حتی دکتر محمدرضا سنگری از زبان مرحوم محمدصالح حائری مازندرانی معروف به علامه سمنانی نقل میکند که گفته است نیما پدر شعر نوی فارسی چند سال در محضر این عالم بزرگ شیعی درس خارج فقه خوانده است. سنگری که خود در نوجوانی به محضر این عالم بزرگ که به واسطه مبارزه با رژیم استبدادی رضاشاه به سمنان تبعید شده بود، میرفته است، این موضوع را به نقل از این روحانی نامدار مطرح کرده، تأکید میکند خود نیما هم میگفته است از بین روحانیان تنها کسی که شعر نو را درک کرده، همین علامه سمنانی بوده است. در سالهای بعد از انقلاب شاهد این بودیم که حوزههای علمیه شاعرپرور شدند. کسانی که کنگرههای شعر طلاب در دهه ۷۰ را به یاد دارند، میدانند در آن کنگرهها شاعران بسیاری حضور داشتند که هر کدام دارای یک وجه ادبی درخشان بودند، یکی از این شاعران که شامگاه یکشنبه نشست پنجاه و سوم شب شاعر به تجلیل از فعالیتهای ادبی او اختصاص داشت، شاعر بوشهری حجتالاسلام محمدحسین انصارینژاد است.
یکی از سخنرانهای مراسم شب شاعر، دکتر غلامعلی حدادعادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود که در صحبتهایش خبر خوبی هم به شاعر بوشهری داد. او که در صحبتهایش، انصارینژاد را «پدیده شعر انقلاب و شعر ایران» توصیف کرده بود، گفت: اخیرا چهار جلد کتاب باغ تاج از آثار آقای انصارینژاد را تقدیم رهبر معظم انقلاب کردم. ایشان کتابها را دیدند و به بنده پیغام دادند نظرشان را ابلاغ کنم.
نظر حضرت آقا این بود: «آقای انصارینژاد هم شعر خوب میگویند و هم شعرشان بسیار خوب است و در آینده جای خوبتر هم دارد.»
به این ترتیب رهبر معظم انقلاب هم با ایجاز و اختصار هم درباره وضعیت فعلی شعر این شاعر، دیدگاهشان را بیان کردهاند و هم درباره آینده پیش روی ادبی وی، به او راه را نشان دادهاند.
اما چرا حداد عادل معتقد بود انصارینژاد را باید پدیده شعر ایران دانست؟ او به موارد زیادی از این موارد اشاره کرد و به ویژگیهای منحصر به فرد هم از نظر مضمونی و هم از نظر فرمی.
به گفته وی، یکی از وجوه بارز شعر این شاعر، زبان پخته اوست. زبانی که هم فاخر و باستانی نیست و هم روزنامهای و کوچه بازاری نیست. زبانی که حدادعادل آن را «پر اوج و پر موج» توصیف کرد. شعری که بر اساس دیدگاه رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی ترکیبی است از عشق، عرفان، حماسه و مسائل اجتماعی و «برهانی قاطع در تکامل شعر آیینی در روزگار ما.»
انصارینژاد از شاعران پرکاری است که کتابهای زیادی منتشر کرده است. به قول دکتر غلامعلی حدادعادل او آنقدر شعر میگوید که خوانندگان شعرش هم فرصت نمیکنند آثارش را بخوانند.
او در قالبهای سنتی شعر فارسی مانند غزل، قصیده و ترکیببند دست روانی دارد و مضمون غالب شعرهایش دفاع از انقلاب اسلامی است به گونهای که حدادعادل در وصف شاعر او را با صفتهای «معنوی، دینی، اسلامی، شیعی، انقلابی و ولایی» توصیف کرده، گفت: انصارینژاد هم معاشر گذشتگان و هم معاصر همعصران خود است. در گذشته توقف نمیکند و از کمتر حادثهای در انقلاب بیاعتنا گذشته و شعرش گاه مانند یک چکش فولادی سنگین و گاه مانند یک شمشیر آخته صیقل یافته فرود آمده است.
قصیده در سرزمین نیما
یکی دیگر از سخنرانهای مراسم شب شاعر، رضا اسماعیلی بود که پیشتر هم درباره آثار انصارینژاد مقالات و مطالبی منتشر کرده بود. او در مقالات خود از مسألهای سخن گفتهبود که در نگاه اول، بعید و عجیب مینماید. این مسأله این است که انصارینژاد در شعرش به آموزههای نیما یوشیج پدر شعر نوی فارسی توجه داشته است.
به اعتقاد رضا اسماعیلی شاعر و منتقد، ذهن و زبان انصارینژاد در شعر به نیما بسیار نزدیک است و این شاعر جنوبی با وجود سرایش شعر در قالبهای سنتی ، از گفتمان شعر نو پیروی میکند.
اسماعیلی برای این حرف خود، استدلالهایی داشت. به گفته وی برخی ویژگیهای مهم گفتمان ادبی نیما یعنی وحدت محورهای عمودی و افقی شعر، عینیگرایی و بیان غیرانتزاعی، جزئینگری، توجه به اقلیم، اصالتمندی و رسالتمندی و نزدیکی به طبیعت صمیمیزبان در شعرهای شاعر بوشهری هم مشهود است.
او افزود: نیما در شعرش با استفاده از نمادگرایی با صلابت در برابر استبداد میجنگید و اصالت و رسالت داشت.
محمدحسین انصارینژاد نیز همینگونه است و در تمام آثارش موضعمندی و رسالتمندی دارد و این موضعگیریهای صریح و محکم حتی باعث شدهاست در بسیاری از موارد مورد شماتت و آزار دوستان و دشمنان واقع شود اما او مصلحتاندیش نبوده و نیست و هرجا حرف حقی میبینید، استوار میایستد و حرف حق را بر زبان میآورد. اسماعیلی معتقد است انصارینژاد توانستهاست گفتمان نیما را در قلمروی سنتگرایانه ترین قالب شعر فارسی یعنی قصیده پیاده کند. او هم مانند حدادعادل، انصارینژاد را «به معنای واقعی یک استاد، یک پدیده و یک برند ادبی در ادبیات انقلاب» دانست و درباره پرکاری او گفت: معمولا پرگویی باعث تنزل زبان شاعران میشود اما این امر درباره محمدحسین انصارینژاد مصداق پیدا نمیکند. وقتی اشعار او را میخوانید میبینید که از لحاظ مؤلفههای زیباشناختی، ساختاری و تکنیکی چیزی کم ندارند و پرتلاش و پر انرژی و پرکار ظاهر شده و پرکاری باعث افت انرژی شاعر نشدهاست و زبان او افت نکرده. وی پیوند شعر انصارینژاد با طبیعت را یکی دیگر از ویژگیهای شعری او دانست که در شعر نیما هم بهروشنی دیده میشود. اسماعیلی گفت: یک خصیصه مهم نیمایوشیج، بومیگرایی اوست. در شعر او طبیعت بهویژه طبیعت شمال به صورت تمام قد حضور دارد، در شعر انصارینژاد هم شاهد حضور نوعی طبیعتگرایی توحیدی هستیم و همچنین واژگان محلی، بومی و خصایص اقلیمیبوشهر زادگاه شاعر در سرودههای او به وفور وجود دارد.
شعر انقلاب غیرقابل پیشبینی است
محمدمهدی سیار شاعر فلسفه خوانده هم عاطفه کودکانه و طبیعتگرایی را دو وجه مهم شعر این شاعر دانست و افزود: در شعر انصارینژاد ما شاهد حضور شعرهای عاشقانه کمیهستیم اما او با استفاده از نوعی عاطفه کودکی و طبیعتگرایی، به شعرش طراوت داده و این ویژگیها باعث شدهاست که با وجود داشتن نگاه اجتماعی قدرتمند، شعرهای او فردیت شاعرانه داشته باشد.
سیار، نگاه ویژه شاعر به موسیقی و زبان، استفاده از ظرفیتهای زبان رومزه و بهرهگیری از ضربالمثلهای رایج را از جمله امتیازاتی دانست که باعث شده شعرهای این شاعر روحانی، با اینکه همیشه نسبت به وقایع روز جامعه حساس بودهاست، از فردیت خالی نشود.
وی ادامه داد: شعر انقلاب، شعر زنده و شعر زندگی است. فردیت با وجود نگاه اجتماعی در آن کشته نشدهاست. شعر انقلاب شعری غیرقابل پیشبینی است و از این شاعر تا آن شاعر، جلوه رنگارنگی دارد چون شعری پیش ساخته و پیشاندیشیده نیست بلکه نگاه اجتماعی و فردیت را با هم دارد.
حتما این موضوع را بررسی میکنم!
آنهایی که محمدحسین انصارینژاد را میشناسند میدانند او شخصیتی سرزنده، شوخ و شادمان دارد. نشست قدردانی از فعالیتهای ادبی او هم از مزاح و شوخی خالی نبود. یکی از این شوخیها در صحبتهای حداد عادل جلوه کرد که خاطرهای را نقل کرد. او گفت: چند سال پیش در ماه رمضانی اعضای هیأت امنای بنیاد دایرهالمعارف اسلامیمهمان افطار رهبر معظم انقلاب بودیم. حضرت آقا چون احتمال میدادند برخی مهمانان که سالخورده بودند، روزه باشند و برای اینکه این افراد معطل نشوند، نماز را سریع میخواندند.
بعد از نماز مرحوم دکتر شهیدی که از سرعت ایشان در خواندن نماز متعجب بود، رو به آقا گفت: شما چی میگفتید که ما که چیزی نمیگفتیم هم به شما نمیرسیدیم! حالا ما هم به آقای انصارینژاد باید بگوییم شما چطور اینقدر زیاد و سریع شعر میگویید که ما خوانندگان شعرتان هم به گرد پایتان در خواندن شعر نمیرسیم! دکتر محمود اکرامیفر هم در این مراسم با اشاره به اینکه مقام مسؤول اداره محل کار انصارینژاد در مراسم حضور داشت، گفت: به ایشان گفتم این کارمند شما در اداره چطور کار میکند که میتواند این همه شعر بگوید و ایشان هم به شوخی گفت حتما این موضوع را بررسی میکنم! اکرامیفر در صحبتهای خود البته به یک ویژگی دیگر شاعر نیز اشاره کرد و آن صراحت و صداقت اوست. وی گفت که در همه حال نمونهای از صداقت ادبی است و مثل برخی شاعران نیست که یک شعر بگویند که به درد ۱۵ جای مختلف بخورد و اگر بگوید بله، حرفش همان بله است و جایی اگر بگوید نه، حرفش همان نه است و تغییر نمیکند.
آرش شفاعی - ادبیات و هنر / روزنامه جام جم