به گزارش جام جم آنلاین به نقل از خبر گزاری بین المللی قرآن، اين نوشتار به نقش تربيتى مادران در نهاد خانواده پرداخته و در بخش درآمدى نقشهاى سه گانه طبيعى زنان، دختر، همسر و مادر خانواده را به بحث نشسته و به اين نتيجه رسيده است كه قرآن بيشترين ستايش را از زنان در نقش مادرى داشته و در تقسيم وظايف ميان زن و شوهر كار تربيت فرزندان را به مادران سپرده است.
رهيافت به اين وظيفه سپارى از سوى قرآن به باور نويسنده از دو راه ميسر است: دستورات صريح قرآن در واگذارى تربيت فرزندان به مادر و ارائه الگوهاى موفق مادران مربى كه در اين ميسر به سه نمونه از مادران الگوى قرآنى اشاره شده است: مادر مريم، مادر عيسى(ع) و مادر موسى(ع). در پايان پژوهش، نويسنده به اثبات اين مدعا پرداخته است كه راز ستايش قرآن از مادران، نقش عمده و سرنوشتساز آنان در تربيت فرزندان و نسل آينده اجتماع است.
خانواده، هسته نخستين جامعه و از عوامل اصلى انتقال فرهنگ، انديشه، اخلاق و سنتها و عواطف به نسلى پس از نسل ديگر است. در ميان اعضاى خانواده بيشترين سهم تأثيرگذارى بر فرزند از آن مادران است. بهويژه در خانوادههایى كه شيوهاى زيستطبيعى، و مطابق با الگوها و سنتاسلامى دارند كه براساس آن شير مادر بهترين غذاى كودك و آغوش مادر بهترين جايگاه براى تربيت و پرورش كودكان شناخته مىشود.
بر پاىبست همين نگرش، بارزترين و والاترين نقشى كه در كلام وحيانى قرآن، براى زنان ترسيم و مورد ستايش قرار گرفته شده نقش مادرى و عهدهدارى تربيت فرزندان از سوى آنان است.
زنان به حكم طبيعت و دستگاه آفرينش در سه نقش طبيعى ابراز وجود مىكنند: نقش دخترى، نقش همسرى و نقش مادرى. از ميان اين هر سه نقش آن چه جايگاه و منزلت ويژه و شايسته تعظيم و تكريم به زن مىدهد، منزلت و جايگاه مادرى است.
قرآن كريم از هر سه نقش پيشين سخن گفته است، اما نه به يك پيمانه و ارزشگذارى برابر و همسان؛ سخن قرآن از زن در نقش دختر خانواده، به سه ساحت برمىگردد:
۱- دفاع از منزلت انسانى دختران و زنان
قرآن كريم نسبت به جايگاه دختران و زنان توجه داشته و همواره رفتار ظالمانه و ستمگرانه و تحقيرآميز عليه آنان را كه در بسيارى از فرهنگها از جمله عربجاهلى رايج بوده است، مورد نكوهش قرار داده است.
قرآن در آيات و شيوههاى بيانى مختلف، نگاه فرودستانه به دختران و زنان را نكوهش كرده و چنان نگرهاى را با ارزشهاى انسانى و باورهاى توحيدى ناسازگار دانسته است: «و لا تقتلوا اولادكم خشية إملاق نحن نرزقهم و ایّاكم إنّ قتلهم كان خطأً كبيراً:و فرزندانتان را از ترس فقر نكشيد، ما آنها و شما را روزى مىدهيم، مسلماً كشتن آنها گناه بزرگى است.» (اسراء / ۳۱)
«و اذا الموءودة سئلت بأىّ ذنبٍ قتلت: و در آن هنگام كه از دختران زنده به گور شده سؤال شود: به كدامين گناه كشته شدند.» (تكوير/ ۸ و ۹)
۲ ـ تأييد رهيافتهاى شخصيتشناختى و روان شناسانه دختران
قرآن كريم در يك مورد از شعور بالا، دقيق، دريافت واقعنگر و شخصيتشناسى درست دختران، سخن گفته است و آن قضاوت و شناختى است كه دختران شعيبعليه السلام پس از ديدار كوتاه با موسى(ع) به هنگام آبدادن گوسفندان بدان رسيدند و هنگامى كه به خانه برگشتند آن دريافت را به پدر ابراز داشتند: «قالت احداهما يا ابت استأجره إنّ خير من استأجرت القوىّ الامين: يكى از آن دو دختر گفت: «پدرم او را استخدام كن. زيرا بهترين كسى را كه مىتوانى استخدام كنى آن كس است كه قوى و امين باشد. (و او همين مرد است.)» (قصص / ۲۶)
ياد كرد اين فراز حكايت موسى و دختران شعيب از سوى قرآن، نوعى تأييد ذكاوت، تيزهوشى و روانشناسى قوى براى دختران به ويژه در امر همسريابى به شمار مىرود.
۳ ـ توانمندى دختران در عرصه كار اطلاعاتى
شايستگى دختران در عرصههاى خبرى و اطلاعاتى كه از عرصههاى دشوار و پيچيده حيات اجتماعى انسانها بهويژه در جوامع بسته و مستبد به شمار مىرود. در داستان حضرت موسى(ع) سراغ مىرود. چه در آن داستان خواهر موسى به عنوان گماشته مادر، در تعقيب و رديابى برادرش موسى توانست وظيفه و مسئوليت محول شده به خود را به شايستگى انجام دهد و ضمن ورود به كاخ فرعون زمينه بازگشت موسى به آغوش مادر را سامان دهد و به فرجام دلخواه برساند.
«و قالت لاخته قصّيه فبصرت به عن جُنبٍ و هم لا يشعرون. و حرّمنا عليه المراضع من قبل فقالت هل أدلّكم على اهل بيت يكفلونه لكم و هم له ناصحون. فرددناه إلى امّه كى تقرّ عينها و لا تحزن... : و مادر موسى به خواهر او گفت: وضع و حال او را پيگيرى كن. او نيز از دور ماجرا را مشاهده كرد، در حالى كه آنان بىخبر بودند. ما همه زنان شيرده را از پيش بر او حرام كرديم تا تنها به آغوش مادر باز گردد و خواهرش (كه بىتابى مأموران را براى پيداكردن دايه مشاهده كرد) گفت«آيا شما را به خانوادهاى راهنمایى كنم كه مىتواند اين نوزاد را براى شما كفالت كنند و خيرخواه او باشند؟ ما او را به مادرش باز گردانيديم تا چشمش روش شود و غمگين نباشد...» (قصص/۱۳-۱۱)
نقش زن در جايگاه همسرى
زن در جايگاه همسرى از منظر قرآن، نقشهاى بيشتر و مهمترى را در دو ساحت خانواده و جامعه عهدهدار است: الف: ساحت خانواده در نقش كاملكننده و تماميت بخش وجود و هستى مرد.
۱- قرآن كريم در مواردى چند از زوجآفرينى موجودات از جمله انسان (= يعنى زن و مرد) سخن گفته است؛ اين مفهوم گذشته از بار معنایى همانندى تمام جانبه زن و مرد در ابعاد اساسى و اصول انسانى همچون، ارزشها، كماليابى و هويت انسانى، كاملكنندگى هر يك براى ديگرى را نيز مىرساند.
چه هر زوجى به تنهایى نمىتواند آثار وجودى مترتب بر خود، مانند گسترش و تكثير نسل را بروز دهد مگر آنگاه كه زوج او نيز وجود و در كنار او حضور - متناسب با آن چيز - داشته باشد. كه اگر غير اين باشد، عنوان زوجيت صدق نمىكند و گذشته از آن وجود و دستكم اطلاق عنوان زوجبودن، لغو و بىثمر خواهد بود: «يا أیّهَا النّاس اتّقوا ربّكم الّذى خلقكم من نفسٍ واحدةٍ و خلق منها زوجها: اى مردم از مخالفت پروردگارتان بپرهيزيد، همان كس كه همه شما را از يك نفس آفريد و همسر او را نيز از همان نفس يگانه آفريد...» (نساء/۱)
۲ ـ تداوم بخشيدن نسل آدمى
در همان آيه شريفه پيش گفته، پس از آن كه خداوند از زوجآفرينى انسان و يگانگى آن دو در منشأ و گوهرآفرينش ياد مىكند، مىافزايد: «...و بثّ منهما رجالاً كثيراً و نساءً: از آن دو مردان و زنان فراوانى (در روى زمين) منتشر كرد.» (نساء/۱)
آيه شريفه نقش مشترك و همانند براى زن و مرد در تكثير و گسترش نسل آدميان، قائل مىشود و براى زنان سهمى به اندازه مردان در اين زمينه مىدهد. حال آنكه در زمان نزول قرآن، در عرف عرب جاهلى و بيشتر فرهنگهاى جوامع آن زمان، زن، تنها ظرف (= اوعيه) نطفه مردان به حساب مىآمد و نه شريك نسل و داراى تأثير در سويههاى خلقى و خلقى فرزندان و يا برخوردار از حقوق مادرى.
۳ ـ عامل آرامش همسر، برآورنده نيازهاى روحى و روانى او
«و من آياته أن خلق لكم من انفسكم أزواجا لتسكنوا إليها و جعل بينكم مودة و رحمة: و از نشانههاى او اينكه از جنس خودتان همسرانى براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد و در ميانتان مودت و رحمت قرار داد...» (روم / ۲۱)
۴- پوشاننده عيبها و برآورنده نيازها و كاستىهاى شوهران
در نگره قرآنى مردان و زنان كاركرد لباس و پوشش نسبت به يكديگر را دارند: «هنّ لباس لكم و انتم لباس لهنّ: «همسرانتان ـ زنان ـ لباس شما هستند و شما لباس آنها...» (بقره/ ۱۸۷)
تعبير لباس از زن و مرد در نقش همسرى، مىرساند كه از فوائد و كاركردهاى همسرى، مصونيت بخشى، حفظ وقار و آراستگى هر يك از همسران نسبت به ديگرى است.
۵ ـ مشاور همسر در امور خانواده
خداوند در دو سوره از قرآن، زنان را مشاور همسرانشان معرفى كرده است: «والوالدات يرضعن اولادهنّ حولين كاملين... فان اراد فصالاً عن تراضٍ منهما و تشاورٍ فلاجناح عليهما: مادران فرزندان خود را دو سال تمام شير مىدهند... و اگر آن دو با رضايت و مشورت يكديگر بخواهند كودك را (زودتر) از شير بگيرند گناهى بر آنها نيست...» (بقره/ ۲۳۳) «وأتمروا بينكم به معروف...: و (درباره فرزندان، كار را) با مشاوره شايسته انجام دهيد...» (طلاق/ ۶)
مجال اين تأمل هست كه آيا دو مورد يادشده داراى ويژگى بوده است يا قرآن از سه نمونه و راهنمایى و تأكيد بر دو مورد انگشت نهاد و موضوع قابل تسرى به ساير موارد مديريت مشترك خانوادگى است.
۶ ـ پاسخدهى به نيازهاى طبيعى همسرى
«نساءكم حرث لكم فأتوا حرثكم أنّى شئتم: زنان شما محل بذرافشانى شما هستند؛ پس هر زمان كه بخواهيد، مىتوانيد با آنها آميزش كنيد.» (بقره/۲۲۳)
لحن ترغيبگرايانه آيه شريفه بر تأمين نياز جنسى و كامروایى ـ از رهگذر آميزش با همسران ـ در هر لحظه و هر جاى كه احساس نياز شود، همزمان، مطلوب بودن و نيز نقش باثباتى همسران در اشباع جنسى شوهران را مىرساند.
ب ـ ساحت جامعه
قرآن كريم از همسران نوح و لوط(ع) بهعنوان نمادها و نمونههاى كفر و بىايمانى نام مىبرد. چنان كه از همسر فرعون بهعنوان الگوى مثبت و سزامند اقتدا براى همه مردان و زنان ياد كرده است: «ضرب اللّه مثلاً للّذين كفروا امرأتٍ نوحٍ و امرأت لوطٍ كانتا تحت عبدين من عبادنا فخانتاهما فلم يغنياعنهما من اللّه شىءً و قيل ادخلا النّار مع الدّاخلين. و ضرب اللّه مثلاً للّذين آمنوا إمرأت فرعون إذ قالت ربّ ابنى لى عندك بيتاً فى الجنّة و نجّنى من فرعون و عمله و نجّنى من القوم الظالمين: خداوند براى كسانى كه كافر شدهاند، به همسر نوح و همسر لوط، مثل زده است، آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خيانت كردند و ارتباط با اين دو پيامبر سودى به حالشان (در رهایى از عذاب الهى) نداشت و به آنها گفته شد: «وارد آتش شويد همراه كسانى كه وارد مىشوند. و خداوند براى مؤمنان به همسر فرعون مثل زده است، در آن هنگام كه گفت: «پروردگارا خانهاى براى من نزد خودت در بهشت بساز و مرا از فرعون و كار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایى بخش.»»(تحريم/ ۱۰ و ۱۱)
كاركردهاى زنان در نقش مادرى
الف ـ رشد كودك در آغوش مادر
قرآن نهاد خانواده را كانونى براى تربيت (پرورش استعدادهاى درونى)۱ و رشد توانایىهاى بالقوه فرزندان مىشناسد و براى سامانيابى ثمربخش وظيفه كودكپرورى، نقش و كاركرد هر يك از پدر و مادر را تعيين مىكند:
«والوالدات يرضعن اولادهنّ حولين كاملين لمن اراد أن يتمّ الرضاعة و على المولود له رزقهنّ و كسوتهنّ بالمعروف... لا تضارّ والدةٌ بولدها و لا مولود له بولده...» (بقره / ۲۳۳)
«مادران فرزندان خود را دو سال تمام شير مىدهند، (اين) براى كسى است كه بخواهد دوران شيرخوارگى را تكميل كند و بر آن كس كه فرزند براى او متولد شده (= پدر) لازم است خوراك و پوشاك مادر را به طور شايسته (در مدت شيردادن بپردازد) ـ هيچكس موظف به بيش از مقدار توانایى خود نيست - نه مادر (به خاطر اختلاف با پدر) حق ضرر زدن به كودك را دارد و نه پدر.»
برخى پنداشتهاند كه اين تقسيم وظيفه به عصر و زمانى نظر دارد كه مادران خانهنشين بودهاند. از سوى ديگر قرآن خود تصريح كرده است كه اين حكم، الزامى نيست. بنابراين مىتواند مؤسسات پرورش كودك، پدر و يا هر كسى ديگرى جانشين مادر شود و تربيت كودك را بر عهده بگيرد و براى شير مادر نيز غذاهاى مناسب، جايگزين شود.
در پاسخ بايد گفت، كه اين تقسيم وظايف بين پدر و مادر، در نگره قرآنى، نه دلبخواهانه و فاقد بنيانهاى معرفتى و انسانشناختى كه برآمده از متن طبيعت، آفرينش و استعدادهاى متفاوتى است كه براى هر يك از زن و مرد وجود دارد، استعدادهاى طبيعى مرد همچون توانایى جسمى، سختكوشى، خشونت و... او را در جايگاه نانآور و پاسبان خانواده قرار داده است. مهر و عطوفت، ظرافت و لطافت طبع، صلحجویى، رقّت قلب، شكيبایى و... زن را وظيفه مادرى، تربيتى و پرورشى بخشيده است.
اين حقيقت در دنياى امروز كه دنياى فاصلهگرفتن مادران از فرزندان و پرداختن به كار بيرون از منزل است، نسبت به ساير زمانها روشنتر شده است كه هيچ، جايگزينى براى شير مادر نمىتوان سراغ گرفت و هيچ پرورشگاهى نمىتواند احساس، عاطفه، گرما، آرامش، نيروبخشى و ساير كاركردهاى روانى و عاطفى آغوش مادر را جبران كند.
ب ـ مادران نمونه، چهرههاى الگو
۱- همسر عمران مادر مريم
مريم زن نمونه و بانویى است كه در قرآن كريم ستايش افزون شده و زن برگزيده از ميان عالميان معرفى شده است: «واذ قالت الملائكة يا مريم إن اللّه اصطفاك و طهّرك و اصطفاك على نساء العالمين: به ياد آوريد هنگامى را كه فرشتگان گفتند: «اى مريم خدا تو را برگزيده و پاك ساخته و بر تمام زنان چهان برترى داده است.» (آل عمران / ۴۲)
قداست و برگزيدگى مريم را ـ انسان كه قرآن روايت مىكند ـ تربيت يافتن وى در دامان مادرى چون همسر عمران، شايستگىها، باور، اخلاص و ايمان وى بىارتباط نيست، زيرا قرآن قبل از تكريم مريم، به ارائه ويژگىهایى از مادر او پرداخته است: «ربّ إنّى نذرت لك ما فى بطنى محرّراً فتقبّل منّى إنّك انت السّميع العليم: (به ياد آوريد) هنگامى را كه همسر «عمران» گفت: «خدايا آن چه را در رحم دارم، براى تو نذر كردم، كه «محرّر» (و آزاد، براى خدمت خانه تو( باشد. از من بپذير كه تو دانا و شنوا هستى.» (آلعمران / ۳۵)
بىترديد زنى با اين خداباورى و نيت الهى و معنوى، دوره باردارى خويش را در كمال پرواپيشگى و بندگى خالصانه به سر برده و مراقب طهارت ظاهرى، باطنى و دورى از آلايشهاى تأثيرگذار بر كودك خويش بوده است. رهيافت به راز و اهميت ياد كرد قرآن از انگيزه الهى و خالصانه مادر مريم به هنگام باردارى و پيشكش كردن جنين خويش به پيشگاه پروردگار هستى، وانگهى ميسر مىشود كه توجه داشته باشيم كاوشها و دريافتهایى جديد علمى، بيانگر آن است كه حوادث محيطى كودك از زمان تولد و حتى پيش از آن و در دوره جنينى، از قبيل تصورات، افكار، حزن و اندوه او، رفتارها و عملكردهاى مادر و نيز تغذيه، نظافت، گرفتن از شير و آموزش، داراى تأثير كامل در تنظيم و شكلگيرى شخصيت آينده او است.
تمامى روايات و نصوصى كه از آداب زفاف، شرايط زمانى، مكانى و بايستههاى زمان آميزش، تأثير آب، هوا، تغذيه و حالات روحى مادران بر فرزندان در دوره باردارى و شيردهى، سخن مىگويند، از همين منظر قابل دقت است. مادر مريم، در نخستين لحظههاى تولد فرزندش در انديشه پايبندى به عهدى است كه با خدا بسته است و زمانى كه مىبيند برخلاف تصور او دخترى به دنيا آورده كه نمىتواند بر اساس رسوم آن جامعه در شمار خدمتكاران خانه خدا درآيد، اما اين رويداد خلاف تصور، چيزى از ايمان وى، نمىكاهد و او همچنان ثابت قدم در عهدش باقى مىماند و نوزادش را «مريم» (عبادت كننده خداوند (نام مىنهد و با سپردن او و نسلش به خداوند، خواهان امداد الهى در تربيت وى مىشود: «فلمّا وضعتها قالت ربّ إنّى وضعتُها اُنثى و اللّه اعلم بما وضعت و ليس الذّكر كالأنثى و إنّى سمّيتها مريم و إنّى اُعيذها بك و ذرّیّتها من الشيطان الرجيم: ولى هنگامى كه او را به دنيا آورد، (و او را دختر يافت) گفت: «خداوندا! من او را دختر آوردم - ولى خدا از آنچه او به دنيا آورده بود، آگاهتر بود ـ و پسر همانند دختر نيست. (دختر نمىتواند وظيفه خدمتگذارى معبد را همانند پسر انجام دهد.) من او را مريم نام گذاردم؛ و او و فرزندانش را از (وسوسههاى) شيطان رانده شده، در پناه تو قرار مىدهم.»
واژه «عوذ» به معناى پناهبردن، پناه دادن و تمسك به غير است.(آلعمران / ۳۶)
۵ ـ عوذ مريم به خدا، يعنى به تمام و كمال سپردن او به خداوند.
مادر مريم در تربيت شايسته او از هيچ كوششى فروگذار نكرد و خداوند به دست او و در دامان او، مريم را به رشد و كمالى بس نيك و شايسته رسانيد. «و انبتها نباتا حسنا» بيانگر رشد، تربيت و پروش بايسته و مطلوب مريم است. قرآن يادآور شده است كه پاكى و پاكدامنى و صلاح پدر و مادر مريم، در ميان جامعه آنان مورد تأييد و تأكيد بوده و مردم انتظار داشتند كه به حكم قوانين طبيعى و اجتماعى، مريم نيز فردى شايسته باشد و قرآن اين انتظار را رد نكرده و نادرست نشمرده است.
«يا اخت هارون ما كان ابوك امرأ سوءٍ و ما كانت اُمّك بغیّاً: اى خواهر هارون! نه پدرت مرد بدى بود، و نه مادرت زن بدكارهاى!» (مريم / ۲۸)
۲- مريم مادر عيسى(ع)
مريم مادر عيسىعليه السلام بانو و مادر نمونه ديگرى است كه قرآن بر آن انگشت نهاده و تأكيد كرده است. مادرى كه از همان روزهاى نخستين جدایى از آغوش مادر، ساكن و مقيم خانه خدا شد و به عبادت الهى پرداخت.
مقام مريم در عبوديت و بندگى خداوند به مرتبهاى رسيد كه برگزيده خداوند شد. مائده آسمانى بر او فرود مىآمد ومورد غبطه پيامبر الهى (زكريا) قرار گرفت و داشتن چنان فرزندى را از خداوند درخواست كرد.
مريم از زنان مورد ستايش قرآن است از آن جهت كه پاكى و پاكدامنى خود را به شدت پاس داشته است و تا آنجا پيش رفته كه شايستگى دريافت نفخه الهى شده است.
«و مريم ابنت عمران الّتى أحصنت فرجها فنفخنا فيه من روحنا و صدّقت بكلمات ربّها و كُتبه و كانت من القانتين» (تحريم / ۱۲)
«و مريم دختر عمران كه دامان خود را پاك نگاه داشت و ما از روح خود در آن دميديم، او كلمات پروردگار و كتابهايش را تصديق كرد و او از مطيعان فرمان خدا بود.
«و اذ قالت الملائكة يا مريم إنّ اللّه اصطفاك و طهّرك على نساءالعالمين. يا مريم اقنتى لربّك و اسجدى و اركعى معالرّاكعين» (آل عمران / ۴۲ و ۴۳)
و (به ياد آوريد) هنگامى را كه فرشتگان گفتند: «اى مريم! خدا تو را برگزيده و پاك ساخته و بر تمام زنان جهان، برترى داده است. اى مريم! ( به شكرانه اين نعمت) براى پروردگار خود، خضوع كن و سجده بهجا آور و با ركوعكنندگان ركوع كن.»
از مجموع نام مريم بهعنوان دختر عمران يا مادر عيسى و يا به صورت مستقل، بارها و بارها در قرآن ياد شده است و آيات مربوط به توصيف حالات شخصى، ويژگىهاى رفتارى، عبادى، خلقى، برگزيدگى و پاكدامنى مريم، سكنى گزينى او در عبادتگاه پروردگاه و بهرهورى از نعمتهاى بهشتى، چند مطلب قابل فهم و دريافت است: ۱- وارستگى، پاكدامنى، بندگى خالصانه مريم، سبب شد كه فرزند و مولود بزرگوارى چون عيسى مسيح(ع) در دامن او زاده شود؛ چه اگر زنى بسان مريم و به پيمانه قداست، پاكى و پرواپيشگى او نمىبود نمىتوانست، اين شرافت را كسب كند و ظرفيت و شايستگى مادرشدن براى عيسى مسيحعليهما السلام را بيابد.
۲- تولد فرزندى چون عيسى از مادرى چون مريم سزا است و اين به صورت آشكار نقش مادر در تربيت فرزندان در مراحل جنينى و پس از آن و نيز تأثير حالات روحى، اخلاق و ايمان مادران بر خلق و خوى و حالات و رفتار فرزندان را مىرساند. ۳- گویى تمام عظمت و تقديس مريم در نقش مادرى او به عيسى و زادن و پروردن او خلاصه مىشود. كثرت آيات ناظر بر مادرى مريم براى عيسى از همين منظر قابل فهم است.
۴- مادرى مريم، براى عيسى(ع) را نمىتوان بسان گذرگاه و ظرفى بدون نقش و تأثير براى مظروف و شخصيت مسيح انگاشت كه اگر چنين مىبود، ياد كرد آن همه توصيف از پرواى اخلاقى، خداباورى مريم و جاى گرفتن وى در مقدسترين مكان، پرداختن به پرستش شبانهروزى خداوند و تغذيه از پاكترين غذاها، در دوره پيشامادرى، ضرورت و توجيه درخور فهم و عقلانى نمىيافت!
افزودن بر اين، بشارت تولد عيسى(ع) را فرشتگان به مريم دادند و آن نوزاد را با لقب «فرزند مريم» معرفى كردند و اين يعنى كه او سهمى به سزا در تحقق اراده الهى و تولد فرزندى چون عيسى از دامن او داشته است: «اذ قالت الملائكة يا مريم إنّ اللّه يبشّرك بكلمةٍ منه اسمه المسيح عيسى ابن مريم وجيهاً فىالدنيا و الاخرة و من المقرّبين: (به ياد آوريد) هنگامى را كه فرشتگان گفتند: «اى مريم! خداوند تو را به كلمهاى ]= وجود با عظمتى[ از طرف خود بشارت مىدهد كه نامش مسيح، عيسى پسر مريم است؛ در حالى كه در اين جهان و جهان ديگر، صاحب شخصيت خواهد بود و از مقربان (الهى) است.» (آل عمران / ۴۵)
يكى از آياتى كه بهگونه صريح تأثير نقش تربيتى، شخصيتى و صفات اخلاقى، دينى مريم در تكوين شخصيت عيسىعليه السلام را باز مىگويد، آيه هفتاد و پنجم سوره مباركه مائده است: «ما المسيح ابن مريم إلا رسولٌ قد خلت من قبله الرّسل و امّه صديقه كانا يأكلان الطعام: مسيح فرزند مريم، فقط فرستاده (خدا) بود؛ پيش از وى نيز، فرستادگان ديگرى بودند. مادرش، زن بسيار راستگویى بود؛ هر دو غذا مىخوردند؛ (با اين حال، چگونه دعوى الوهيت مسيح و پرستش مريم را داريد؟!) (المائده / ۷۵)
يكى از جنبههاى تأكيد خداوند بر «صديقه» بودن مريم آن است كه بگويد، پارهاى از خصوصيات و صفات منحصر به فرد و استثنایى عيسىعليه السلام ره آورد صفت صديقبودن مادر او، مريم است و گرنه او انسانى است بسان ساير انسانها.
۳- مادر موسى(ع)
موسى(ع) در روزگارى به دنيا آمد كه فرعون، فرزندان پسر بنىاسرائيل را سر مىبريد تا سلطنت وى زوال نيابد. از همان روزهاى نخست ولادت موسى(ع) مادر وى را، تشويق و اضطراب فراگرفت و از تدبير و چارهانديشى در حفظ جان فرزند خويش، عاجز ماند. در اين هنگام بود كه مادر موسى(ع) از سوى خدا راهنمایى شد: «و اوحينا الى امّ موسى أن أرضعيه فاذا خفت عليه فألقيه فى اليمّ و لا تخافى و لاتحزنى إنّا رادّوه اليك و جاعلوه من المرسلين. فالتقطه آل فرعون ليكون لهم عدوّاً و حزناً: و ما به مادر موسى الهام كرديم كه «او را شير ده و هنگامى كه بر او ترسيدى، وى را در دريا(ى نيل) بيفكن؛ و نترس و غمگين مباش، كه ما او را به تو بازمىگردانيم، و او را از رسولان قرار مىدهيم. (هنگامى كه مادر به فرمان خدا او را به دريا افكند) خاندان فرعون او را از آب گرفتند، تا سرانجام دشمن آنان و مايه اندهشان گردد!» (قصص/۷ و ۸)
در اين ماجرا چند موضوع شايان درنگ است:
۱- وحى الهى به مادر موسى(ع) چه به معناى الهام باشد و يا شنيدن صدا و يا هر مكانيسم ديگر، آن چه مهم مىنمايد و منزلت مادر موسى(ع) را به عنوان مادر بسى والایى مىبخشد، اين واقعيت است كه مىبينيم، تمامى تدبير و راهكارهاى وحيانى خداوند به صورت ريز، دقيق، مدبرانه و با شجاعت برخاسته از ايمان از سوى مادر موسى فراگرفته و اجرا مىشود و خداوند از ايمان، قلب مطمئن، تعهد و اجراى دقيق دستورات خود به وسيله مادر موسىعليه السلام با لحن ستايش گزارش مىكند.
دو : راز بازگشت دوباره موسى به آغوش مادر، تسكين قلب مادر موسى، زدودن اندوه از وى و اثبات حقانيت وعده خداوند دانسته شده است: «فرددناه إلى امّه كى تقرّ عينها و لا تحزن ولتعلم أنّ وعداللّه حق ...: «ما او را به مادرش بازگردانيديم تا چشمش روشن شود و غمگين نباشد و بداند كه وعده الهى حق است.» (قصص/ ۱۳)
اما اين واقعيت كه از ميان تمامى راههاى ممكن خداوند راهكار امتناع او از پذيرش و مكيدن پستان زنان ديگر را عامل بازگشت موسى به مادر، تقدير و پيشبينى مىكند، نشانگر اين مطلب مىتواند باشد كه كار تربيت، پرورش، تغذيه و رشد موسى پيامبر بايد كه به وسيله زنى چون مادر خود وى كمال و انجام پذيرد و نه هر زن شيرده ديگر، و اين به معناى برجسته كردن اهميت نقش تربيتى مادران در سمت و سويابى فرزندان و ارائه الگوى موفق از مادرى است كه باايمان اخلاص و اعتماد و اتكال به خداوند كار تربيت و پرورش فرزندى چون موسىعليه السلام را به شيوه احسن و بهترين وجه ممكن به فرجام رساند.
مربيگرى راز ستايش قرآن از مادران
اگر از داستان نوح(ع) بگذريم كه برخى از قرآنپژوهان شقاوت فرزند نوح را برآيند زاده شدن و تربيت يافتن در دامان مادر ناشايست قلمداد كردهاند؛ زيرا كه از خانواده نوح اين هر دو مادر و فرزند بودند كه به نوح ايمان نياوردند و با كافران غرق طوفان شدند. موردى را نمىتوان يافت كه زن در نقش مادرى نكوهش شده باشد.
به ويژه اين كه قرآن، بدفرجامى و اعراض فرزند نوحعليه السلام از ايمان به شريعت و آيين پدر را، حتى با اشاره و تلويح به مادر او نسبت نداده است. بدين ترتيب جایى را نمىشود سراغ گرفت كه قرآن كريم به صورت روشن و صريح، زنان را در جايگاه و نقش مادرى نكوهش و توبيخ كرده باشد.
آنان كه با ملاكهاى ارزشگذارى اسلام آشنایى دارند، مىدانند كه اسلام و فرهنگ قرآنى به تمامى كسانى را كه داراى نقش و كاركرد تربيتى هستند، ارج و منزلت بيش از سايرين بخشيده است، ربوبيت از صفات كماليه الهى و خداوند «رب» تربيت كننده و پرورش دهنده مطلق جهانيان است: «الحمدللّه ربّ العالمين»
پيامبران الهى از جمله صفات و رسالتهايشان، مربيگرى و آموزگارى است: «هوالّذى بعث فى الامّیّين رسولاً منهم يتلوا عليهم آياته و يزكّيهم و يعلّمهم الكتاب و الحكمة و إن كانوا من قبل لفى ضلالٍ مبين: و كسى است كه در ميان جمعيت درس نخوانده، رسولى از خودشان برانگيخت كه آياتش را بر آنها مىخواند و آنها را تزكيه مىكند و به آنان كتاب (قرآن) و حكمت مىآموزد هر چند پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند!»» (جمعه / ۲)
از اينرو مهمترين مواردى كه قرآن به نقش قابلتحسين مادران پرداخته، مواردى است كه به جنبه مربيگرى آنان نظر داشته است. از آن جمله:
۱- حق بيشتر مادران بر فرزندان. نيكى و احسان به والدين در هفت سوره قرآن، سفارش شده و همواره پس از ايمان به خدا و يكتاپرستى كه سنگبناى سازواره انديشه اسلامى را تشكيل مىدهد، قرار گرفته است.
در دو سوره از اين سورهها بر روى واژه مادر «ام» جداگانه تكيه شده و زحمتها، رنجها و بيدارىهایى كه براى پرورش، تربيت و سلامت فرزند خود در هنگام باردارى، شيردهى، متحمل گشته است، يادآور شده و بدينسان منزلت مادرى را ارج بيشتر از پدربودن نهاده و حقوق بيشتر او بر فرزندان را گوشزد كرده است: «و وصّينا الانسان بوالديه حملته اُمّه وهناً على و هنٍ وفصاله فى عامين أن اشكرلى ولوالديك: و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش كرديم. مادرش او را با ناتوانى روى ناتوانى حمل كرد (به هنگام باردارى هر روز رنج تازهاى را متحمل مىشد) و دوران شيرخوارگى او دو سال پايان مىيابد (آرى به او توصيه كردم) كه براى من و براى پدر و مادرت شكر به جا آور كه بازگشت (همه شما) به سوى من است.» (لقمان / ۱۵)
«و وصّينا الانسان بوالديه إحساناً حملته اُمه كرهاً و وضعته كُرهاً و حمله و فصاله ثلاثون شهراً...: «ما به انسان توصيه كرديم كه به پدر و مادر نيكى كند، مادرش او را با ناراحتى حمل مىكند و با ناراحتى بر زمين مىگذارد و دوران حمل و از شير باز گرفتنش سىماه است.» (احقاف / ۱۵)
۲- قرآن در سوره اسراء احسان و نيكى به والدين را در شمار قضاء و احكامى كه الزامى و بايدى است قرار مىدهد و نمونههاى از رفتار و برخورد محسنانه و نيكو را نيز يادآور مىشود و در آخر مىافزايد كه فرزندان بايد، در خلوتگه راز و نيايش با خداوند، از نقش تربيتى والدين ياد كند: «... و قل ربّ ارحمهما كما ربّيانى صغيراً: «و بگو؛ پروردگارا همانگونه كه آنان مرا در كوچكى تربيت كردند، مشمول رحمتشان قرار ده.» (اسراء/ ۲۴)
انتخاب عنوان «تربيت» (گذشته از اين كه مىتواند به دليل شمول و پوششدهى آن بر همه فعاليتهاى كودكپرورى پدر و مادر باشد( بيانگر آن است كه از يكسو، تمامى اعمال و رفتارهاى پدر و مادر جنبه تربيتى دارند و از سوى ديگر تربيت ستوده و بايسته همان پدر و مادر بوده كه چنين فرزند خداجو و نيايشگر پرورده شده است.
پی نوشت:
۱- مطهرى، مرتضى، تعليم و تربيت، چاپ هشتم، تهران، انتشارات الزهرا، ۴۹ ۱۳۶۵؛ سادات، محمد على، اخلاق اسلامى، چاپ سوم، تهران، شركت چاپ و نشر ايران، ۷/ ۱۳۷۳.
۲- بنيامين اسپاك، تغذيه، تربيت و نگهدارى كودك، ترجمه احمد ميرعابدينى، چاپ اول، تهران، نشر چكامه، ۵۴۴/ ۱۳۶۲.
۳- همان، / ۵۴۹.
۴- همان، ۵۴۳/۱.
۵- رشيد رضا، محمد، تفسير القرآن الحكيم (تفسيرالمنار)، چاپ دوم، بيروت، دارالمعرفة،
۲۹/۳.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد