سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از نشريه كاركنان صنعت نفت ايران ، مردم جهان هيچ گاه به اندازه امروز با هم در ارتباط نبوده اند. ديگر اهميتي ندارد که چه کسي در کجا زندگي مي کند؛ چون فناوري هاي ارتباطي و اينترنتي، موجب شده اند که ما بتوانيم با هر فردي در هر کجاي اين دنيا در تماس باشيم.
امروزه شايد پيدا کردن کسي که از شبکه هاي اجتماعي و برنامه هاي پيام رسان استفاده نکند، ناممکن باشد. اين امکانات، به بخش جدايي ناپذير زندگي ما تبديل شده اند.
بسياري از افراد، زندگي روزمره شان را بدون ارتباطات آنلاين نمي توانند تصور کنند يا حتي اگر با دوستانشان چت نکنند و به روزرساني هاي فيسبوک آنها را نبينند، احساس پوچي مي کنند. با اين توصيف هيچ وقت نبايد کسي تنها باشد؛ اما واقعيت اين است که بشر امروز تنهاتر از هر زمان ديگري است. با اين مطلب، همراه باشيد تا بدانيد راه گريز از تنهايي در دنياي مدرن چيست؟ مطالعات نشان داده است، شمار افرادي که دائماً احساس تنهايي مي کنند، در حال افزايش است.
براي نمونه، محققان بنياد سلامت رواني بريتانيا دريافته اند که از هر 10 نفر يک نفر، اغلب اوقات احساس تنهايي مي کند و 48 درصد از کساني که مورد آزمايش قرار گرفته اند، معتقدند که انسان مدرن، روز به روز در حال تنهاتر شدن است. به نظر مي رسد حس تنهايي در جامعه ما در حال همه گير شدن باشد؛
اما براستي چگونه است با اينکه هر روز و هر لحظه به طرق مختلف، توانايي برقراري ارتباط با انسان هاي ديگر را داريم، باز هم چنين حسي به ما دست مي دهد؟ براي پاسخ به اين پرسش، پيش از هر چيز بايد ديد تنهايي يعني چه؟ گرچه در فرهنگ هاي لغت نوشته اند که تنهايي، يعني حالتي از تنها بودن که با غم و انزوا همراه است، اما تنهايي بسيار پيچيده تر از اين هاست.
آيا تا به حال در جمعي که افراد حاضر در آن، وجه اشتراک چنداني با شما نداشته اند، حضور پيدا کرده ايد. يا در جمعي از غريبه ها يا آشناياني که با هم صميمي هستند و به شما توجه زيادي نمي کنند؟ اگر در شرايطي اين چنيني گرفتار شده باشيد، تأييد مي کنيد که در آن اوقات، بي آنکه تنها بوده باشيد، احساس تنهايي کرده ايد، پس راه گريز از تنهايي چيست؟
تنهايي واقعي همين است: فقدان رابطه و درک متقابل، صرف نظر از تنها بودن يا نبودن انسان. در واقع، وقتي به ميان جمعي برويد که با شما هم دل و هم نوا نيستند، اين احساس شايد نسبت به زماني که تنها هستيد، شديدتر شود. رابين ويليامز در اين باره گفته است: «پيش تر فکر مي کردم بدترين چيز در زندگي اين است که روزي تنها شوي. اشتباه مي کردم. بدترين چيز زندگي اين است که با افرادي زندگي کني که باعث شوند احساس تنهايي کني.»
گريز از تنهايي
وابستگي مفرط ما به شبکه هاي اجتماعي و همچنين فرهنگ عمومي جامعه سبب شده اند که ما گمان کنيم اين کميت ارتباط بشر است که اهميت دارد، نه کيفيت آن.
براي رد اين باور غلط، دو پرسش ساده مطرح مي کنيم: شما در شبکه هاي اجتماعي با چند نفر دوست هستيد و رابطه شما با چه نفر از آنها رابطه اي عميق است؟ مطمئناً شمار دوستان بسياري از افراد، به صدها نفر مي رسد، اما فقط تعدادي انگشت شمار از اين روابط، رابطه هايي دوستانه هستند.
مي بينيد که نياز ما در دنياي مدرن، داشتن رابطه اي جدي و عميق با ديگران است و فقدان آن، حس تنهايي را به دنبال دارد. پيرامون ما پر است از انسان (چه حضور فيزيکي و چه مجازي)، با اين حال ما از نظر رواني و عاطفي، با کسي احساس نزديکي و راحتي نمي کنيم. دقيق تر که فکر کنيد، درخواهيد يافت که وقتي اساس جريان اصلي فرهنگ عامه، سطحي نگري باشد، روابط بشر نيز سطحي و صوري مي شود. اين باور را به ما تحميل کرده اند که فقط به ارضاي خواسته هاي مادي بينديشيم و تمايلات خودخواهانه مان را برآورده کنيم.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد