باز هم زمان بازگشت فرزندش به خانه شده و او نگران رفت و آمد دختر نوجوانش شده بود. خانه مردم را جارو میزند و با خود فکر میکند نکند در راه مشکلی برای فرزندش پیش بیاید. با پایان کار جاروکشی، تلفن همراهش زنگ خورد. با دیدن شماره خانه دلش قرص شد که دخترش به خانه رسیده است. تلفن را برداشت و با طناز صحبت کرد. سفارشات لازم را درباره خوردن ناهار و مراقبت از خودش به او گفت و به کار خود در خانه مردم ادامه داد.
کد خبر: ۸۹۶۲۳۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۲۸