به گزارش جامجم، زمستان 95، زنی 26 ساله به نام سمیه در یکی از خیابانهای تجریش با شلیک گلوله به قتل رسید.
جسد او در ورودی پارکینگ خانهاش افتاده و دو گلوله به قلب و سرش اصابت کرده بود. همزمان با بررسی صحنه جرم از بیمارستان خبر رسید، شوهر مقتول هم با اصابت گلوله زخمی شده و تحت درمان است. او به ماموران گفت: «ساعت 2نیمهشب، همراه سمیه از مهمانی برگشته بودیم که ناگهان مردی با صورت پوشیده به سمتمان حملهور شد و با اسلحه کلت تیراندازی کرد. گلوله اول به من خورد و چهارتای دیگر، سمیه را کشت. قاتل متواری شد و اهالی مرا به بیمارستان رساندند.» سعید در ادامه پرده از اتفاقی مهم برداشت و گفت: «مدتی قبل پسری جوان به نام کریم به روستایمان آمد و آبروی همسرم را برد. او مدعی شد با سمیه ارتباط داشته است.»
با کشف این سرنخ، فرضیه انتقامگیری قوت گرفت و دستگیری کریم بهعنوان مظنون به قتل به جریان افتاد. او به یکی از شهرهای غربی کشور گریخته بود اما پس از چند روز دستگیر شد. پسر
23 ساله در بازجوییها به قتل اعتراف کرد تا پروندهاش برای صدور حکم در اختیار شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی حشمتالله توکلی قرار گیرد.
صبح دیروز، در ابتدای جلسه دادگاه، شوهر مقتول خواستار دریافت دیه جراحات شد و گفت: «من سرایدار بودم و متهم را نمیشناختم و نمیدانستم با همسرم ارتباط دارد تا این که به روستایمان آمد و آبروریزی کرد. آنجا به خانوادهام گفت با همسرم ارتباط داشته است. از او تعهد گرفتیم مزاحممان نشود اما باز هم ادامه دارد. روز حادثه، تازه همسرم از موتور پیاده شده بود و میخواست در پارکینگ را باز کند که کریم حملهور شد. او یک گلوله به پهلویم شلیک کرد سپس سراغ سمیه رفت. همسرم تلاش کرد در پارکینگ را ببندد اما کریم پایش را میان در گذاشت. سمیه حتی یک مشت هم بهصورت کریم زد اما او اسلحه کشید و دو گلوله به سمتش شلیک کرد. سپس دو گلوله هم به سر و قلبش زد. دوباره به طرف من آمد. قصد شلیک دوباره داشت اما گلوله در اسلحه گیر کرد. من به زور خودم را به چند خیابان دورتر رساندم و با کمک یک راننده عبوری به بیمارستان منتقل شدم.»
سپس پدر و مادر مقتول درخواست قصاص کردند و پدر سمیه گفت: «متهم از ارتباط پنهانی حرف زده اما دخترم اهل این حرفها نبود. شما از من میپرسید درخواستت چیست؟ برایم سخت است از قصاص حرف بزنم اما چون دخترم بیدلیل کشته شده، قصاص میخواهم.» مادر مقتول نیز حرفهای شوهرش را تکرار کرد تا نوبت به متهم برسد.
کریم در حالی که اشک میریخت، اتهاماتش را پذیرفت و گفت: «چند ماه قبل از حادثه، یکی از دوستانم مرا در یک گروه در بیتالک عضو کرد. آنجا با سمیه آشنا شدم و پس از مدتی قرار ملاقات گذاشتیم. قصدم ازدواج بود و هفت ماه با سمیه بودم اما او هیچ حرفی از متاهل بودنش نزد. وقتی از ماجرا باخبر شدم، گفت به من وابسته شده و طلاق میگیرد. قبول نکردم و به روستایشان رفتم و همه چیز را لو دادم. شاید هرکس دیگری جای خانواده سمیه بود با من رفتار بدی میکرد اما آنها خیلی محترم بودند و فقط از من تعهد گرفتند دیگر مزاحمشان نشوم.»
متهم ادامه داد: «برگشتم تهران و مشغول کار شدم تا اینکه 20 روز بعد، سمیه با خطیناشناس به من زنگ زد. ما یک دفترچه خاطرات داشتیم که حرفها و عکسهایمان در آن بود. قرار شد روز حادثه، همدیگر را ببینیم تا دفترچه را به او بدهم. از ترس اینکه شاید با شوهرش درگیر شوم، اسلحهام را با خودم بردم. چند سال پیش اسلحه را در ازای حقوق از صاحبکارم گرفته بودم. در طول مسیر، تصمیم گرفتم سمیه را بکشم چون فهمیدم نمیتوانم به او برسم. وقتی به خانه رسیدند، ابتدا یک گلوله به سمت شوهرش شلیک کردم و سپس چهار تیر به خود سمیه زدم. میخواستم خودکشی کنم اما تفنگ عمل نکرد. از ترس به یکی از شهرهای غربی کشور گریختم اما ماموران دستگیرم کردند.» متهم در آخرین دفاع خود درخواست بخشش کرد و قضات نیز برای صدور رای وارد شور شدند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد