به گزارش
جام جم آنلاین به نقل از روزنامه جام جم، غیررسمی، اثری است به کارگردانی علیصدری نیا که پیشازاین از او مستندهای «قائممقام» و «تهران - دمشق» را دیدهایم. در خبرها اعلامشده بود در این مستند، فیلمهایی برای اولین بار از دیدارهای خصوصی رهبر معظم انقلاب منتشرشده است و همین خبر کافی بود که بسیاری از مردم سر ساعت مقرر پای تلویزیون بنشینند تا غیررسمی را تماشا کنند.
پس از انتشار مستند نیز بسیاری از کاربران در فضای مجازی به آن واکنش نشان دادند که نشاندهنده این بود که غیررسمی آنطور که پیشبینی میشد، توانسته توجه مخاطب را به خود جلب کند. رهبر معظم انقلاب از مدتها پیش دیدارهایی خصوصی با فعالان حوزههای مختلف علمی و هنری داشتند. در این دیدار جمعی محدود در یک فضای بسیار صمیمی از نزدیک با رهبر معظم انقلاب دیدار و صحبت میکردند و به معنای واقعی کلمه «هرچه میخواهد دلتنگ» شان را با رهبر در میان میگذاشتند.
در این گزارش به بررسی پیشینه این دیدارها و روایتهایی جالبتوجه از آنها پرداختهایم و پسازآن نگاهی اجمالی به مستند انداختهایم و برخی از جوانب و ویژگیهای آن را بررسی کردهایم. همچنین گزیدهای از واکنشهای کاربران فضای مجازی به غیررسمی را مرور خواهیم کرد. در ادامه و در صفحات 10 و 11، جوانب مختلف دیدارهای خصوصی رهبر معظم انقلاب را میخوانید و گفتوگوهایی با حاضران در مستند غیررسمی را ازنظر خواهید گذراند.
قضیه از کجا شروع شد؟
ماجرا ازاینقرار است که رهبر معظم انقلاب از دوران ریاستجمهوریشان دیدارهایی با گروههای مختلف مردم داشتهاند. نخبگان، نظامیان، استادان دانشگاه، هنرمندان و تاریخنگاران و همه و همه از کسانی هستند که در این سالها بهصورت منظم و در وقتی تعیینشده بهصورت عمومی با رهبر معظم انقلاب دیدار داشتهاند.
بهعنوانمثال دیدارهای رهبر با دانشگاهیان (استادان، تشکلها و مسؤولان) از دوران ریاست جمهوری ایشان آغاز شد و تا امروز تعداد آن به 251 دیدار میرسد یا دیدار رهبری با شاعران که در نیمه ماه رمضان هرسال بهصورت منظم و مداوم در حال برگزاری است، از سال 1363 و در مشهد آغاز شد. این دیدارها اغلب با سخنرانی تعدادی از نخبگان هر عرصه همراه بود و درنهایت و پس از شنیدن صحبتهای آنان توسط رهبری، حاضران پای صحبتهای مقام معظم رهبری مینشستند. اما علاوه بر این دیدارها که تقریباً عمومی است و کماکان نیز ادامه دارد، رهبر معظم انقلاب دیدارهایی نیز با برخی نخبگان علمی و فرهنگی داشتهاند که به دیدار خصوصی یا غیررسمی معروف است. سوژهای که موضوع مستند تازه علی صدرینیا شده است.
ماجرای دیدارهای غیررسمی چیست؟
آنطور که میدانیم، این دیدارهای غیررسمی تا قبل از سال 95 بهصورت جستهوگریخته برگزار میشد. یعنی هرازگاهی تعدادی از فعالان حوزههای مختلف با هماهنگی بیت رهبری به حضور رهبر معظم انقلاب میرسیدند. این دیدارها چند ویژگی دارند و اولین آنها این است که هیچ خبری از آنها به بیرون درز نمیکند. یعنی برخلاف دیدارهای عمومی که اول اهالی هر حوزه از پیش زمان آنها را میدانند و دوم در اخبار همان روز تصاویری از دیدار مربوطه منعکس میشود، هیچ خبری پیش یا پس از دیدارهای غیررسمی منتشر نمیشود. تفاوت دیگر دیدارهای اینچنینی آن است که تعداد حاضران بهمراتب از دیدارهای عمومی و رسمی کمتر است و این باعث میشود اول، تعداد بیشتری از حاضران بتوانند در حضور رهبر صحبت کنند و دوم، چون قرار بر انعکاس صحبتها نیست، حاضران دیدارها با فراغ بال بیشتر و بهاصطلاح راحتتر صحبت میکنند. حتی این راحتی در حضور این نخبگان نیز بیشتر احساس میشود به این معنا که چون خبری از انتشار عکس و فیلمهای دیدار نیست، بعضیها با آسودگی خاطر بیشتری به بیت رهبری میآیند.
آنگونه که در مستند غیررسمی و توسط نادر طالبزاده ذکر میشود، از سال1395 برای این جلسات غیررسمی زمان مشخصی تعیین میشود و این دیدارها «جلسات پنجشنبهای» نام میگیرد. محسن مؤمنی شریف روایت میکند رهبر معظم انقلاب زمانی اعلام میکنند در پاییز و زمستان بعد از نماز مغرب وقت خالی دارند. همین سبب میشود از سال1395 پنجشنبهها به زمانی برای دیدارهای غیررسمی رهبر معظم انقلاب با گروههای مختلف نخبگان علمی و فرهنگی تبدیل شود. اینکه میگوییم گروههای مختلف، دقیقاً منظورمان همین است: تهیهکنندگان و برنامهسازان رادیو، اعضای گروههای جهادی، کارگردانان سینما، دستاندرکاران خبر سیما، تاریخپژوهان انقلاب، مستندسازان، فعالان حوزه کودک و نوجوان، نویسندگان ادبیات مقاومت. اینها فقط تعداد کمی از گروههای فرهنگی هستند که در دیدارهای غیررسمی با رهبر معظم انقلاب حاضر بودهاند.
این میزان پراکندگی (به معنای مثبت) در انتخاب گروهها و طیفهای مختلف هنری و فرهنگی در دیدارها خود نشان از بینش دقیقی دارد که پایهگذار جلسات - که خود رهبر باشد - نسبت به فضای مربوط دارند.
یک دیدار غیررسمی
شهرام شکیبا، مجری و طنزپرداز شناختهشده، در بخشی از مستند میگوید: «این دیدار حتی از دیدار شاعران نیز راحتتر بود» دیدار شاعران که نیمه رمضان هر سال برگزار میشود معروف است به اینکه اولا خیلی خصوصیتر از دیدارهای دیگر برگزار میشود ثانیا فضایی صمیمانه دارد و بعضی از لحظاتی که در آن هست - مثلا بعد از نماز مغرب و عشا که شاعران برای هدیه کردن کتابهای تازهشان به رهبر میآیند - در دیدارهای دیگر دیده نشده است.
اما چه شده که این دیدار این قدر غیررسمی است؟ رهبر معظم انقلاب خود در یکی از این دیدارها -که در مستند غیررسمی میبینیم - در اینباره چنین میفرمایند: «از این جلسه مقصود حقیر، انس است». این مقصود رهبر به تمامی در جلسات پنجشنبهای محقق شده. بسیاری از هنرمندان در این جلسات بسیار صریح از شخص رهبری انتقادهایی را مطرح میکنند و این اتفاق بدونشک بدون زمینهسازی توسط مقام اصلی جلسه امکانپذیر نبود.
از کمردرد صالحعلا تا شوخی رهبر با فخیمزاده
همانطور که پیشتر گفتیم، بنا بر این بوده که فضای جلسات غیررسمی رهبری، صمیمانه و - به قول شهرام شکیبا - راحت باشد تا حرفهای بیان نشده اصحاب علم و فرهنگ مطرح شود. در همین راستا رهبر معظم انقلاب شوخیهایی با برخی از حاضران انجام میدهند که از دیدنیترین بخشهای مستند غیررسمی است.
در بخشی از غیررسمی محمد صالحعلا - مجری و نویسنده - بابت اینکه روی صندلی نشسته از رهبر پوزش میخواهد که رهبر نیز بلافاصله میگویند: «من هم کمرم درد میکند پوزش ندارد!» و همین جمله محبتآمیز نمکین ایشان باعث انبساط خاطر جمع میشود.
در جایی دیگر مهدی فخیمزاده - بازیگر و کارگردان - در ابتدای صحبتهایش از فعالیت سینماییاش در پیش از انقلاب اسلامی شروع میکند و میگوید: «من قبل از انقلابیام و از همان دوره کار میکردم» رهبر لبخندی میزنند و میفرمایند: «طاغوتی هستید شما!» و صدای خنده حضار را میشنویم. فخیمزاده جمله نغز رهبر را با جمله طنازانه دیگری ادامه میدهد: «من از سپاه یزید آمدهام» و کماکان خندهها ادامه پیدا میکنند.
بحث بر سر این است که این فضای گرم، صمیمی و همراه با انبساط خاطر چه اثراتی میتواند داشته باشد؟
شهرام شکیبا در این بخش از مستند در این باره میگوید: « فکر میکنم آقا به دنبال این هستند که فضا را بشکنند تا ما راحت حرف بزنیم و (این جلسه) حتما نتایجی داشته باشد.»
اینجاست که مزاحهایی که گفتیم معنا و اهمیت بیشتری پیدا میکند. در بخشی از مستند علیرضا میرباقری، مدیر پروژه ربات جراح سینا، درباره جراحی از راه دور صحبت میکند و مزایای این امکان را بیان میکند. مثلا اینکه در این شیوه، دیگر لازم نیست جراح لباس استریل بپوشد و در اتاق عمل بالای سر بیمار حضور داشته باشد بلکه تنها پشت دستگاه مینشیند و... در اینجا رهبر صحبتهای میرباقری را قطع میکنند و میگویند: «چاییاش را میخورد و...» و صدای خنده حضار بلند میشود.
تصور کنید در دیداری که نخبگان رباتیک در آن حضور دارند، چگونه میشود بهتر از این فضا را اصطلاحا شکست و گفتمانی را مهیا کرد تا در آن، حاضران فارغ از فضای خشک و اتوکشیده مرسوم این جلسات، حرف دل بزنند؟ احتمالا بهترین ابزار برای ساختن فضای مناسب همین شوخیهای ساده و کوتاه است که خندهها و انبساط خاطر جمع را در پی دارد.
آقای خامنهای عزیز!
در ادامه مستند نادر طالبزاده از فضای مناسب این دیدارها برای گفتمان سخن به میان میآورد و میگوید: «آنجا میشود صحبت کرد» اینجاست که کارگردان مستند، صحبتهای عبدالحسن برزیده، کارگردان سینما را نشان میدهد که احتمالا صریحترین بخش مستند است. این بخش از مستند مربوط به دیدار 28/10/96 است.
جایی که برزیده در کمال آرامش و راحتی رودرروی بالاترین مقام مملکتی انتقاد میکند: «به نظر میرسد که به تدریج از شعارهای اول انقلاب دور میشویم. از فضای مجازی گرفته تا اتفاقاتی که شما کم و بیش در جریانید.
به نظرم ما خودمان را بینیاز احساس کردیم. جسارت میشود اما از شخص شما تا مسؤولان نظام انگار که احساس میکنیم نیازی نیست که بخواهیم به مردم توضیح بدهیم و آنها را توجیه کنیم.» در تمام این دقایق که ما آن را بدون تقطیع در مستند میبینیم، رهبر با لبخندی بر لب و چشمانی مهربان به آقای کارگردان نگاه میکند. برزیده چنین ادامه میدهد: «من میخواهم خطاب به شما بگویم چون این فرصت شاید هیچوقت دیگر به دست نیاید. چون ما پشت سر شما نق و نوق میکنیم حالا میخواهیم حضورا هم عرض کنیم. به نظر میرسد شما به عنوان رهبر انقلاب و بزرگی که قرار است همه به تاسی از او حرکت کنند، گاهی آدمهایی که به شما نزدیکند چهره مشخصی دارند و همه مردم نیستند... آقای خامنهای عزیز! خود من حس نمیکنم که شما برای تک تک ما دلسوزید. این شاید البته سوتفاهم باشد. من خیلی حسی میگویم.»
فارغ از اینکه رهبر هر پاسخی به این صحبتها داشته باشند، کدام یک از شخصیتهای برجسته در طول تاریخ اینگونه با لبخند پدرانه از منتقد خود استقبال کردهاند؟ کدام حکمران در طول تاریخ اینقدر در برخورد با منتقد خود رئوف و با سعهصدر بالا عمل کرده است؟ مستند در اینجا تمام پیامی را که میخواهد انتقال دهد بهخوبی منتقل میکند. رهبر بعد از صحبتهای برزیده ترجیح میدهند صرفا شنونده باشند، اما زرنگی و رندی
سیدمهدی شجاعی سبب میشود ایشان توضیحاتی در این خصوص بدهند: «من اهل دعا هستم و برای همه دعا میکنم حتی اگر خودشان ندانند!» این حرفهای رهبری مثل آب روی آتش عمل میکند. در ادامه که جلسه به پایان میرسد بوسههای برزیده بر چهره رهبری موید همین جمله است. اینجاست که مخاطب به این فکر میکند شاید یکی از حکمتهای این دیدارها در همین حرف زدن و سبک شدن برخی هنرمندان و اهالی علم است. آنها هم مثل همه انسانها به سنگ صبوری احتیاج دارند که گاه حتی بدون منطق متهم و به او انتقاد کنند. رهبر پدر مردم است و این را خوب میداند. سفرهای پهن میکند تا همه فرزندان - حتی آن که ناراضی است - دور آن جمع شوند.
فضای گفتمانی این دیدارها ویژگی مثبت دیگری نیز دارد که در مستند نیز میبینیم. گاه بحث درون گفتمانی میشود و اصلا دیگر نیازی نیست رهبری خود پاسخ برخی پرسشها و ادعاها را بدهند. بلکه خود هنرمندان و حاضران جلسه هستند ادعای یکدیگر را نقد میکنند چنان که ابراهیم حاتمیکیا، کارگردان انقلابی سینمای ایران، بعد از برزیده مثل همیشه با حرارت بسیاری شروع به صحبت و لزوم «ایستادن» در شرایط حاضر را بیان میکند. رهبری هم صحبتهای حاتمیکیا را تایید میکنند: « شما بچههای انقلابید، باید بایستید.»
ماجرای انگشتر بهروز رضوی
اواخر مستند میبینیم یکی از جلسات به پایان رسیده و حضار اطراف رهبری هستند. بهروز رضوی از رهبر تقاضای انگشترشان را میکند. یکی از محافظان چند انگشتر میآورد و رهبر خود آنها را یکییکی در انگشت رضوی امتحان میکنند تا در نهایت یکی از آنها اندازه دست رضوی است. این یکی از زیباترین نماهای مستند است که اوج صمیمیت رهبر یک کشور با هنرمند آن را نشان میدهد و باید در اینجا دستمریزادی به صدرینیا گفت که چنین حسن ختامی برای مستندش برگزیده است.
نادر طالبزاده از مدل بیسابقه برپایی جلسات غیررسمی رهبر انقلاب میگوید
محفل؛ ابتکار رهبر انقلاب در جهان
نادر طالبزاده مستندساز، در همه سالهایی که دیدارهای خصوصی با رهبر انقلاب رونق گرفته، یکی از چهرههای ثابت حاضر در نشستها بوده و از جمله در فیلم مستند «غیر رسمی» هم حضوری فعال دارد. حضور بینالمللی او در سینمای مستند سیاسی باعث شده از او بپرسیم این مدل از تعامل بین حکام و نخبهها آیا سابقهای در جهان دارد؟
سالهاست در جلسات دیدار غیررسمی با رهبر انقلاب رفتوآمد دارید. آیا شرایط به گونهای بوده که بگوییم این جلسات تاثیر مستقیمی بر فضای نخبگانی ما داشته است؟
بله. این جلسات که با دوستان هنرمند برگزار میشود و من هم در برخی از آنها حضور داشتهام، تاثیر فراوانی داشته چون بسیار خودمانی برگزار میشود. یعنی حضور حضرت آقا، حضوری تقریبا غیررسمی و راحت است و هر کسی میتواند هر آنچه را دوست دارد مطرح و حتی انتقاد و اعتراض کند. من در چند جلسهای که طی سالهای قبل حضور داشتم، علاوه بر سخنان خود آقا، از خود جلسه و محتوای صحبتهای حاضران هم بسیار استفاده کردهام و کسانی بودهاند که در این جلسات آنها را کشف و بعدها با آنها کار کردهام. نمیدانستم مثلا فلان همکار ما در حوزه بینالملل بسیار مسلط است اما در همین دیدارها متوجه شدم چنین دوستان مسلطی داریم و از آنها دعوت کردم برای همکاری.
نکته دیگر به صحبتهای خود آقا و موضوعاتی که مطرح میکردند، برمیگردد. ایشان اهل هنر هستند و همین ویژگی مهم این دیدارهاست. ایشان علاقهمند است و با دقت گوش میدهند، دلش و روحش درگیر است، چه درباره سینما، چه رسانه و ادبیات.
علاوه بر این، تفاوت این شکل از برگزاری جلسات با دیدارهای رسمی این است که ایشان بیشتر میشنوند تا بگویند...
بله، با تمام وجود گوش میکنند؛ علاقهمند هستند و این رفتار بر جماعت خارج از کشور هم تاثیر دارد. دیدن ایشان از نزدیک خیلیها را به وجد میآورد و خوشحال میکند. این احساس، واقعی است و باید در این جلسات حضور داشته باشید تا این حس را لمس کنید.
شما به عنوان فعال هنری و سیاسی در ساحت بینالملل، تاکنون این مدل از مناسبات برقرار در روابط بین حاکمان و نخبگان را در جاهای دیگر دیدهاید؟
صریح بگویم که خیر. البته میشود پاسخ را تفکیک کرد و توضیح داد. ببینید مثلا مگر کسی مانند ماهاتیر محمد که خودش نخبه فرهنگی است و روشنفکری اسلامگرا محسوب میشود، نشستهایی برپا میکرده است؛ از جزئیات محفل او اطلاعی ندارم اما تنها رهبری که میدانیم چنین نشستی برگزار میکرده، ایشان بوده و البته معمولا جلسات محدود در زمینه شعر بوده است.
برگزاری جلسات با رهبر انقلاب و انتشار خبر و فیلم مستند از این جلسات، به نوعی رفتار صادراتی است؛ شخصیت علاقهمند به هنر و ادبیات ایشان و اینکه خودشان محافلی را ترتیب میدهند برای ما تبدیل به موضوعی بدیهی شده است، اما دنیا باید این رفتار را بشناسد. ما باید آن را صادر کنیم. ما در این رابطه تلاش موثری صورت ندادهایم. در شعر و ادبیات مسلط هستند و شبیه ندارند. در آمریکا که هیچ وقت چنین مدلی را ندیدم. اوجِ توجه یک رئیسجمهوری به نخبهها آن هم محدود در دانشگاه مربوط به دوره آیزنهاور بود که بعد از اتمام دوره ریاستجمهوریاش هم مسکوت ماند. کسی را پیدا نمیکنید بنشیند، با دقت گوش بدهد و نسبت به نکاتی که میشنود اینقدر مطلع باشد، هیچجا نداریم. خودمان شاید در گذشتههای دور این مدل را داشتهایم مثلا نزد برخی پادشاهان عادل قدیم؛ کسانی که به جای پادشاهیکردن، عدالتگستری میکردند و تاثیرشان بر فرهنگ و معماری ما هنوز هم مشهود است. برخی از آنها هم علاقهمند به فرهنگ و ادبیات بودند.
در قدیم دیدهایم، اما حالا بین همه حکام و رئیسانجمهوری دنیا شما چنین مدلی را نمیبینید. مثلا ممکن است باراک اوباما به عنوان رئیسجمهوری روشنفکر میتواند برود به دانشگاهی در قاهره و آنجا فیالبداهه یک ساعت درباره اسلام حرف بزند و بگوید آنها مدیون مسلمین هستند در پیشرفت علم، اما او هیچگاه به عقلش هم نرسد محفلی درست کند و با نویسندگان آمریکایی بنشیند و حرف بزند. کاری که رهبر انقلاب میکند کاملا جدید و ابتکاری است.
در این جلسات گاه دیدهایم چهرههایی را که شاید در نگاه اول چندان همسو با حاکمیت به نظر نمیرسیدهاند اما در این جلسات شرکت کردهاند. شما از این موارد چه روایتی دارید؟
ایشان برای همه صحبت میکنند. حتی برای منتقدانشان. آنها هم که به دیدار ایشان میآیند همه علاقهمندند. لازم نیست خیلی هم باهوش باشیم تا دریابیم که ایشان اهل فهم و نکتهبین است. حتی اگر مخالف باشند دعوت میشوند میآیند. من به شخصه کارگردانی با فیلمهای اعتراضی را دیدم که فضای مجازی هم بسیار به گسلی که بین او و امثال او و حاکمیت ایجاد شده کمک کرده بود. آمده و دیده همه چیز فرق میکند. در بیرون از جلسه هم میبینم که با ایشان گرم میگیرند. آنقدر راحتند که همه را جذب میکنند.
عبدالحسن برزیده از انتقادها در جلسات غیررسمی میگوید
امر طبیعی را ویژه نکنیم
چهرههای منتقد، هنوز هم منتقد هستند. قرار نیست با یک مستند چیزی زیرورو شود اما میشود آرامآرام از وضعیت اولیه که شاید بخشی از محصول اتفاقات ناخواسته و نابلدیها بوده، خارج شویم و به سمت رسانهای گام برداریم که گفتوگو را بهمثابه امری طبیعی پذیرفته و هضم کرده است. این مخلص کلام چهره منتقد «غیررسمی» است. برزیده مستند را در افق رسانه مطلوب جمهوری اسلامی مینگرد و معتقد است تا آنجا راه بسیار مانده است.
نظرتان درباره مستند غیررسمی چه بود؟
از دو زاویه میشود نگاه کرد؛ زاویه اول اینکه کار متفاوتی بود و حرفهایی داشت که بالاخره تا پیشازاین از تلویزیون پخش نمیشد. از این نظر،اتفاق خوبی است.
به نظرتان بر فضای عمومی جامعه چه تأثیری میگذارد؟
فکر میکنم چنین موضوعی باید یک مساله معمولی باشد و نباید تبدیل شود به چیزی که خیلی ویژه است. گفتوگوهای اینطوری بهخصوص با رهبری به نظرم خیلی طبیعی است که هم انجام شود و هم پخش. اینکه ما فکر میکنیم خیلی غیرعادی است باعث میشود الان فکر کنیم اتفاق خیلی فوقالعادهای افتاده است. البته به نظرم از این حیث هم مستند نقض غرض بود.
تا جایی که متوجه شدم قصد دوستان این بوده که تصویر خشک و رسمی را تعدیل کنند...
ببینید باید از بیرون به این مسأله نگاه کنیم. الان مثلا رسانههای بیگانه از آنهایی که خیلی موضع خصمانه ندارند تا اینهایی که موضع هم دارند، مگر با چنین مستندهایی توجیه میشوند؟ این مستندها مگر در این مورد جوابگوست؟ شاید در بخشی از مردم خودمان اثرگذار باشد اما بههرحال نشان میدهد دوستان ما در تلویزیون بلد نیستند و مثلا وقتی میخواهند بگویند رهبری کانالیزه نیست طوری آن را از اول در بوق میکنند که دست کارگردان رو میشود. این اتفاق خوبی نیست. اینها را شما چاپ نمیکنید ولی گفتم که به اطلاع دوستان تلویزیون برسد.
این مناسباتی که در نسبت با بالاترین مقام حاکمیت در این دیدار شخصا تجربه کردید به نظرتان مشابه دارد؟
موقعی که ما دعوت شدیم گفتم من حرفها و نقدهایی دارم که بهتر است نیایم و اصلا چرا باید اذیتشان کنم اما دوستان گفتند بالاخره همه ما مسلمانیم و اگر حرفی هست باید زده شود. رفتم و همانجا یکی از گردانندگان به من گفت اینیکزمان راحتی و دورهمی است که البته من ناراحت شدم و حس کردم شأن چنین جلسهای این نیست. البته همین فرد بعد به من زنگ زد و گفت قرار است این مستند پخش شود و چقدر شما خوب صحبت کردهاید.
همین مسأله باید خیلی طبیعی باشد که من بهعنوان یک شهروند رفتهام به یک مقام کشورم حرفهایم را زدهام. این نباید عجیب باشد. ایشان هم در موقعیت پاسخگویی قرار میگیرد و اتفاقا از این زاویه هم بسیار خوب است، چون فرصت میدهیم رهبری بهعنوان بالاترین مسؤول کشور دفاع کند و کسانی را که ممکن است این سؤالات را داشته باشند، قانع کند. بله طبیعی است که این جلسات باشد و طبیعی هم باشد. واقعا چیزی هم نمیشود، نمیدانم چرا ما مدام میترسیم. مردم که دارند میگویند این حرفها را و رسانهها هم که همهچیز میگویند واقعاً ما نگران گفتن چی هستیم؟ ما هم که برادریمان را ثابت کردهایم. واقعا چند بار باید ثابتش کنیم. بگذاریم گفته شود.
محمدرضا شفاه از جسارت صداوسیما در پخش مستند غیررسمی میگوید
تزریق طراوت به فرهنگ
محمد رضا شفاه که در چند دیدار با رهبر معظم انقلاب حضور داشته است درباره انتشار این مستند و پخش آن از سیما میگوید: صد البته در مورد من و دوستان دیگری که در این دیدارها حضور داشته اند این موضوع کاملا وجود دارد که دیدارهایی از این جنس هم باعث امید بخشی به فعالان فرهنگی میشود و هم جان تازه ای به فضای فرهنگ و هنر میدهد. این دیدارها اتفاق ارزشمندی است که سالهاست اتفاق می افتد و موضوع جدیدی هم نیست. واقعیت این است که اتفاق جدید، پخش چنین تصاویری از قاب رسانه ملی است که تقریبا مسبوق به سابقه نبوده است. از دید من این اهمیت ویژه دارد که پس از سالها تصویر غیر رتوش شده از رهبری نظام در دیدارهای غیررسمی ایشان برای عموم پخش میشود.
جسارت قابل تقدیر سیما در نمایش انتقادات صریحی که بعضا در این جلسات به ایشان منتقل میشود و نحوه مواجهه رهبر انقلاب با این موقعیتها فرامتن مهم و قابل توجه این مستند بوده که حاصل جسارت قابل تقدیر و البته دیرهنگام سیماست. و البته جسارت قابل تقدیر و البته دیرهنگام سیماست. جسارتی که پیش از این کمتر دیده میشد و خوشحالم از این بابت که به این نقطه رسیدهایم. از شب گذشته که این مستند پخش شد تعداد زیادی محتوا با این محوریت در فضای مجازی منتشر شد و نشان داد که چنین اتفاقی چگونه میإتواند روی افکار عمومی و نخبگان تاثیر مثبت داشته باشد. البته بعد از دیدن مستند واقعا افسوس خوردم که چرا علیرغم چنین تاثیر مهمی، تصمیمگیران سالهاست دسترسی به آرشیو بزرگی از تصاویری مانند این از رهبری را بر هنرمندان بستهاند و تنها به انتشار تصویری تکبعدی و کاملا رسمی از آقا اکتفا کردهاند. و بعضا با نگاههای ظاهرا امنیتی و البته در واقع ضدامنیتی راه را برای سوءاستفادههای مختلف از سوی بدخواهان باز گذاشتهاند.
ما امروز مستندسازان خلاق و کاربلد زیادی داریم که اهلیت کافی برای ساخت چنین آثاری دارند. فکر میکنم حتما لازم است راه برای ایشان باز شده و محافظهکاریهای رایج در راه استفاده از تصاویر آرشیوهای مربوطه کنار گذاشته شود و از این ظرفیت در جهت طراوتبخشیدن به فضای فرهنگ و هنر استفاده شود. وقتی مستندی مثل غیررسمی میتواند نهتنها در فضای نخبگانی که حتی در محافل عمومی هم باعث ایجاد احساس مثبت در مردم شود چرا اجازه ساخت آثار به تعداد زیاد به این آثار ندهیم؟از طرف دیگر گمان میکنم که از همین حالا مخالفخوانی ها شروع شود که مثلا این کارها آن شکل رسمی و شکیل تصویر شده از رهبری را مخدوش میکند و نباید به این شکل از ایشان تصویری پخش شود و عملا مقابله با نگاه جوانان خوشسلیقه تولیدکننده این مستند آغاز خواهد شد. بنابراین گمان میکنم کار مهمی که باید انجام دهیم مبارزه با این دیدگاه محافظهکارانه است تا مبادا مزایای چنین اتفاقی را بر عکسنمایی کنند و ذهن تصمیمگیران را تحت تاثیر تحلیل مغلوب سابق قرار دهند و نباید بگذاریم آنقدر هزینهتراشی کنند که مراکز تصمیمگیر از کرده خود پشیمان شوند. این کار مهمی است که باید مستمرا انجام بگیرد تا درهای آرشیوها به روی فیلمسازان و مستندسازان جوان باز شود و انشاءا... از این پس شاهد تولید و نمایش مستندهای بیشتری از این جنس باشیم.
مهدی نقویان از تاثیر پخش فیلم مستند «غیررسمی» میگوید
چرا از ملکه انگلستان، «غیررسمی» نمیسازند؟
سینمای مستند، پیشقراول نمایش موضوعات دیدهنشده و پنهانمانده از چشم جامعه و داعیهدار بازگویی واقعیتها بوده است. حالا کوزهگران در کوزه یک مستند جالب و حساس جدید به نام «غیررسمی» افتادهاند. از این رو سراغ مهدی نقویان، مستندساز بنام و جنجالی سالهای اخیر رفتیم که میگوید برایش جالب است اگر روزی یک «غیررسمی» هم از ملکه انگلستان ببیند.
این دیدارها چه تاثیری بر فضای عمومی کشور دارد؟
در فضای عمومی به نظرم با پخش این مستند، آن قالب کلاسیک و رسمی و اداری که مقام رهبری در ذهن مردم دارد مقداری شکسته میشود و این خیلی خوب است. چون از این حالتی را که ما همیشه تنها از یک زاویه دوربین و یک فضا رهبری را میبینیم کمتر میشود. از طرفی جذابیتهای ابتدایی لازم برای مستند را هم دارد و از نظر محتوایی هم آن وضعیتی که رسانه، یک حالت خشک از یک جایگاه و یک شخصیت ساخته است، از بین میرود و تصویری متفاوت به مردم ارائه میدهد. در این تصویر بعد صمیمیتر رهبر را میبینیم که خیلی هم اتفاقا طبیعی است اما انگار ما سالها ناخواسته این چهره را در رسانه نداشتهایم. این اتفاق به واسطه پخش مستند «غیررسمی» افتاده و به نظرم اسمش هم خیلی گویاست و همه جوابها در خود این اسم نهفته است. طبیعتا این زاویه دید برای مردم هم جذابتر است.
آیا در فضای نخبگانی هم تاثیر میگذارد؟
همه افرادی که در تخصص و حرفه خاصی در سطوحی فعال هستند و نخبه آن حوزه محسوب میشوند، در کنار همه تلاشهایی که میکنند و ظرفیتهایی که میبینند، نقدها و پیشنهادهایی هم دارند. در این میان یک تعدادی ردههای میانی مدیران قرار دارد که گاهی این نقدها و پیشنهادها به آنان منتقل میشود حالا ممکن است ترتیب اثر داده بشود یا نشود اما به هرحال وقتی این فیلترهای میانی برداشته میشود و آدم میبیند که در راس یک نظام یک شخص دلسوزی هست که به حرفها گوش میدهد، به نظرم این اتفاق به شدت باعث انرژی گرفتن و فراموش کردن مشکلات میشود.
البته به نظرم این تاثیر هم در دو جبهه متفاوت است. یک دسته، بچههای حزباللهی هستند که ارتباطشان با رهبری اعتقادی و دلی و قلبی است و یک سطح دیگر از نخبگان، افرادی هستند که واقعا تصویر دقیقتری ندارند و نمیدانند اطلاعات و اشراف رهبری در چه سطحی است که به نظرم این دست دیدارها برای هر دو دسته نخبگان، اتفاق مبارک و تاثیرگذاری است.
این شکل از مناسبات میان مردم و حاکمان در جای دیگری مشابه دارد؟
من خیلی توییتباز نیستم ولی اتفاقا دوست داشتم در این مورد درباره این مستند یک توییت بزنم. خودم مستندی دارم به اسم «رمز و راز ملکه» که BBC فارسی هم شبانهروز دارد علیه ما اخبار پخش میکند. من امیدوارم یک روزی در انگلستان کسی جرات کند و یک «غیررسمی» هم برای ملکه انگلیس بسازد. به نظرم اگر فیلمسازی هم جرات کند در آنجا فیلمی بسازد که البته به او قطعا اجازه هم نخواهند داد و این صرفا ممکن است یک میل شخصی باشد، اصلا ملکه انگلیس چنین جایگاه مردمی ندارد که بخواهد آن را تصحیح کند. یعنی اصلا چنین ارتباط رودررویی برای طرح مسائل و مشکلات وجود ندارد. این فیلم را که میدیدم به ذهنم رسید آیا کسی هست برای ملکه انگلیس غیررسمی بسازد؟
به نظرتان فرامتن چنین مستندی چه گزارهها و موضوعاتی را برای مخاطب باز میکند؟
چون این مسیر یک راه نرفتهای است و تازه داریم آن را طی میکنیم شاید برای پاسخ به این سوال باید واقعا بازخوردهای مخاطبان را بررسی کنیم اما چیزی که من شخصا دریافت کردم این بود که تاثیرش مثبت بوده و منطقا هم حرکت از سمت ارتباط رسمی و خشک به سمت ارتباط عاطفی و صمیمانه، برای هر سیاستمداری در دنیا حرکت جذاب و خوشایندی است. البته در سایر کشورها در سطح ریاستجمهوری به نظرم فضا تا حدی این طور هست اما در کشور ما در سطح رهبری این موضوع تجربه نشده بود. به هرحال امیدوارم هرچه هست بابرکت باشد و قطعا بخشی از مردم را که ناآشنا بودهاند تحت تاثیر قرار خواهد داد و واقعیت را بیشتر و کاملتر به آنان عرضه خواهد کرد.
هوشنگ توکلی از فرصت طرح صریح مسائل در جلسات غیررسمی میگوید
به قول آقا؛ کو گوش شنوا!
مخاطبان تلویزیونی در این سالها هوشنگ توکلی را بیشتر به عنوان داییرضای پرجذبه سریال ماندگار و تاثیرگذار «زیرتیغ» میشناسند. اما او پیش از اینکه بازیگر تلویزیون و سینما باشد، رگ و ریشه تئاتری دارد و از سال 1346 به عنوان بازیگر روی صحنه رفته است. تعصب همیشگی او روی تئاتر و دفاع از هنرمندان این عرصه نمایشی، مثالزدنی است. توکلی حتی در آن دیدار صمیمانه هنرمندان با رهبری که در 15 آذر سال 97 انجام شد هم از دغدغههای تئاتریاش گفت؛ موردی که بخشی از آن در فیلم مستند «غیررسمی» هم به نمایش درآمد.
دیدار هنرمندان با رهبری، به جز حال خوش و ایجاد شورونشاط در جامعه هنری، در درازمدت چه تاثیرات مستقیم و غیرمستقیمی در فضای نخبگانی و فرهنگی و هنری دارد؟ چقدر این حال خوب به فضای کلان و فرهنگی کشور تسری پیدا کرد و مدیران فرهنگی قدر این لحظات خوش و راهگشا را دانستند؟
ما همیشه رفتارهای ظاهری را میبینیم و از پشت تصمیمگیری های مدیران فرهنگی، چندان مطلع نیستیم. درباره آن جلسه موردنظر هم باید بگویم، بهجز چند روزی که روحیه هنرمندانی که به دیدار آقا رفته بودند، خیلی خوب بود، اما متاسفانه در ادامه هیچ اتفاق مثبتی برای هنرمندان نیفتاد. خود حضرت آقا هم در همان دیدار فرمودند ما میگوییم ولی کسی گوش نمیکند. ایشان در آن جلسه، رهنمودهای بسیار مهمی هم در رابطه با وضعیت تئاتر داشتند و نقطه نظراتی را فرمودند که مدیریت اجرایی فرهنگی و هنری رعایت کند، اما متاسفانه انجام نشد. این انجام نشدن به دلیل لجبازی نیست، بلکه به علت دقیق بررسی نشدن سازوکارهاست. نتیجه همین وضعیت و ادامه بحرانها و بنبستهایی است که ما در جامعه هنری داریم. حتی به نظرم کسانی هستند که دوست ندارند حضرت آقا همین بحثها را هم مطرح کنند. در سالهای پس از انقلاب، ما بیشترین جامعه هنری را داریم و نزدیک به پنج میلیون نفر دستاندرکار کار هنری مشغول فعالیت هستند تا جامعه را با امید و نگاههای اخلاقی و مثبت به سمت جلو هدایت کنند، اما موانعی سر راه فضای فرهنگی ما وجود دارد. این موانع هم عمدتا بر اثر اشتباهاتی است که در حوزه مدیریت کلان مسائل فرهنگی به وجود آمده است. یک جایی مدیران فرهنگی باید بنشینند و مسائل خود را حل کنند. همه راه حلهایی که برای بهبود وضعیت جامعه، بهویژه در حوزه فرهنگ و هنر نیاز است را رهبری در جلسات و دیدارهای متعدد هنرمندان با ایشان فرمودهاند. فقط کافی است مدیران اینها را کنار همدیگر بچینند و گوش کنند. هنرمندان البته میدانند، بلکه در این میان نیاز به گوش شنوای مدیران است.
چقدر دیدار صمیمانه و بدون تشریفات با رهبری، باعث تخلیه انرژی منفی هنرمندان میشود؟
هنرمندان دست کم در یک فضای راحت و صمیمی، فرصت طرح مسائل خود را پیدا میکنند. اصلا با همین انگیزهها این جلسات راه افتاده و مسائل خیلی مفید و مهمی در حضور رهبر انقلاب طرح شده است. به نظرم مستند «غیررسمی» که بهتازگی از تلویزیون پخش شد، یک مقدمه و معرفی از یک شرایط کلی بود و به نظرم در قسمتهای بعدی باید وارد جزئیات شد و موضوعیتر پیش رفت که روشنگری بیشتری برای مردم و بهویژه مدیران به وجود بیاورد، وگرنه مردم به خوبی با اشراف و نگاه و دغدغه فرهنگی رهبری آشنایی دارند. این مدیران هستند که نمیدانند یا کم میدانند. این جامعه زمانی میتواند رشد کند که هنرمندان بیایند و مسؤولیت اخلاقی خود را اجرا کنند. تا وقتی هنرمندان در سطح جامعه غایب هستند، رفتارهای اجتماعی ما به ابتذال کشیده میشود. باید حسن نیتی وجود داشته باشد که امیدوارم به زودی این اتفاق رخ دهد.
شهرام کرمی از نگاه تخصصی رهبر در جلسات غیررسمی میگوید
احیای تئاتر مردمی
تئاتر، پایه مهم هنرهای نمایشی و حلقه رابط مهم میان ادبیات و سینماست. ازاینرو شاید مهمترین نقش را در متصل کردن هنر نخبگانی با هنر مردمی داشته باشد اما سالهاست که غلبه یک رویکرد خاص هنری بر تئاتر آن را به گوشه تماشاخانهها رانده است. شهرام کرمی، مدیر سابق دفتر هنرهای نمایشی که در دوران تصدی خود در دیدار پنجشنبههای رهبری حضور پیداکرده حالا راهبرد رهبری را در حوزه تئاتر، اینطور تشریح میکند: حرکت به سمت تئاتر مردمی.
قبل و بعد از دیدار با رهبری، چه تغییری در نگاهتان ایجاد شد؟
یکی از فرصتها و توفیقات بسیار ارزشمند و پربهره که نصیب خانواده تئاتر شد، دیدار با رهبری بود که در آن ما بهعنوان گروهی از بچههای تئاتری در یک محفل صمیمی و خصوصی، با آرامش و آسودگی و صراحت با رهبری به گفتوگو نشستیم. شاید هم من و هم سایر شرکتکنندگان در این دیدار از پیش خیلی به این مسأله فکر کردیم چقدر میتوانیم راحت باشیم و با صراحت مسائلمان را مطرح کنیم. حتی خودم دغدغه داشتم تا چه اندازه میتوانم چنین جو و فضایی را در دیدار داشته باشم. اما همینکه وارد شدیم، ایشان بسیار گرم و با آغوش باز از ما استقبال کرد، طوری که هم من و هم بقیه هنرمندان حاضر از همان ابتدا با یک آرامش و طمأنینه خاصی، هر چیزی را که به ذهنشان میرسید مطرح میکردند. مقام معظم رهبری بسیار بانشاط با تکتک ما صحبت و شوخی میکردند و همین باعث آرام شدن فضا میشد. از طرفی حرفهایمان را با نکتهسنجی گوش میدادند و حتی یادداشت برمیداشتند و بعد فرمایشاتشان را اظهار میکردند. به نظر من صحبتهای ایشان مبتنی بر آگاهی و دانش بود و به دلیل اشرافی که بر این حوزه تخصصی داشتند، این صحبتها میتواند چراغ راهی برای این حوزه باشد.
نگاه رهبری در سطح تخصصی به تئاتر چه بود؟
مثلا در یادداشتهای ایشان بود و تأکید کردند بروید به سمت تئاتر مردمی و خیابانی که این موضوع نشان از تسلط ایشان بر نیازها و فضای روز تئاتر کشور بود و اتفاقا بعدازآن دیدار همه ما که در آن جلسه حضور داشتیم با یک عنوان مشترک «شب خوب تئاتر» در فضای مجازی این خاطره را ثبت کردیم. یعنی همه ما با این هشتگ مشترک، بدون اشاره به اصل دیدار به این دلیل که خصوصی بود و نمیدانستیم که امکان رسانهای کردن آن وجود دارد یا نه، از این شب در صفحاتمان یادکردیم.
این دیدار با اهالی تئاتر، تأثیری هم بر وضعیت تئاتر کشور داشت؟
مقام معظم رهبری خیلی از ما استقبال و حمایت کردند حتی وقتی صحبت از بودجه تئاتر شد، من خدمتشان عرض کردم و گفتم اینکه خیلی کم است. همانجا یکی از بچهها گفتند از شما میخواهیم تأکید کنید بودجه تئاتر را بیشتر کنند، گفتند من حتما پیگیری میکنم حتی خودشان هم تصریح کردند که وضعیت اعتبارات دولت با توجه به تحریمها مناسب نیست اما بعد از آن، این دیدار منجر به اتفاقات خوشایندی در تئاتر شد و من که مسؤولیت تئاتر کشور را به عهده داشتم در خیلی از موضوعات متوجه گشایش فضای تئاتر و حمایت از آن شدم. برای همین این دیدار را به فال نیک میگیرم و ما هم که در آن دیدار بودیم، سعی کردیم نماینده خانواده تئاتر و انعکاسدهنده نظرات و مشکلات هنرمندان باشیم.
بهروز رضوی از امیدبخشی در جلسات غیررسمی میگوید
بعد از دیدار رهبری، برخی مشکلاتمان حل شد
بهروز رضوی، گوینده پیشکسوت رادیو سال 1397 در یکی از دیدارهای مقام معظم رهبری با اصحاب هنر و فرهنگ حضور داشت و در مستند غیررسمی درآخرین صحنهها تلاش او را میبینیم برای آنکه انگشتری به تبرک از رهبر انقلاب هدیه بگیرد.
رضوی این دیدارها را بسیار دلگرمکننده میداند و توضیح میدهد مهمترین شگفتی این دیدار، میزان آشنایی و حتی اشراف مقام معظم رهبری به زوایای موضوعات مختلف بوده و نیز نحوه برخورد ایشان با تک تک افراد. این گوینده پیشکسوت توضیح میدهد: در این دیدارها چنان دیالوگی برقرار میشد که گویی ایشان در بطن ماجرا حضور فعال دارند. جنس صمیمانه و غیرتشریفاتی این دیدارها هم دلگرمکننده است و هم شگفتانگیر.
رضوی به نکته دیگری هم درباره دیدار با مقام معظم رهبری اشاره میکند؛ اینکه کمی بعد از صحبتهایش درباره مشکلات بچههای رادیو و دستمزد آنها در محضر مقام رهبری، تغییراتی در میزان حقوق کارمندان دیده شد. رضوی میگوید: سالها بود که دستمزد اهالی رادیو رشدی نداشت و بعد از دیدار با رهبری، تغییراتی صورت گرفت که فکر میکنم حاصل همان دیدار بود.
بهروز رضوی بسیار اتفاقی و بدون برنامهریزی قبلی به دیدار رهبر انقلاب رفته بود. او تعریف میکند: آقای شاهآبادی، معاون صدای رادیو از من دعوت کردند که به اتفاق مهمان رهبر انقلاب باشیم. از قبل هیچ اطلاعی نداشتم. خیلی ناگهانی در بیت حاضر شدیم و این دیدار و گفتوگو انجام شد. حتی آنجا انگشترهای مختلف را امتحان کردم و در نهایت موفق شدم به رسم تبرک، یک انگشتر از ایشان هدیه بگیرم.
به اعتقاد رضوی، دیدار مسؤولان با فعالان حوزههای مختلف، بهخصوص یک مسؤول در چنین مقام و جایگاهی بسیار امیدبخش است و انگیزه ایجاد میکند. او توضیح میدهد: دیدارهایی از این دست با اهالی رسانه و نیز بقیه فعالان حوزه فرهنگ و هنر به طور قطع نتایج متنوعی دارد که کمترین آنها دلگرمی و دلخوشی فعالان فرهنگ جامعه است و بسیار اقدام رندانهای محسوب میشود.
اصلا بیخبرانه نیست که کسی در مقام ایشان به دیدارهایی از این دست توجه دارند و فکر میکنم درست همین است و باید چنین باشد. چون اگر فعالان فرهنگی و دستاندرکاران رسانههایی مانند رادیو و تلویزیون از چرخه توجه بیرون بمانند و درگیر بیتفاوتی بشوند، دیگر انگیزهای باقی نمیماند و خلاقیتی به ثمر نمینشیند.
رضوی از دیدار دوباره و نشستهای غیررسمی با رهبر انقلاب استقبال میکند چراکه معتقد است معاشرتهایی از این دست برکاتی میآورد که دلیلی ندارد نسبت به آنها بیتوجه باشیم.
فرهاد قائمیان از تاثیر صمیمیت در جلسات غیررسمی میگوید
دل آدم باز میشود
فرهاد قائمیان از آن بازیگران دوستداشتنی و کاربلد سینما و تلویزیون است و در طول سالهای فعالیتش هر نقشی را از آب و گل درآورده؛ او به ویژه در آثار زندهیاد رسول ملاقلیپور، جلوه درخشان دیگری داشته و بازیهای خوب این بازیگر را در فیلمهای هیوا و قارچ سمی به یاد داریم. دغدغه و علاقه قائمیان به گونه دفاعمقدس، به قدری است که او حتی در دیدار صمیمانه سال 97 با رهبری هم که بخشی از آن در مستند «غیررسمی» هم وجود دارد، از کمیت پایین فیلمها و سریالهای دفاع مقدس گلایه میکند.
قائمیان در گفتوگو با جامجم، بر صمیمیت و دغدغه فرهنگی و هنری رهبر انقلاب صحه میگذارد و آن را موجب دلگرمی هنرمندان میداند، اما امیدوار است مدیران فرهنگی هم بیش از اینها پای کار بیایند تا اثرات چنین دیدارهایی در فضای فرهنگی و هنری بیشتر شود. در سالهای اخیر تعداد فیلمهای دفاعمقدس نسبت به سالهای قبل کاهش یافته است. اگر هم فیلمهایی ساخته میشود، کیفیت مطلوبی ندارند. درحالیکه جامعه جوان ما نیاز به فیلمهای شایستهای در این زمینه دارد که فرهنگ مقاومت را ترویج کند.
این بازیگر میگوید: نباید منکر خدمات و تلاشهای صورتگرفته در این زمینه شد و انصافا هم زحمت میکشند. نمونهاش همین جشنواره اخیر فیلم مقاومت که خودم یکی از داوران بودم و به چشم خودم این کوششها را دیدم، اما باز انتظارات بیشتری از مدیران فرهنگی میرود تا به احترام دغدغه همیشگی رهبری و پاسخ به گلایه هنرمندان، قدمهای موثرتری در این خصوص بردارند. منظورم بحث جشنوارهای نیست، بلکه مقصودم فرهنگسازی در این زمینه است. همه دستگاهها و نهادها همچون ارشاد، سازمانسینمایی، انجمن سینمایانقلاب و دفاعمقدس و تلویزیون همه باید پای کار بیایند و حمایتهای جدی از سینما داشته باشند.
قائمیان اذعان میکند: نفس دغدغه رهبری و دیدار با هنرمندان و شنیدن حرفها و گلایههای آنها همیشه امیدبخش است. به قدری آنجا فضا صمیمی است که دل آدم باز میشود. درحالی که در جشنوارهها و نهادهای دیگر، هنرمندان همیشه ملاحظاتی دارند و همواره حواسشان هست که حرف برخورندهای نزنند. اما در محضر رهبر انقلاب، همه هنرمندان درحالی که پذیرایی میشوند، راحت حرفشان را میزنند. درددل و شوخی هم هست.
همه هنرمندان در دیدار با رهبر انقلاب احساس امنیت میکنند. انصافا هم در این دیدارهایی که داشتیم، هیچ سوالی را با هماهنگی قبلی نپرسیدیم و در لحظه هر سوال و حرفی داشتیم، مطرح میکردیم. این دیدارها خارج از مسائل سیاسی است و مثل این میماند که به دیدار یکی از اعضای خانوادهتان رفتهاید.
آنکس که میبیند
حامد عنقا، نویسنده و تهیهکننده سینما
دیدارهای خلوت و نیمهخصوصی پنجشنبهها در محضر رهبر انقلاب، هم برای دوستانی که تجربه کردهاند از هر طیف و هر صنفی یکه و جذاب و البته برای اهالی فرهنگ و هنر علاوه بر جذابیت، امیدآفرین است. در یکی دوباری که خود، این تجربه را داشتم و حتی از حرفها و نقل خاطرات باقی همکارانم به این رسیدم.
بچههایی که در حوزه فرهنگ و هنر تلاش میکننددر مواجهه با برخی از مدیران و سیاستگزاران، بسیاری اوقات دچار بیماری بدفهمی میشوند. دچار عارضه عدم همکلامی درست در شناختن اهداف و روشها میشوند. گاه پس از مدتی از فرط تکرار این بیمهریها و بدفهمیها که حاصل افراط و تفریطهای ناشی ازعدم شناخت است، به نقطهای میرسند که در راه و قدمی که بر میدارند دچار تردید میشوند یا زبانشان لکنت پیدا میکند.
خود به کرات این را دیده و شنیدهام. لیکن در این محفلهای مستقیم و همکلامی با آقا به ناگاه مواجه میشوند با جلوهای از نگاه و ادراک عمیق که گویی تحمل مصائب و مشکلات در طریق کار فرهنگی برایشان سهل میشود و نوشدارویی میشود به ذهن و جان خستهشان. امید در نگاهشان زنده میشود، حرفهایی را از پرچمدار و سرسلسله انقلاب میشنوند و توصیهها و تحلیلهایی را در مییابند که پیش از این آرزو داشتند از کارگزاران فرهنگی هم بشنوند. برای همین است که اگر با قاطبه دیدارکنندگان با رهبری حرف بزنیم یکصدا آرزو میکنند که ای کاش مدیران اجرایی، حداقل درصدی از اشراف و مطالعه و روشنبینی رهبری را در مواجهه با فرهنگ و هنر داشتند.
تجربه شخصی من که همراه با گفتوگوی سرشار از نقل خاطره و همراه با خنده و سرخوشی با ایشان در یکی از این جلسات، مبین همین حرف است. در هر گفتوگوی چند دقیقهای به عنوان شاهدمثال کلامشان نام چندین کتاب و فیلم و نقل قولهایی از برخی حکما و شاعران را میشنوی، شاد میشوی و بعد از جلسه با خود میاندیشی آخرین بار که نام یک کتاب را از یک مدیر حوزه فرهنگ شنیدی کی بوده است؟ این افسردهات میکند البته! هر چند به خود میگویی مهم این است که آن کس که باید، میداند، آنکس که باید میبیند،دیگر چهباک.