گفت و گو با مائده طهماسبی، کارگردان نمایش «کلمه، سکوت، کلمه»

ماشین‌مان را می‌فروشیم، خرج تئاتر می‌کنیم

گفتگو با فرشته صدرعرفایی، بازیگر

دوست دارم نقش منفی بازی کنم/ آدم دو کار همزمان نیستم

فرشته صدرعرفایی بتازگی فیلم «کوچه بی‌نام» را روی پرده سینماها داشت که در آن با شمایلی متفاوت در نقش یک زن خانه‌دار و معتقد و مومن ظاهر شد.
کد خبر: ۹۱۴۴۰۷
دوست دارم نقش منفی بازی کنم/ آدم دو کار همزمان نیستم

صدرعرفایی بازیگر توانمندی است که تاکنون جوایز معتبر زیادی از جمله سیمرغ بهترین بازیگر از جشنواره فجر را کسب کرده، اما با وجود این هیچ‌وقت درگیر شهرت‌طلبی نشده و تا امروز مسیرش را درست ادامه داده است.

او این شب‌ها در مجموعه عمارت تاریخی مسعودیه تهران یک نمایش را روی صحنه دارد که بهانه‌ای شد تا در فضایی زیبا و تاریخی پای صحبت‌های او بنشینیم.

عشق به سینما و بازیگری از کی در شما به‌وجود آمد؟ از سال‌های کودکی خاطره پررنگی در این زمینه دارید؟

من از 11 سالگی به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان رفتم و هنرجوی کلاس‌های تئاتر و تئاتر عروسکی بودم. آنجا مربیان، فضا و امکانات آموزشی خیلی خوبی داشت و با بها دادن و تلاش برای رشد و خلاقیت بچه‌ها نقش مهمی را در آموزش علاقه‌مندان به بازیگری ایفا می‌کرد. جالب این‌که برای بهره‌مندی از همه آن امکانات و عضویت در کتابخانه‌های کانون پرورش فکری، هزینه‌ای دریافت نمی‌شد و هر قشری با هر توان مالی از این امکانات بهره‌مند می‌شدند، مساله‌ای که امروزه دیگر اتفاق نمی‌افتد. همچنین من بسیار علاقه‌مند و تحت تاثیر برنامه‌های پربار و وزین سینمایی بودم که استاد هوشنگ کاووسی در شبکه2 آن زمان اجرا می‌کردند؛ فیلم‌های مطرح سینما و تله‌تئاترهایی را که از مطرح‌ترین نمایشنامه‌های روز دنیا بود در آن معرفی و نمایش می‌دادند. در کل اینها عوامل مهمی در کودکی و نوجوانی من شد که علاقه، سلیقه و جهان‌بینی مرا در رابطه با هنر، بازیگری و سینما شکل دادند و سپاسگزارشان هستم.

12 سال پیش برای «کافه ترانزیت» موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن شدید. این سیمرغ چقدر در ادامه مسیرتان تحول ایجاد کرد؟

ما در جایی زندگی نمی‌کنیم که این‌گونه اتفاق‌ها خیلی آینده هنری و کاری آدم‌ها را تحت‌الشعاع قرار بدهد. برای من این باارزش است که فیلم موردتوجه قرار گرفت و من هم به عنوان یکی از بازیگران آن مورد تشویق و تائید قرار گرفتم.

خودتان ریحان را چطور تعریف کردید؟

ریحان زنی معمولی و خانه‌دار بود که با حداقل توانایی و امکاناتش به عنوان یک زن سنتی (و زنانگی از جنس خانه‌داری و آشپزی) می‌خواست استقلالش را در جامعه حفظ کند. در کل این فیلم، کارگردانی و فیلمنامه قوی داشت. شخصیت‌هایش بشدت باورپذیر بودند و این پیام را بخوبی منتقل کرد که هر فردی با هر توانایی، می‌تواند در این جامعه روی پای خودش بایستد.

«حوض نقاشی» هم فیلمی در حمایت از بنیان خانواده است. فیلمی تلخ از آدم‌های فراموش شده این جامعه! شما برای این فیلم هم دیپلم افتخار در جشن انجمن منتقدان را گرفتید.

در آن فیلم وقتی پسربچه (که پدر و مادری ناتوان دارد) خانه‌اش را ترک می‌کند با این ذهنیت به خانه ناظمش می‌رود که فکر می‌کند می‌تواند به او تکیه کند، اما به مادر خودش نه و وقتی ناظم به منزل شاگردش می‌رود، از نزدیک با کودکی و سادگی آن خانواده که همه ما آن را گم کردیم، روبه‌رو می‌شود. او سادگی را می‌بیند و در بازگشت دوباره به خانه‌اش سعی می‌کند همسر تحصیلکرده‌اش را که بیکار شده، درک کند. متاسفانه ما خیلی چیزها را در جامعه امروزی گم کرده‌ایم که در این فیلم به آن اشاره شده است.

شما بازیگر کم‌کاری هستید که فیلم‌هایتان از لحاظ موضوع، مضمون، نوع کارگردانی و... وجه شباهت چندانی با هم ندارند و بعضا 180 درجه با هم متفاوتند. حتی بعضی از فیلم‌هایتان مثل «آدم» یا «خواب‌های دنباله‌دار» فروش خوبی هم در گیشه نداشتند. چرا آن‌قدر کم کار هستید؟

من بیشتر به فیلمنامه و مساله‌ای که در آن طرح می‌شود، نگاه می‌کنم. این‌که چقدر جامعه و مسائلی که درگیر آنیم یا آنچه بی‌توجه از کنارش می‌گذریم، در فیلمنامه طرح شده و با چه کیفیتی.

در این میان تئاتر چه نقشی دارد؟ به نظرتان فرصت‌هایی که در سینما در دسترس‌تان نبود، روی صحنه راحت‌تر نصیب‌تان می‌شود؟

من کار خوب و استاندارد را در هر مدیومی انجام می‌دهم. فرقی نمی‌کند در سینما، تلویزیون یا تئاتر باشد. الان بعد از آخرین اجرای صحنه‌ای که سه سال پیش بود، کار «نگاهمان می‌کنند» به کارگردانی محمدرضا اصلی را در عمارت مسعودیه دارم که خوشبختانه بازخورد خوبی هم داشته است.

چطور شد به ترکیب بازیگران «کوچه بی‌نام» پیوستید؟

در ابتدا برای فیلمی به کارگردانی ناهید حسن‌زاده قرارداد بسته بودم که مضمون خوبی داشت، ولی قبل از فیلمبرداری پای من شکست و از همکاری با آن پروژه صرف‌نظر کردم. در همان روزهایی که پایم در گچ بود و استراحت می‌کردم، آقای علیمردانی کارگردان «کوچه بی‌نام» پیشنهاد بازی در این فیلم را دادند. نقش این زن با نقش‌هایی که تاکنون بازی کردم، فرق داشت و هیچ شناختی از این شخصیت نداشتم و به نظرم چرخشی که این زن در فیلم داشت، قشنگ بود. این مادر یک شخصیت تک‌بعدی دارد، اما مصیبتی که این خانواده را درگیر می‌کند باعث می‌شود آدم‌ها کمی به خودشان بیایند و فکر کنند حتما می‌توان جور دیگری هم به زندگی نگاه کرد.

بازیگر مقابل شما در این فیلم فرهاد اصلانی بود که قطعا یکی از بهترین بازیگران حال حاضر سینمای ایران است. کار کردن با او چطور بود؟ به نظرم هماهنگی و یکدستی خوبی بین شما وجود داشت؟

کار با ایشان خیلی خوب بود. خوشبختانه همیشه بازیگرانی که با آنها بازی کردم حرفه‌ای بودند و دوستی خوبی بین‌مان برقرار شده است.

باران کوثری برای بازی در «کوچه بی‌نام» برنده سیمرغ بهترین بازیگر زن جشنواره فجر سال 93 شد. خاطرم هست زمانی‌که باران برای گرفتن جایزه‌اش روی سن آمد از شما هم که نقش مادرش را در این فیلم داشتید، تشکر کرد.

باران نقش‌اش را خیلی خوب و درست بازی کرد و وقتی جایزه را گرفت واقعا خوشحال شدم. نقش من و باران هر کدام ویژگی‌ای داشت که می‌توانست غلو شده و کلیشه‌ای اجرا شود. باران در این نقش ادا در نیاورد و نقش‌اش را باورپذیر، ظریف و زیبا اجرا کرد. خوشحالم که بازی‌اش مورد توجه داوران قرار گرفت.

چرا هیچ‌وقت نقش منفی بازی نمی‌کنید؟

(می‌خندد) آن‌قدر که من خوبم! حالا جدای از شوخی اتفاقا دوست دارم نقش منفی بازی کنم، منتها نقش منفی تا الان به من پیشنهاد نشده است.

در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟

الان که تئاتر «نگاهمان می‌کنند» را دارم و کلا آدمی نیستم دو کار را همزمان با هم انجام دهم.

در مورد سینمای امروز ایران چه نظری دارید؟

خوشبختانه سینمای ایران با جوایز بین‌المللی که کسب کرده، ثابت کرده اعتبار و توانایی بالایی دارد. قطعا اگر از این سینما حمایت‌های بیشتری شود به درجات بالاتری خواهد رسید که افتخارش شامل حال همه می‌شود.

تمام نقش‌هایم را دوست دارم

تمام نقش‌هایم را به یک اندازه دوست دارم. چون هر نقشی را که بازی کردم سعی داشتم درک کنم و با آن زندگی کردم. با وجود تمام اتفاقاتی که طبیعتا برای درآمدن یک نقش می‌افتد، به تمام نقش‌ها و فیلم‌هایی که بازی کردم احترام می‌گذارم. چون اولا انتخاب خودم بودند و دوم حرفی را که می‌خواستند بزنند، زدند.

ساناز قنبری - جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها