نام خدا گره طناب دار را باز کرد

برچسب ها - نام خدا گره طناب دار را باز کرد

برای چندمین بار اسمش را از بلندگو شنید، پاهایش از تخت آویزان بود و تلاش می‌کرد تا آنها را در دمپایی‌های خاکستری جا دهد، اما انگار دمپایی‌ها کوچک شده بود یا پاهای او در عرض چند ساعت چند شماره بزرگ‌تر شده بود.
کد خبر: ۹۸۲۳۲۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۰۵

نیازمندی ها