پس از تحمل مدتی درد و رنج بیماری؛

پری صابری، کارگردان تئاتر درگذشت

پری صابری

شخصیت‌های نمایش من قدیمی نمی‌شوند

«پری صابری» در عرصه تئاتر ایران نامی آشناست، او با وجود تمام فراز و فرودهایی که تئاتر طی این سال‌ها با آن مواجه بوده، عاشقانه و پیوسته برای شناساندن فرهنگ و ادب ایران کار می‌کند.
کد خبر: ۹۰۸۸۵۷
شخصیت‌های نمایش من قدیمی نمی‌شوند

به گزارش جام جم سیما ،​ پری صابری تحصیلات خود را در رشته سینما در پاریس گذراند. پس از بازگشت به ایران، با وجود آن که دانش آموخته رشته سینما بود، جذب تئاتر شد و در همان زمان به همراه حمید سمندریان گروه تئاتر پاسارگاد را بنا نهاد. پری صابری در این دوره آثار ادبی و نمایشی مهمی از کارهای دراماتیک جهان را روی صحنه برده است.

از نمایش «کوروش کـبـیـر» بگویید.

نوشتن نمایش «کوروش کبیر» تمام شده و باید امکانات اجرای آن فراهم شود و بودجه بگیریم، زیرا در این نمایش باید حداقل 60 ـ 50 نفر روی صحنه بیایند.کوروش کبیر امکانات می‌خواهد و من به تنهایی نمی‌توانم آن برنامه را روی صحنه بیاورم. تلاش می‌کنیم برای اجرای این برنامه، امکانات فراهم شود. برای این که کوروش واقعا شخصیتی جهانشمول دارد. من کاری به این‌که کوروش پادشاه بوده یا نبوده، ندارم، به اعتقاد من او شخصیتی جهانگیر دارد. همان‌طور که استوانه کوروش را مانند ورق زردی نگه می‌دارند و اجازه نمی‌دهند کسی به آن نزدیک شود، چون این حیثیت یک مملکت است، ما هم تلاش می‌کنیم به این حیثیت احترام بگذاریم و به آن وفادار باشیم.

چه دلیلی دارد شما سراغ نوشته‌های کلاسیک ایرانی می‌روید؟

من نمایشنامه‌هایی را که به صحنه می‌آورم، درست است که به آدم‌های روزگاران گذشته می‌پردازد، اما این آدم‌ها هیچ‌گاه قدیمی نمی‌شوند. سعدی همیشه مدرن است، برای این که سخنانی که می‌زند زمان ندارد یا مولانا حرف‌هایی که می‌زند، تاریخ انقضا ندارد. من با سبک و سیاق خود این نمایشنامه‌ها را روی صحنه می‌آورم و سبکی را هم که ساخته و آماده کرده‌ام، آمیزه‌ای از حرکت‌های مدرن جامعه بشری برای تئاتر است. یعنی ما تئاتری را روی صحنه می‌بریم که هم از لحاظ حرکت و موسیقی خیلی به آن اعتقاد داریم.

می‌شود بیشتر توضیح دهید؟

نمایشنامه‌هایی که روی صحنه می‌آید، باید از لحاظ تصویری قوی باشد، شما باید در راه مدرن تئاتر امروز حرکت کنید. حرکت بدن، که حرکت بدن دیوانه می‌گویند امروز بابی است که اگر به آن توجه نکنید، نمایشنامه‌ای را نمی‌توانید به روی صحنه بیاورید و اثرگذار باشد یا موسیقی به همین ترتیب. موسیقی جزء لاینفک یک تئاتر است. از روزگاران گذشته، موسیقی در تئاتر نقش مهمی داشته است. یعنی این گونه نبوده که یکی این سمت بنشیند و دیگری آن سو و با هم حرف بزنند. این هم یک زمانی بوده است. شاید در حال حاضر نمایشنامه رادیویی تا حدودی همین باشد. یعنی مبنای این نمایش، تنها دیالوگ است. دیالوگ کار اصلی را به عهده دارد ولی شما باید به این دیالوگ قدرت اجرایی بدهید. اگر بتوانیم این قدرت اجرایی را به دیالوگ‌ها بدهیم خوب است، اگر نه این دیالوگ‌ها اثرگذار نیستند.

به اعتقاد شما، این ویژگی‌ها در آثار نمایشی این روزهای ایران رعایت می‌شود؟

در حال حاضر افرادی که در ایران کار می‌کنند به این مسائل توجه می‌کنند. من تا به حال کاری از هنرمندان جوان را ندیده‌ام که در آن حرکت نباشد. در حال حاضر نشانه‌های مدرن بودن را به درستی در آثار هنرمندان جوان می‌بینم. چون خوشبختانه اینها به اینترنت دسترسی دارند و می‌بینند که در دنیای امروز، تئاتر چگونه حرکت می‌کند.

یعنی شما مدرن گرایی در آثار این جوانان را می‌پسندید؟

بله! می‌پسندم. چون دنیای امروز مرتب دارد حرکت می‌کند و سرعتش هم به خاطر اینترنت خیلی سریع اتفاق می‌افتد. تئاتری که شما امروز روی صحنه می‌برید و خیلی مدرن است، سال بعد کهنه می‌شود. چون دنیا خیلی در جنب و جوش است و بسرعت دارد گام برمی‌دارد.

به اعتقاد شما ضرورتی برای اجرای دوباره بعضی از کارها وجود دارد؟ این کار چه محاسن و معایبی دارد؟

اجراهای دوباره حتما ضرورت دارد. بگذارید برای روشن شدن این مساله از خودم مثال بزنم. من می‌آیم و نمایش «رستم و اسفندیار» را روی صحنه می‌آورم. برای آوردن این نمایش روی صحنه دو سال زحمت می‌کشیم تا این کار اجرا شود. نباید پرونده این کار فوری در عرض 30 روز بسته شود. همه دنیا هم همین‌طور است. رپرتوآر می‌گذارند و کارها مرتب تکرار می‌شود. این تکرار، تکرار کارهای بی‌ارزش نیست. شما وقتی دارید راجع به سعدی، حافظ، فردوسی و... حرف می‌زنید، باید مرتب این نمایش‌ها تکرار شود. من خودم پنج کار درباره فردوسی انجام دادم؛ داستان رستم و سهراب، بیژن و منیژه، سوگ سیاوش و... را به روی صحنه آوردم، اما دیگر کسی به خاطر نمی‌آورد که این کارها به روی صحنه آمده یا نه. این کارها باید دوباره به روی صحنه بیاید.

دلیل این نیاز به تکرار را مصداقی‌تر بیان می‌کنید؟

فرض کنید زمانی که من حافظ را روی صحنه آوردم، کودکی تنها پنج سال داشته و نمی‌دانسته حافظ کیست، قطعا دیدن این نمایش برایش جالب خواهد بود. درست مانند کتاب است. هزار سال پیش فردوسی حرف‌هایش را زده است. اما شما با تمام داستان‌هایی که فردوسی در شاهنامه‌اش روایت کرده، آشنایی دارید؟ نمی‌دانید. این کارها ارزشمند بوده و لازم است که مرتب تکرار شوند. اما تکرار پیوسته کارهایی که سطحی است، آن‌قدرها ضرورتی ندارد. من وقتی سعدی را روی صحنه بردم، این کار یکی از بهترین کارهای من بود که به دلایلی ناکام ماند. من دو سال فقط روی متن این نمایش کار می‌کردم، یک سال روی اجرای کار متمرکز شدیم و کارهایی نظیر انتخاب بازیگران، طراح صحنه، موسیقی و... انجام شد. کار پر دردسری بود. این کار با چند اجرا جواب خود را نمی‌گیرد. یعنی ما عشق دیوانه‌واری داریم که به این کارها می‌پردازیم.

اعظم حسن‌تقی ـ مهرداد نصرتی / قاب کوچک

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها