خوبیاش این است که در نگاه اول، با یک محصول حاضر و آماده روبهرو نمیشوی که حساب کار دستت بیاید؛ بلکه نیاز به کمی جستوجو دارد تا بالاخره بفهمی جعبک چیست و قرار است چطور کودک را سرگرم کند و از آن مهمتر، آموزش بدهد.
گروه «جعبک» را تعدادی مادر جوان و خلاق، اداره میکنند و از صفر تا صد کار را جلو میبرند. اگر میخواهید بدانید جعبک چیست و چطور میتواند خلاقیت کودکتان را پرورش دهد، این گزارش و گفتوگو با فاطمهسادات حسینی که ایده راهاندازی آن را دادهاست، به شما در این راه کمک خواهدکرد.
ایدهای به نام جعبک
«همین تازگیها دو سالگی طرح و ایده و راهاندازی جعبک تمام شدهاست.» این را فاطمهسادات حسینی میگوید که پیش از اینها، همزمان با مادری کردن برای یک دختر هشتماهه، معلم ادبیات متوسطه اول هم بوده و به شدت عاشق کارش است: «آن روزها درگیر طرح درس نویسی بودم و کاملا در فضای معلمی و تدریس ادبیات سیر میکردم؛ حتی در آن حوزه هم تمام تلاشم این بود طرح درسهای خلاقانه و جذاب برای تدریس ادبیات بنویسم و در مورد روشها و ایدههای مختلف تدریس مطالعه و تحقیق زیادی داشتم.»
اما در لابهلای همین تدریسها، با یک پیشنهاد متفاوت روبهرو میشود: «در واقع با یکی از همکارانم که معلم ریاضی مدرسه بود، تصمیم گرفتیم در فضای کسب و کار و استارتآپ فعالیت کنیم و این فضا و حال و هوا را برای یکبار هم که شده، تجربه کنیم.» البته منکر این نمیشود که دلشان میخواستهاست در کنار تأثیرگذاری و یادگیری در این فضا، درآمدی هم کنار کار اصلیشان داشتهباشند؛ تصمیمی که به راهاندازی « جعبک» رسید: «آن روزها خیلی درباره بازیهای زیر دو سال برای دخترم تحقیق و جستوجو میکردم و خودم برایش بازی میساختم.»
تحقیقاتی که به قول خانم حسینی، درهای جدیدی در زمینه بازی و اسباببازی را به رویش باز میکرده که تطبیق دادنش با مبانی تربیتیاش خیلی کار سختی نبود؛ و بالاخره، خلاصه ایده خام و اولیه جعبک که در واقع درست کردن بستههای بازی با محوریت ابزار خام و ساخته نشدهبود با الهام از استارتآپهای خارجی شکل گرفت: «در واقع چون چنین ایدهای در ایران نبود یا خیلی کمرنگ بود، به دلم نشست؛ اینکه بیاییم و به جای اسباببازیهای ساخته شده، به بچهها ابزارهای خام و اجازه ساخت و ساز بدهیم تا آن طوری که دوست دارند، خودشان بازی بسازند و سرگرم بشوند.» کمک گرفتن از مربیان کودک و بومیسازی ایده اولیه، آنها را به یک نقطه ثابترساند.
به سوی جعبک سازی
« ابتدا که شروع کردیم دو نفر بودیم؛ بعد از مدتی، دو نفر دیگر از دوستانمان هم به ما اضافه شدند و تیم مرکزی جعبک تشکیل شد. حالا ما یک تیم چهارنفره بودیم که به بهترین شکل مشغول شکل دادن به ایدهمان بودیم.» یک تیم چهار نفره دوستانه و از آن مهمتر مادرانه که هرکدام چند فرزند دارند.
