و شخصیتهای فیلم ناهید در یک پروسه طولانی درگیر مکررات میشوند. مکان شمال است. ابر و باران همیشگی و سایه غمزده زندگی یک زن مطلقه و سرپرست خانوار.
کلیشههای همیشگی این مکان را بهشدت غیرقابل اعتنا کرده اگرچه میتوان برخی سکانسها را به لحاظ فیلمبرداری چشم نواز دانست، اما شمال به عنوان یک جغرافیای خاص هیچ تاثیری بر داستان ندارد.
زمان نیز این گونه است. تنها قهرمانمحوری؛ زن داستان است که قرار است روایت تصویری را پیش ببرد و داستانکها را به هم مرتبط سازد که آن هم به تکراریترین شکل ممکن و گاهی با تناقض آشکار شکل میگیرد. به همه اینها پایان بهشدت تکراری و کلیشهای را اضافه کنید.
این همه کشدار بودن فیلم ناهید عمدتا به خاطر فیلمنامه ناقص آن است. ناهید با بازی ساره بیات تمام همت خود را مصروف این مهم میکند که پسر کله خراب و تند مزاجش را نزد خود نگه دارد تا فردا چه پیش آید؟
داستانکهای این رابطه مادر و فرزندی در یک نیمه از قصه گویای مهربانی و در نیمه دوم روایت متناقض آن است.
اصلا به خاطر همین تناقضهاست که بازیهای دیگر بازیگران اصلی به چشم نمیآید چون روایتی برای تعریف کردن وجود ندارد. هرچه هست بازی ساره بیات است برای سر و شکل دادن به نقش ناهید.
در حالی که وجود همسر سابقش هنوز بر زندگیاش سایه افکنده؛ پسرش در نیمه اول داستان نزد او زندگی میکند و در یک کلام تنها نیست تا فقط او جلوهگری در روایت داشته باشد.
تعلیق در ناهید نیز با قضیه ازدواج مجدد او شکل میگیرد. سوسپانسی که تزریقنشده اثرش از بین میرود. چراکه تماشاگر شدیدا درگیر تناقض میشود.
ناهید به همسر سابقش احمد قول داده هرگز ازدواج نکند و در نتیجه با حکم دادگاه حضانت پسرش سهم او باشد. حالا ناهید سودای ازدواج دارد آن هم در شهر خودش با یک هتلداری که همسرش فوت کرده است.
معلوم است که ناهید میترسد که این خبر درز کند و احمد بساط زندگی او را در هم بپیچد که این کار با گرفتن حق حضانت قانونی از او بسیار آسان جلوهگری میکند.
اوج تناقض همین قضیه ازدواج مجدد ناهید با مسعود است. تماشاگر میداند که مسعود آدم خوبی است از سویی همین تماشاگر با شخصیت احمد نیز آشناست.
شوهر سابق ناهید یک مرد عوضی و قمارباز تیر است. با این همه همین احمد اعتراف میکند که هنوز ناهید را دوست دارد و میخواهد دوباره پیش او و پسرش زیر یک سقف رندگی کند.
آرزویی که راست یا دروغ هرگز از سوی ناهید پذیرفته نمیشود و ناهید مسعود را ترجیح میدهد.
اگر در نیمه اول داستان امیررضا به عنوان فرزند ناهید اصلا از مادرش خوشش نمیآید و حتی او را میگذارد و میرود در نیمه دوم این دو هر کاری میکنند تا در کنار هم قرار بگیرند در حالی که او میدانست شرعا و عرفا و قانونا و با امضای خودش پس از ازدواج مجدد باید پسر نزد پدر برگردد.
در مجموع ناهید یک ملودارم اجتماعی بشدت کشدار با کاراکترهای پرداخت نشده است. فیلمی که در نهایت در 20 دقیقه ماجراهایش به سرانجام میرسید.
اما با زمانی چهار برابر آن روایتی متناقض و زن محور ارائه میدهد. ناهید پوزیشن نابالغ فمینیستی یک اثر سینمایی است.
مهدی تهرانی
ضمیمه قاب کوچک
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد