در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
به گزارش گروه سیما جام جم آنلاین از فارس، نام «داوود میرباقری» برای شیعیان به اسم سریال های تاریخی و مذهبی گره خورده است. امروز بیشتر او را با نام سریال فاخر «مختارنامه» می شناسیم و پیش تر نام او همراه با سریال ماندگار «امام علی(ع)» عجین بود.
حالا هم در حال ساخت سریال سلمان فارسی است و با 62 سال سن این روزها در بیابان های شاهرود مشغول به کار است تا زندگی یکی از یاران باوفای پیامبر اکرم(ص) را به تصویر بکشد.
در آثار او تحقیق و پژوهش حرف اول را می زند و به جرات می توان گفت سوای بخش های دراماتیک سریال هایش، بخش روایی و تاریخی ماجرا کاملا صحیح و درست است و به اصطلاح مو لای درزش نمی رود.
او بیش از 16 سال قبل از سریال «مختارنامه» تصمیم داشته «سلمان فارسی» را بسازد که به دلیل وسعت و ابعاد این پروژه ساخت آن مقدور نشد و شاید هم حکمت این بود که سلمان باید بر شانه های مختار می نشست.
البته آثار تاریخی میرباقری یک ویژگی دیگر هم دارند و آن این است که واقعه عاشورا چون نخ تسبیحی همه را به هم وصل می کند و هرجوری که شده به آن اشاراتی خواهد داشت. کما اینکه میرباقری خود در این باره گفته است: به تناسب حال این روزهای خودم که جستجو در حال حضرت سلمان است از ایشان کمک می گیرم. سلمان جایی در مکاشفات خود در خرابه های رازآلود شام، سقراط حکیم را در حال سر کشیدن جام شو کرانش می بیند که سقراط به او می گوید بهای هدایت انسان رنجی است که هدایتگران میکشند و اگر به تاریخ به بنگریم و به زندگی بزرگان، انبیاء و اولیا و برگزیدگان و صاحبان اندیشههای نو نگاه کنیم میبینیم که همه این بزرگواران برای رهایی آدمیان از جهل و ضلالت و گمراهی مرارت های بسیار کشیدهاند و خداوند همواره بهترین بندگانش را قربانی هدایت مخلوقاتش کرده و حضرت سیدالشهدا حسین بن علی علیه السلام نورچشمی پیامبر ختمی مرتبت بلاشک عزیزترین و مقرب ترین بندگان خداست و باری در مناسبتی در نمایش واره ای درباره عظمت حسین بن علی علیه السلام ابیاتی بر قلمم جاری شد بدین مضمون که: در کفه های ترازو رنجهای همه انبیا در یک سو و رنج های حسین (ع) را در سوی دیگر دیدم که کفه رنج های حسین سنگین تر است و به نظر حقیر اگر سیدالشهدا و قیام عاشورایش نبود تکامل تاریخ بشریت ناقص بود. حسین(ع) هدایت گر همه عصرها و نسل هاست.
میرباقری حتی از واقعه عاشورا مدد میجوید تا روایتگر یک عصیان باشد. عصیان فردی به نام «شوذب»که زندگی خود را فدای شهوت می کند.
**شوذب کیست؟
قصه سریال «معصومیت از دست رفته» در سده نخست هجری روایت می شود و «شوذب» نام شخصیت اصلی این سریال است که «امین تارخ» نقش او را بازی کرده البته در اسناد و واقعیتهای تاریخی اساساً هیچ ریشهای ندارد و داستان او، برآمده از تخیل سازندگان سریال معصومیت از دست رفته از جمله داوود میرباقری کارگردان آن است و علی رغم اینکه نام یکی از شهدای کربلا شوذب است، ولی این شخصیت ارتباطی با او ندارد.
شوذب قصه میرباقری از یاران امام علی(ع) است و دلداده این حضرت است. اما میانه راه زندگی او دستخوش تغییری بنیادین می شود. او بر سر دوراهی قرار می گیرد که مسیر زندگی اش را به سراشیبی جنون آمیزی می رساند.
**توقف بر دوراهی عشق
شوذب با بازی تکرار نشدنی امین تارخ، مردی است که در میانه راه بر سر دوراهی می ایستد که هردو منتهی به عشق هستند. او در اولین گام عاشق زنی به نام ماریا (با بازی قریبا کوثری) می شود که زمانی مسیحی بوده است و خاطرات شیرینی از دوران خلافت حضرت علی(ع) دارد.
او به یاد می آورد که حضرت علی(ع) همواره به منزل آنها سر میزده و دستگیر فقر و تنگدستی بوده که گریبان گیرشان بوده است. شوذب، ماریا را به یاد حضرت امیر(ع) میاندازد و کم کم عاشق او می شود. ماریا که پس از مرگ مادر به دیر سپرده شده و به قالب راهبه مسیحی درآمده است، همچنان دل در گرو عشق شوذب دارد و برایش پیامهای عاطفی میفرستد و در مواجهه بین این دو، شوذب نیز گرفتار عشق ماریا میشود و با او ازدواج می کند که حاصلش پسری به نام زید است.
**حیله گری حمیرا و عاقبتی که فنا می شود
شوذب در میانه زندگی، تحت تاثیر زنی اغواگر و فریبکار به نام حمیرا با بازی درخشان سارا خوئینی ها قرار می گیرد. حمیرا زنی یهودی است که مهمترین شاخصه او دشمنی با آل علی(ع) است. او تا جایی دل از شوذب می برد که برای رسیدن به حمیرا سر به بیابان می گذارد و در نهایت منتهی به وصال می شود و دختری به نام رباب حاصل این زندگی می شود.
حمیرا تمام تلاش خود را می کند تا شوذب راه بیشتری به دربار امویان باز کند. علی رغم اینکه او اکنون خزانهدار کوفه و امویان شده است، باز هم حمیرا می خواهد نفوذ او را بیشتر کند. در همین کشاکش زید عاشق رباب می شود و درگیر ودار ازدواج با او با تصور اینکه رباب خواهر اوست، در یک نزاع ساختگی کشته می شود. همین شوذب را به جنون می کشاند و دل رباب را غمگین می کند. اما حمیرا نزد رباب اعتراف می کند که او فرزند شوذب نیست و آنها با هم خواهر و برادر نبوده اند.
**وسوسه دنیا و پایان زندگی
در این سریال میرباقری، شوذب را در میانه عشق بین 2 زن ترسیم کرده است. نخست ماریا زنی که تمام تلاشش داشتن زندگی مملو از عشق و ایمان است و راه سعادت را برای همسرش فراهم می کند و دومی حمیرا که با شمایل کولیوار خویش، دل شوذب را میفریبد و او را به تدریج با وسوسه به راهیابی بیشتر به دستگاه خلافت امویان، از ایمان دور میسازد.
میرباقری شوذب را بر سر دوراهی قرار می دهد که زندگی اش قمار می شود. شوذب در کشاکش کفر، ایمان، وفا و خیانت مجبور است دست به انتخاب بزند، اما گزینش او سرانجام بر لایه شوم دایره انتخابش رقم میخورد و عذابی دردناک و سرنوشتی ناگوار در انتظار شوذب شکل میگیرد که میرباقری در این زمینه گفته است: قصه شخصیتی را از یک دوره سنی دنبال کرده است. 12 قسمت معصومیت از دست رفته ساخته شد برای 4 قسمت آخر. 12 قسمت مقدمه گفتیم برای این که نتیجه بگیریم زندگی این آدمها وقتی پا به سن میگذارند و مصیبتهایی که سرشان میآید، درگیریها و کندوکاوهایی که با خودشان دارند و عاقبت زندگیشان سرانجام همه این تردیدهاست. من به واقعه (کربلا) اشاره نکردم چون قصدم چیز دیگری بود. این درام آنچنان تکاندهنده است که من همیشه از آخر آن میترسم.
**جنونی که به قتل می رسد
هرچند میرباقری داستان سریالش را معاصر با واقعه عاشورا ترسیم کرده، اما از نمایش خود واقعه پرهیز کرده است تا به این ترتیب در قالب یک قصه مثلثی (شوذب، ماریا، حمیرا) دامنه انتخاب بین حق و باطل را نه فقط در عرصه کربلا، بلکه در همه ادوار زمانی و مکانی گسترش دهد.
شوذب که دیوانه شده، در مجلس عروسی رباب که بناست با عبدالله پسر حجاج بن یوسف ازدواج کند، به یکباره خنجر می کشد و به حمیرا حمله می کند، اما او دخترش را سپر خود می کند و او با ضربات خنجر شوذب کشته می شود.
فرجام سریال میرباقری اگر چه با مرگ دو جوان عاشق (زید و رباب) رقم میخورد و باز از این حیث یادآور آثار بزرگ تراژیک (مثل رومئو و ژولیت) است، اما با نقب زدن به رویایی که در آن ماریا و دو جوان در بهشت هستند و بزرگان دین را رویت میکنند و شوذب در آتش دوزخ گرفتار میآید، وعده محتوم آفریدگار را مبنی بر جلوه عدالت در عاقبت رفتار و کردار آدمیان نمایش میدهد و یک جور تلخی توام با شیرینی را برای فرجام اثرش برمیگزیند. در واقع شوذب شخصیتی نمادین است که حضور او، افسوس و حسرت را برای روزگار معصومانه بشریت برمیانگیزد.
**پایان قصه چه می شود؟
شوذب که زندانی شده، علی رغم اینکه به عنوان خزانه دار هزینه تامین تجهیزات سپاه عمر سعد در مقابل امام حسین (ع) را تهیه می کرده است، در عالم رویا همسرش ماریا و زید و رباب را می بیند که در جایگاه بهشتی هستند و ماریا به او نوید می دهد که حب امیرالمومنین آنها را به این جایگاه رسانده است. این رویا بار دیگر شورشی بر دل شوذب می اندازد تا این بار از زندان فرار کند و درست همین جا قصه تمام می شود. مخاطب می ماند و شوریدگی شوذب و نمی داند که او با همین دیوانگی سر کرد یا به عشق امام حسین(ع) تلاش کرد خود را به کربلا برساند.
این سریال بهار سال ۱۳۸۲، برای اولین بار از شبکه سه پخش شد اما به دلیل حمله آمریکا به عراق خیلی دیده نشد اما در بازپخش آن که در محرم همان سال صورت گرفت، شریال با مخاطبان بسیاری مواجه شد.
این سریال در مراسم تجلیل از برنامه سازان شبکه 3 برای تولیدات پخش شده در سال های ۸۳و ۸۴ توانست تندیس زرین و لوح تقدیر بخش سریال های الف را برای محمد مسعود، تندیس بهترین فیلمنامه نویس را برای داوود میرباقری، تندیس زرین بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای امین تارخ و لوح تقدیر بهترین بازیگر نقش اول زن را برای سارا خوئینی ها از آن عوامل این سریال کند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد