یخزده و مچاله، خشک و چروکیده، گرسنه و خسته، قوزکرده لابهلای تکههای کارتن و پتوهای کهنه میافتادند کنارخیابان و شب روحشان پرمیکشید و صبح همپا با اولین تابش خورشید شنیده میشد که بازهم معتاد دیگری مُرد. مرگ کارتنخوابها داستان تکراری روزهای سرد بود، سالهای سال، پشت هم، بی وقفه، اما از روزی که گرمخانهها تاسیس شد، از روزی که شلترها (سرپناهها) چترشدند برسرکارتن خوابها، قافله این مرگ نیزمتوقف شد .
کد خبر: ۹۷۴۸۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۹/۱۴