اهمیت توجه به توسعه علمی فقط محدود به رأس نظام و نهادهای تصمیمساز نیست. این روزها اگر به دورافتادهترین مناطق مرزی ایران سفر کنید خواهید دید با وجود محرومیتهای گوناگون، زیباترین و بزرگترین و مجهزترین ساختمان در هر روستا معمولا مدرسه است. فضیلت دانشاندوزی موضوعی ریشهدار در فرهنگ ماست. سابقه غیرقابل انکار ایرانیان در پیشبرد مرزهای دانش و تمدنسازی به هزارههای پیش از میلاد باز میگردد. از دانشگاه جندیشاپور در پیش از اسلام گرفته تا بیتالحکمهها و دارالعلمها و رصدخانهها و بیمارستانها و جامعها و مساجد که در قرون سوم و چهارم هجری از مظاهر تمدن مسلمانان در توسعه علمی قلمروی خلافت اسلامی محسوب میشد و ایرانیان در راهاندازی و فعالیت در آن از سرآمدهای دوران بودهاند. اما نه در مفهومی که علم به معنای امروزی ساز و کار خاص خود را یافته است و گروهی از مردم را به نام دانشگر (Scientist) مشغول خود داشته است.
اکنون با وجود آنکه 82 سال از تأسیس دانشگاه تهران (به عنوان اولین دانشگاه مدرن) میگذرد، میبینیم نه فقط تودههای مردم ما که سالهای زیادی را در مدارس و بلکه دانشکدههای امروزی ایران گذراندهاند - و چنان که خود گویند لیسانس گرفتهاند – بلکه بخش بزرگی از دانشگران امروزی ما با مفهوم علم مدرن و بالاتر از آن با مقوله «تولید علم» بیگانهاند. این در حالی است که در مسیر توسعه علمی گامهای موثری در نیم قرن معاصر و بویژه در 15 سال اخیر برداشته شده است. بیایید یک بار مسیری که تا به امروز آمدهایم را مرور کنیم.
نهضت ترجمه، یک شروع باشکوه
دوران طلایی تمدن اسلامی در قرن سوم و چهارم هجری، ایامی که دانشمندان مسلمان در مرزهای پیشرفت دانش در جهان قرار داشتند و آثار علمی گوناگون در اقصی نقاط جهان را دریافت، ترجمه و مطالعه میکردند، از حاکمان وقت مقرری برای مطالعات خود دریافت میکردند و بنا به توصیه پیامبر اسلام (ص) به جستجوی علم در هر گوشه از جهان - ولو در چین - بر میآمدند، دورانی بسیار مؤثر در پیشرفت دانش بشری بود. چنان که آدلارد باثی، دانشگر اروپایی (فوت شده به سال 1152) درباب روحیه مسلمانان در دانشاندوزی میگوید: «من از استادان عربم (استادان مسلمانم) آموختهام که عقل را راهنمای خود قرار دهم، حال آنکه شما بدین خرسندید که مثل یک اسیر، زنجیر یک مرجع اخلاقی را به گردن داشته باشید.» این دوران پرشکوه، زمینهساز شکلگیری تفکرات و نهضتهایی در اروپا شد که بعدها در شکلگیری رنسانس و سپس انقلاب صنعتی موثر بود.
چرا دانشگاه تأسیس کردیم؟
نیمقرن پس از عهد ناصری، با وجود راهاندازی دارالفنون، باز هم به نظر میرسد ما نیاز به چیز دیگری برای پیشرفت کشور داریم. نمونه متأخرتر کپیبرداری صرف از غرب را در آغاز دوران پهلوی میبینیم. وزیر دربار پهلوی، تیمورتاش در باب شروع مطالعه برای احداث دانشگاه تهران، با نگاهی ضربتی شبیه به راهاندازی هر اداره و ابنیه دیگری، بیتوجه به فلسفه تشکیل دانشگاه و تولید علم صرفا در تلگرافی به عیسی صدیق مینویسد: «متمنی هستم تحقیق بفرمایید که اگر دولت ایران بخواهد دارالفنونی دارای شعب طب و مهندسی راهسازی (شوسه و راهآهن) در طهران تأسیس نماید به چند نفر معلم نیاز است.»
بعدها میبینیم انتظاری که از دانشگاه تهران در تحول علمی کشور داشتیم برآورده نشد و از این رو بود که به سراغ تأسیس دانشگاه شریف میرویم. نقل است از دکتر محمدعلی مجتهدی در باب راهاندازی دانشگاه شریف که میگوید: «یک دانشگاه بسیار بزرگی از لحاظ علمی و صنعتی، در تهران تشکیل بدهید و دانشگاه تهران را از خواب بیهوشی بیدار کنید.» و از همین رو است که در ماده 15 اساسنامه دانشگاه شریف قید میشود: «اعضای هیات آموزشی دانشگاه باید دارای درجه دکترا یا عالیترین دیپلم تخصصی از دانشگاههای بزرگ دنیا در رشته تدریس خود باشند.» و به این ترتیب باز هم میبینیم آنچه در توسعه علمی کشور مد نظر بود، کماکان همان توجه به مظاهر توسعه علمی بود و نه برنامهریزی اصولی برای به رسمیت شناختن حرفهای جدید در کشور به نام «دانشگری» و زمینهسازی برای مشارکت دانشگران ایرانی در تولید علم و نقشآفرینی ایران در پیشرفت مرزهای آگاهی بشر در جهان.
آغازی برای مشارکت در ساز و کار بینالمللی علم
نگاه کلی توجه به مظاهر با اندکی تغییر و فراز و فرود به کار خود ادامه میدهد تا پس از وقوع انقلاب اسلامی و رخداد انقلاب فرهنگی در دانشگاهها با سیاست توسعه فضای تحقیقات در کشور اندکاندک از خواب غفلت بر میخیزیم. در اواسط دهه 70 و بویژه با آغاز دهه 80 با افزایش تعداد دانشگاهها و دانشگاهیان و رشد فضای علمی و تحقیقاتی کشور از بعد کمّی، متولیان توسعه علمی کشور برای تحریک فضای دانشگاهی کشور، راهبرد تمرین مقالهنویسی علمی در کشور و انتشار در نشریات علمی بینالمللی را پیش روی دانشگاهیان قرار میدهند. با توجه به همین سیاست است که دوران خودباوری در فضای دانشگاههای ما آغاز میشود، نام وزارت «فرهنگ و آموزش عالی» براساس سیاستی هدفدار به وزارت «علوم، تحقیقات و فناوری» تغییر مییابد و اعضای هیات علمی مکلف میشوند با اتکا به منابع موجود در دانشگاهها و آزمایشگاههای کشور، به تحقیقات مورد نیاز در کشور بپردازند و نتایجش را در قالب مقالات علمی در نشریات معتبر بینالمللی به زبان رایج علم در عصر حاضر (که غالبا انگلیسی است) منتشر کنند. در همین دوران است که مطالعات پرشتاب و تخصیص منابع برای پیشرفت در حوزههای نوین علم (از قبیل نانوفناوری، زیستفناوری، فناوری اطلاعات، هوافضا و اخیرا علوم شناختی) جزو سیاستهای اصلی توسعه علم و فناوری کشور تعیین میشود تا در این زمینهها محققان ایرانی در مرزهای دانش مطالعه و پژوهشها را بومیسازی کنند.
جهش علمی و جنبش نرمافزاری
در سالهای اخیر با رشد انتشار مقالات علمی پژوهشگران ایرانی در پایگاههای علمی بینالمللی، شاهد جهشی کمسابقه از پیشرفت ایران به کشوری در حال توسعه بودیم. در سالهای اخیر تأکیدات مقام معظم رهبری بر توجه به مساله جنبش نرمافزاری موجب پدیدار شدن شور و شوقی در جامعه دانشگاهیان کشور شده است. جنبش نرمافزاری در کلام رهبر انقلاب اینگونه تبیین میشود: «جنبش نرمافزاری، یعنی در زمینه علم، تولید علم و شکستن مرزهای علم، یک جنبش و یک حرکت عظیم به وجود بیاید. از این پیشنهاد استقبال شد و من امروز میبینم که در سخنان اساتید و مسئولان دانشگاهها روی این نکته تکیه میشود. البته تا مدتی بعضیها میگفتند ما نمیدانیم اصلا معنای این حرف چیست. عدهای هم شبهه میکردند که علم مگر تولیدکردنی است؟! البته بحث لغوی میکردند و میگفتند چرا گفتهاید تولید علم. شما هرچه میخواهید اسمش را بگذارید؛ مقصود که معلوم است. جنبش نرمافزاری، یعنی در معرفت علمی ننشینید دست خود را دراز کنید تا دیگران بکارند و میوهچینی کنند و هر مقدار از میوه را که لازم نداشتند، بیاورند در دست شما بگذارند. برو بکار، برو آبیاری کن، برو روی بنایی که دیگران ساختهاند، بنا بساز؛ این هدف ما بود. عدهای میگفتند ما نمیفهمیم! الان هم از گوشه و کنار شنیدهام که عدهای سخنان یأسآفرین میزنند: مگر ما میتوانیم؟ بله، میتوانیم. ما در میدانهای گوناگون و در فضای معرفت علمی امروز دنیا میتوانیم کارهایی بکنیم که هنوز در دنیا نو باشد؛ این در همه زمینهها کاملا امکانپذیر است.»
دوران غفلت و انحطاط
با وجود پیشرفتهای خیرهکننده، برآمدن عوامل مختلفی سبب شد که خورشید دانش و خردورزی در قلمروی مسلمانان و از جمله در کشور ما بتدریج رو به زوال برود و مسیر غروب را در پیش گیرد. برآمدن نظامیهها در عصر سلجوقیان که مترادف با فلسفهگریزی و عقلستیزی و محدود شدن مطالعات به حوزههایی خاص بود و متعاقب آن یورش خانمانبرانداز مغولان، جنگهای تیموریان، رقابتهای مذهبی صفویان و عثمانی، اوضاع نابسامان کشور در دوران کوتاه حکومت نادر، شورشها و مشکلات گوناگون کشور در دوره زندیه و پس از آن شاهان قاجار عیاش و دست به گریبان با زیادهخواهیهای انگلیس و روس مجالی برای توجه به توسعه علمی در کشور ما باقی نگذاشته بود. نتیجه آن فرورفتن در نوعی رخوت و بیتوجهی به تغییر و تحولاتی بود که در سوی دیگر زمین، در قاره سبز در حال رخ دادن بود. آغاز رنسانس یا برآمدن عصرنوزایی پس از مواجهه اروپاییان با مسلمانان در جریان جنگهای صلیبی، شرایطی را پیش آورد که از قریب به هزار سال پیش نخستین جرقههای فعالیت نظاممند دانشگاههای اروپایی زده شود. جرقههای که منجر به برآمدن گالیله و نیوتن و مندل و لینه و ... شد تا شالوده حرفهای به نام دانشگری و دانشگاه را بنیان نهند تا اندکاندک زمینههای وقوع انقلاب صنعتی در اروپا رقم بخورد. در این دوران فرنگیها شیوهای از مطالعه در طبیعت را آغاز کرده بودند که برای ما در مشرق بکلی متفاوت از مفهومی که از علم سراغ داشتیم بود.
رویکرد اقتصاد مبتنی بر علم و دانشگاه
در دو دهه اخیر با وجود پیشرفتهای به دست آمده، کماکان صنعت وارداتی و متکی بر نفت در کشور ما، به دانشگاهی که بر طبق فصل وجودی خود قرار است صنعت از درونش متولد شود کمتر نیازی احساس میکند. از سوی دیگر با کاهش جذب دانشجو در دانشگاهها و افزایش تعداد فارغالتحصیلان رشتههای مختلف لزوم راهاندازی شرکتهای تجاری که بتوانند دانش به دست آمده را به فناوری و ثروت تبدیل کنند بیش از گذشته احساس میشود. از همین رو و براساس سیاستهای اصولی ابلاغ شده از سوی مقام معظم رهبری در شهریور 93، رسیدن به 50 درصد از تولید ناخالص داخلی (GDP) از محل شرکتهای دانشبنیان به عنوان راهبرد کلان کشور در توسعه علم و فناوری تعیین میشود.
اکنون در شرایطی که 9 سال تا رسیدن به اهداف اعلام شده در سند چشمانداز 1404 باقی است، با وجود رشد پرشتاب انتشار مقالات علمی در نشریات معتبر بینالمللی از حیث کمّی، هنوز بحث کیفیت مقالات و پایین بودن تعداد ارجاعات به مقالههای پژوهشگران ایرانی موضوعی است که در دوران گذار کارکردهای دانشگاههای ما جزو بحثهای روز توسعه علمی کشور محسوب میشود. اخیرا انتشار مقالهای در نشریه ساینس و بعد از آن انتشار خبر از فهرست خارج شدن تعدادی از مقالات دانشگران ایرانی در پایگاههای علمی بینالمللی به اتهام آنچه در نشریه نیچر «تقلب» نامیده شد، زنگ خطری برای تصمیمسازان حوزه توسعه علمی کشور بود که در بحبوحه پیشرفت چشمگیر در حوزههای مختلف، توسعه علمی را مقولهای همهجانبه و نه فقط در رشد کمی تعداد مقالات با کمترین توجه به دیگر سنجههای توسعه علمی کشور در نظر بگیرند.
خودباختگی و واردات گزینشی فناوری
ما در ایران عصر صفوی، نخست در جنگ با عثمانی بود که شمشیرمان را در برابر تفنگ سرپُر دشمن دیدیم و پیلهایمان را در برابر عرادههای توپ. فناوری برآمده از دانش، نخستین بار در جنگها بود که اجداد سلحشور ما را بهتزده کرد. با این حال تصمیمسازان صفوی در پس شکست و جبران آن به مظاهر تمدن غرب تکیه کردند؛ ما توپ و تفنگ خریدیم و بعد همانها را بومی کردیم و در داخل ساختیم. سپس این رویه را تا عصر قاجار ادامه دادیم. چنان که شاهان و شاهزادگان در سفر به بلاد اروپا، هر آنچه میدیدند از ساختمانهای افراشته و بلدیه و نظمیه و قشون منظم و گمرکات و دانشگاه، پس از بازگشت به جهت جبران عقبماندگی در مُلک خود، به احداث همان ابنیه با همان شکل و ظاهر در ممالک محروسه دولت علیه دستور صادر میکردند. اما همین کار را هم به شیوه انتخابی و گزینش فناوریهای کارآمد (از دید خود) انجام میدادند؛ گویی ماشینی را دیده بودند و هر قسمت از قطعات آن، اعم از چرخدندهها و تسمهها و ... که در ظاهر به مذاقشان خوش میآمد را جدا میکردند و به امر همایونی، عمال دولت همان را میساختند! بیآنکه در نظر بگیرند کل سامانه این ماشین است که با هم کار میکند و نه ساخت بخشهایی از آن در کارگاهی دیگر! احداث بلدیه بیتوجه به فلسفه ساخت این نهاد در دیار فرنگ و راهاندازی دارالفنون برای امور خاصی چون طب و راهسازی و جنگافزار از همین دست بود.
چنان که اوج این گزینش شاهانه در واردات علم و فناوری را در نقل قول مشهوری از ناصرالدین شاه قاجار در پاسخ به خواسته مشاورالملک، میرزا محمودخان قمی میخوانیم؛ جوان فرنگرفته و تحصیلکرده در پاریس که پس از بازگشت به ایران، طرح احداث رصدخانه سلطنتی را به شاه ارائه میکند. شاه در پاسخ به میرزا محمودخان میگوید: «مشاورالملک! شما هنوز جوانید و خام و تازه از فرنگ برگشتهاید و دماغتان هوای بلاد اجنبی دارد. فیالحال به شما میگوییم که در تدبیر مملکت نمیتوان اسراف روا داشت. جوان! درکل ممالک محروسه کرورکرور خرج زمین و زمان و چاکران دربار و جماعت رعیت و سفارتخانههای دُوَل بیگانه کردهایم و هر روز جز لعنتی از کسی نشنیدهایم. همین مانده است که به هوا بپردازیم؛ نه! مارا نیازی به اسباب فرنگی تفرج آسمان نیست. بدانید که نباید پول را خرج هوا کرد. شما نیز عجالتا بارو بُنه جمع کنید تا باردیگر عازم بغداد شوید. شما را باردیگر به سرقنسولی آن دیار مأمور میکنیم. در این کار بکوشید، نه در کار هوا!
داستان توقف بودجه پژوهشی در سقف نیم درصد
از سوی دیگر اختصاص کمتر از 5/0 درصد از تولید ناخالص ملی برای توسعه فعالیتهای پژوهشی کشور و بیتوجهی به زمینهسازی در بدنه پژوهشی کشور برای تحقق مطالبه رهبری برای افزایش این عدد تا 3 درصد از سهم تولید ناخالص ملی (در برنامه پنجم توسعه)، نکته مهمی است که موجب شده سقف پرواز و دوراندیشی محققان ما برای انجام مطالعات باکیفیت در سطح بینالمللی آن طور که شایسته است تحقق نیابد.
به نظر میرسد برای توسعه علمی کشور با ساختار پیچیدهای روبهرو هستیم که در آن توجه یکسویه به مظاهر علم در غرب بدون توجه به زمینه پیدایش آن، افزایش تعداد مقالات علمی بدون به توجه به کیفیت و چرایی و ساز و کار تولید آن، تولید علم بدون توجه به نیاز بومی و صنعتی کشور و جهان به خودی خود به ما در توسعه علمی کشور کمکی نمیکند. این ماشینی است که با وجود به راه افتادن آن در مسیری ناهموار، برای شتاببخشی و موثرتر کردن حرکتش باید به همه اجزای پیچیده آن دقت کرد، ظرایف را دید و هوشمندانه نقشه راه ترسیم شده را با توجه به مقدورات استخراج و اجرا کرد.
کاظم کوکرم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد