موتورگازی یادگار دوران پدربزرگها

کافی است سری به عکسهای قدیمی بزنید، اغلب ما عکسهایی از مادربزرگ و پدربزرگ داریم که با موتورهای گازی معروف به «رکس» با فیگورهای خاص دارند که این روزها جوان های امروزی با ماشین های سوپراسپرت همچون لامبورگینی و فراری و ...می اندازند.
کد خبر: ۱۰۰۲۴۵۱
موتورگازی یادگار دوران پدربزرگها

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از خودرونگاران ، موتور گازی نوعی موتورسیکلت کم قدرت است که به ‎عنوان یک وسیله نقلیه اقتصادی، ایمن و با حداقل نیاز به گواهینامه در روزهای قدیم خواهان بسیار زیادی داشت .

‎این وسیله در ابتدا همانند دوچرخه دارای پدال بود، ولی مدل‌های بدون پدال آن هم به بازار آمده‌اند. ‎حداکثر سرعت مجاز آن معمولاً ۵۰ کیلومتر در ساعت است و در اکثر کشورها به گواهینامه‌ای با سن و مهارت کمتر از اتومبیل و موتورسیکلت قابل راندن است.

موتور گازی های آبی رنگ رکس جزو موتورهای بی رمق زمان خود بودند که داشتن همین وسیله بی‌رمق آرزوی بسیاری از جوانان بود؛ جوانانی که یا پول خریدش را نداشتند یا مجوز استفاده‌ از آن را .

در آن زمان داشتن موتور گازی برای جوانان دبیرستانی به نوعی مایه مباهات و فخر بود و برای خانواده ها یادآور تصادف و بیمارستان و... با این حال باز هم بازار خرید این موتورها گرم بود ، البته تا آن زمان که موتورهای جوان پسند دیگر وارد چرخه موتوری نشده بودند و رکس های آبی برای خود کیا و بیایی داشت.

از نظر جوانهای آن زمان رکس در زمان خرید دوچرخه ای بود که کمی تندتر بود و زمانی که مجوز خرید از خانواده اخذ میشد حکم موتورهای هزاری داشت که هیچ موتور دیگری به گرد پای آن نمی رسید.

موتور گازی نه سرعت موتورسیکلت‌های دنده‌ای را داشت و نه هیکل و ابهتش را. روی صفحه کیلومترشمارش 60 درجه سرعت را نشان می‌داد که البته حدود 30 درجه‌اش به قول امروزی‌ها حباب بود! هیچ‌کس نتوانست عقربه سرعت را روی درجه آرمانی 60 برساند. چون عقربه به نزدیکی‌های 30 که می‌رسید موتور رویش فشار می‌آمد و هشدار می‌داد که باید کمی آهسته‌تر حرکت کنی .

وجه دیگر این وسیله نقلیه با دوچرخه رکاب‌هایش بود. می‌توانستی ضامن فنری مخصوص را آزاد کنی و مثل یک دوچرخه از دستگاه موتور گازی استفاده کنی.

پیرمردهای امروزی و جوانهای آن نسل از این موتور خاص تعریف های شیرینی دارند و به خوبی این دوچرخه بنزینی را ترسیم و تحلیل می کنند، آنها معتقدند : «زمانی که بنزین این وسیله به پایان می‌رسید یا نقص فنی پیدا می‌کرد، بناچار باید رکاب می‌زدی و از حالت دوچرخه‌ای آن استفاده می‌کردی.»

در حقیقت موتور گازی یک درجه پیشرفته‌تر از دوچرخه بود. اما با وجود همه کم‌خطر بودنش باز هم پدر و مادرها دوست نداشتند که پسران دلبندشان روی زین این وسیله تازه‌وارد بنشینند. البته شاید هم آنها خیلی به خطرات موتور گازی فکر نمی‌کردند و بیشتر نگرانی فرهنگی داشتند؛ نگران بودند که مبادا فرزندشان از درس و مشق و مدرسه بیفتد و بعد از خریدن موتور با افراد ناباب رفیق شود.

برخی از افراد موتورسوار، شیطنت‌های خاص خودشان را داشتند و جزو خوشنام‌های محله به حساب نمی‌آمدند. به همین دلیل بسیاری از بچه درسخوان‌ها و افراد نخبه و فرهیخته دور موتور و موتورسواری را خط قرمز کشیده بودند! در کنار این افراد، اقشار زیرخط فقر هم به موتور گازی پناه می‌بردند. آنها که می‌خواستند پول کرایه تاکسی را پس‌انداز کنند تا بتوانند آخر ماه یک کیلو گوشت برای خانواده‌شان بخرند.

آمارها نشان می دهد که در سال 72 با پرداخت 20 هزار تومان می‌شد یک موتور گازی دست دوم خرید در حقیقت قیمت این وسیله نقلیه فقط اندکی بیشتر از دوچرخه بود.

دست‌های روغنی و سیاه

صاحبان موتور گازی اغلب با دست‌های روغنی و سیاهی وارد خانه و مدرسه و محل کار می‌شدند. این خصلت موتورهای گازی است . صاحبان رکس بعد از مدتی به اجبار دست به آچار می‌شدند و تعمیرات وسیله نقلیه‌شان را شخصا انجام می‌دادند. بازار تعمیرگاه‌های تخصصی موتور و دوچرخه هم داغ بود. اما خیلی وقت‌ها بین راه خبری از تعمیرکار نبود و صاحب موتور باید شخصا وارد عمل می‌شد. برخی از ایرادها هم ثابت و همیشگی بودند و این‌قدر تکرار می‌‍‌‌‌‌شدند که دیگر صرف نمی‌‌‌کرد هر بار موتور را به تعمیرگاه ببرد. یکی از ایرادهای جزئی این بود که موتور به اصطلاح سرشمع می‌زد. موتورسواران قدیمی خودشان یک شمع نو و حاضر آماده و یک آچار زیر زین جاسازی کرده بودند و هر بار این اتفاق می‌افتاد سریع شمع جدید را جایگزین قبلی می‌کردند. سرشمع زدن به این علت رخ می‌داد که فرد مورد نظر روغن موتور را کم یا زیاد داخل باک می‌ریخت. معمولا وقتی 5/1 لیتر بنزین داخل باک موتور می‌ریختند، یک استکان روغن هم قاطی بنزین می‌کردند. به همین راحتی! روغن و موتور با هم در یک محفظه قاطی می‌شدند و هرکدام وظیفه مخصوص به خودشان را انجام می‌دادند. خیلی از پمپ‌بنزین‌ها استکان روغن آماده داشتند و پس از هر مرحله سوختگیری آن را تقدیم موتورسواران می‌کردند. آنهایی که حرفه‌ای‌تر بودند با خودشان ظرف بنزین دو لیتری می‌بردند و قبل از بنزین زدن، روغن و بنزین را با هم مخلوط می‌کردند و ظرف را تکان می‌دادند. این عملیات موجب می‌شد که مخلوط یکنواختی وارد باک شود و موتور دیرتر سرشمع بزند. اگر فراموش می‌کردید که بعد از بنزین، روغن بزنید، سیلندر قفل می‌کرد و موتور از کار می افتاد. شل شدن زنجیر هم یکی دیگر از ایرادهای شایع بود. در این‌گونه مواقع باید سراغ زنجیرکش می‌رفتی و زنجیر را دوباره جا می‌انداختی.

از موتور گازی پژو تا رکس و براوو

البته در بازار موتور سیکلت ها موتور گازی‌های پژو قدمت بیشتری دارند. فرانسوی بودند و از سوی شرکت پژو تولید می‌شدند . رنگش فیروزه‌ای کدر بود و روی بدنه‌شان آرم پژو خودنمایی می‌کرد. موتور گازی‌های براوو که بعدها سروکله‌شان پیدا شد شیک‌‌تر و باکلاس‌تر بود. مدتی شرکت «نیرو محرکه» تولید این موتورها را به‌عهده داشت و پس از آن شرکت «ایران دوچرخ» وارد میدان شد.

‎«براوو؛ برای نسل جوان» شعار تبلیغاتی بود که مدت‌ها از سوی شرکت تولیدکننده مورد استفاده قرار گرفت.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۱
محمد زند
Iran, Islamic Republic of
۱۶:۵۳ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۷
۰
۰
چه گزارش قشنگ و نوستالوژیكی. یادش بخیر منم موتور گازی داشتم

نیازمندی ها