تیمی که البته در هر دورهای، چند نفر کمکحالشان بودند: «دو سه نفر دیگر از دوستان که در زمینه روانشناسی و ادبیات کودک تجربه داشتند، حضورشان در بخش محتوایی و طراحی بازی، حسابی برگ برنده تیم جعبک محسوب میشود.» و بالاخره پاییز 98 مشغول طراحی دو تا جعبک اول شدند. دو جعبک اول، جعبک خمیری و جعبک آردی بود.
خانم حسینی از جزئیات اولین جعبکهایشان میگوید: «جعبک خمیری، پایهاش خمیر بازی دستساز بود که در کنارش وسایل و ابزاری بود که به آن فلسفه قنادی و تولد را دادهبود. همراه ابزار، یک بروشور بازی هم بود که ما به مادر برای تسهیلگری در بازی ایده دادهبودیم چطور کودک را در روند بازی همراهی کند.» البته او معتقد است بسیار مهم است مادر دخالت زیادی در روند بازی نداشتهباشد و الگوهای ذهنی خودش را به کودک تحمیل نکند؛ موضوعی که برای اعضای تیم سازنده بسیار مهم و با اهمیت بود:« چرا که طبق مطالعاتمان و پیش از شروع کار، میدانستیم در جعبک نمیخواهیم به کودک آموزش مستقیم بدهیم یا ایده مستقیمی در حین بازی به او بدهیم.»
و در چنین هدفی، لازم است والدین الگوهای ذهنی خودشان را رها کنند و صرفا با آنچه کودک میخواهد، همراه بشوند:« مثلا وجود یک چسب در بسته بازی، میتوانست کودک را حسابی سرگرم کند. مثلا یک کودک با آن چسب کاغذی، یک مدل بازی میکند و مثلا با آن شکل درست میکند و کودک دیگر، آن را دور دست عروسکش میبندد و کودک دیگری هم شکل دیگر.»
و پدر و مادر باید با طرح ذهنی کودکشان همراه شوند؛ هدفی که جعبک بر پایه آن شکل گرفت. جعبه دوم هم جعبک آرد بازی بود:« وسایل آرد بازی همراه حتی خود آرد هم در داخل جعبه گذاشتهبودیم؛ جعبهای که با هدف تقویت حواس پنجگانه که در سنین زیر هفت سال اهمیت بسیاری دارد، طراحی شدهبود.»
قدم به قدم
اینطور که خانم حسینی میگوید، طراحی و خرید ابزار برای هر بسته، از پاییز تا اسفند 98 طول کشید؛ تدارکاتی که با همان حقوق معلمیشان پیش میرفت و هرکس ماهی 500هزار تومان برای پیشبرد این طرح، به میان میگذاشت:« با مبلغی که جمع شد، توانستیم به اندازه ۵۰ عدد از هر جعبک تولید کنیم.» البته در روزهای اول، ناامیدیشان بر امیدواری پیشرفت طرح و ایدهشان غلبه کردهبود:« راستش ابتدا کاملا ناامید بودیم و اصلا فکر نمیکردیم والدین چیزی را که ما طراحی کردیم بپسندند؛ مخصوصا اینکه اسفندماه شدهبود و فصل خانهتکانی بود و طبیعتا جعبکهای ما هم با توجه با ابزارهایش، خیلی دردسرهای تمیزکاری و به همریختگی داشت.» بچههای تیم جعبک هم فکرش را نمیکردند در ماه خانهتکانی کسی دلش نمیخواهد خط و خشی بر خانه بیفتد، کسی جعبک آردی بخرد که اسمش هم میتواند برای یک خانه تمیز، دلهرهآور باشد. البته در این میان، شیوع کرونا هم ناامیدیشان را بیشتر کردهبود:«کرونا از اواخر بهمن شروع شد و شرایط قرنطینه و حال و هوای آن روزها، رفت و آمد با بچهها را برای خرید و جمع شدن برایمان سختتر کردهبود.» فاطمهسادات حسینی، از روزهایی میگوید که آنها هیچکدام، فوت و فن بلاگری یا اینفلوئنسری بلد نبودند و نمیدانستند یک صفحه تازه به راه افتاده و بدون هیچ دنبالکنندهای را چطور تبلیغ کنند و شناخته بشوند:« با این حال، بالاخره در همان اسفند ماه، بعد از عکاسی از محصولاتمان، آنها را در صفحهمان گذاشتیم و با اندک پولی که از سپردهمان باقی ماندهبود، تبلیغ کردیم.» خوشبختانه برخلاف تصورشان، ناگهان با استقبال زیادی مواجه شدند که خودشان هم باورشان نمیشد:« آنقدر که تقریبا بیشتر جعبکهای ساختهشدهمان همان اسفندماه و قبل از نوروز به فروشرفت و ما به شدت از این اتفاق شوکه شدهبودیم.» و خب چه چیزی بهتر از اینکه متوجه شدهبودند والدین و بچهها به چنین ابزاری نیاز دارند؟
به دنبال تنوع
همان استقبال خوب در روزهای پیش از عید کافی بود تیم مادران جوان جعبک، دلگرم و امیدوار، به سمت تولید جعبکهای متفاوت و متنوع دیگر در سال جدید برود:« در واقع بازخوردهایی را که والدین از دو جعبک اول به ما دادهبودند، جمعآوری و در سال جدید شروع به تولید جعبکهای متفاوت با موضوعات و ابزارهای جدید کردیم.» ابزارهایی که در نگاه اول، کسی فکرش را نمیکرد وسیلهای برای بازی کودکان باشند، ولی بودند:« ابزارهایی مثل نی، لیوان، قطرهچکان، الک، وردنه و... که در نگاه اول وقتی به فروشندههای بازار میگفتیم برای بازی بچهها میخواهیم، تعجب میکردند.» اما آنها این کار را ادامه دادند و با تمام سرمایهای که از فروش دو جعبک اول به دست آوردهبودند، جعبکهای جدید تولید کردند و حالا امروز بعد از دو سال، در جایگاه خوبی از تولید اسباببازی برای کودکان ایستادهاند.
کار و بچهداری
تعارف ندارد و بدون اغراق میگوید کار کردن با بچهها، اساسا خیلی دشوارتر از آن چیزی است که میتوان توصیف کرد:« طبیعتا خیلی سخت است؛ آنقدر سخت که نصف انرژی روزانهمان صرف این میشود که حالا بچهها را برای جلسات کجا و پیش چهکسی بگذاریم یا اینکه اگر با خودمان در کارگاه همراه میشوند، چطور سرگرمشان کنیم که نه آنها اذیت شوند نه ما.»
اما به هر حال بچه، مریضی و بدخلقی دارد و چه کسی میتواند این اتفاقات را پیشبینی کند و برنامهکاریاش را منظم و مرتب پیش ببرد؟ «بچهها خیلی غیرقابل پیشبینی هستند و ما این موضوع را پذیرفتهایم؛ چرا که انتخاب ما این بوده که با بچههایمان کار کنیم و تاثیرگذاری کوچکی در حوزهای که به آن مهارت و علاقه داریم، داشتهباشیم.» او و دیگر همکارانش معتقدند «وقتی شما مسیری را انتخاب میکنید، باید سختیهایش هم برایتان روشن باشد؛ این باعث میشود دیگر خودتان را قربانی نبینید، بلکه فعالانه عمل کنید و جلو بروید و بقیه را هم با خودتان همراه کنید.»
نگاه این مادران جوان به پیش بردن هدفهایشان همزمان با مسؤولیت بزرگ و شیرین مادری، نگاهی قشنگ است؛ آنقدر که آنها سعی میکنند حتی از خود بچههایشان هم در کارگاه کمک بگیرند که احساس مفید بودن در وجودشان شکل بگیرد:« و فکر نکنند زحمت هستند.» البته چه کسی منکر این موضوع میشود که ممکن است گاهی کم بیاورند، خسته و عصبی و فرسوده شوند:« بارها پیش آمدهاست شرایط آنقدر سخت شده که ناامید شدهایم ولی دوباره بلند شده و ادامه دادهایم.»
کار کردن با اعمال شاقه
همهچیز به همان پذیرش برمیگردد؛ اینکه بپذیری تو یک مادر هستی که تصمیم گرفتهای کاری انجام بدهی؛ موضوعی که باعث شده خانم حسینی و دیگر دوستانش نوع متفاوتی از کار کردن را مدیریت کنند:« شاید برایتان جالب باشد بدانید نوع کار کردن و حتی ساعت کار کردن با خیلی از آدمهای دیگر متفاوت است؛ مثلا اینکه گاهی اوقات جلساتمان را شب تا صبح میگذاریم که فرزندانمان خواب هستند. در این میان، کلاسهای مجازی بچهها هم که نور علی نور شده و برخی از دوستان، یک روز بسیار فشرده و پرفشار را گذراندهاند.» صبحهای زود؛ نصفههای شب، وقت اضافه در تاکسی و همزمان انتظار در صف واکسن بچهها هم برایشان غنیمت شدهاست:«خلاصه اینکه هر فرصتی که پیش میآید، ما گوشهای از کار را پیش میبریم.» البته خستگی هم دارد:« مسلما خیلی خسته میشویم ولی خب باز هم با خودمان تکرار میکنیم ما این نوع از کار را انتخاب کردیم و پایش هم ایستادهایم؛ پای هدفی که حتی گاهی سود مالی چندانی هم برایمان نداشتهاست و همه سودمان صرف اجاره کارگاه و تولید بستههای جدید شدهباشد.» ولی به شدت معتقد است جعبک از نظر رشد شخصی خیلی برایشان برکت داشته و این همان چیزی است که باعث میشود به راهشان ادامه بدهند؛ مخصوصا وقتی از بچهها و پدر و مادرهایشان بازخوردهای مثبت میگیرند:« وقتی مامانها به ما بازخورد میدهند که محصولاتتان خیلی خوب بود، وقتی میگویند بچههایمان در عین ذوقزدگی حسابی سرگرم شدند، وقتی میبینیم بچهها با محصولی که به صورت شبانهروز برای طراحی و تولیدش وقت گذاشتهایم، خوشحال میشوند و والدین هم از این اتفاق راضی هستند، همه سختیها یادمان میرود و حاضریم دوباره آنها را به جان بخریم؛ چرا که تکرار این خاطرهها برایمان حسابی شیرین است.»
مادری به سبک من
نمیشود نسخه یکسان برای همه آدمهای دنیا پیچید! مگر اینطور نیست هر آدمی به یک شکلی حالش خوب است و خوشحال میشود؟ موضوعی که خانم حسینی هم بر آن تاکید دارد و معتقد است هر مادری میتواند یکطوری مادری کند و حالش خوب باشد. این را در پاسخ به این سوال میگوید که آیا همه مادرها میتوانند این نوع از سبک زندگی را داشتهباشند؟« همهچیز بستگی به روحیه و ارزشهایی دارد که برای هر فردی به تنهایی مهم است. بدون شک، ممکن است که یک نفر با این سبک کار کردن حالش خوب باشد و این نوع از تأثیرگذاری را دوست داشتهباشد و یک نفر دیگر، اینطور فکر نکند و آن را فشاری مضاعف بر خود و زندگیاش بداند.» برای همین است که به قول او، قرار نیست همه کارآفرین باشند: «اما میتواند مهم باشد؛ آن هم نه در مقیاس بزرگ بلکه به همین اندازه که کاری بکنیم که خودمان دوست داریم و به درد چند نفر در همین دور و اطراف خودمان بخورد، کافی است.» البته چه بهتر خودمان و تواناییهایمان را بشناسیم و برای مهارتها و علاقهمندیهایمان وقت بگذاریم؛ کاری که مادران جوان تیم جعبک انجام میدهند و حالشان خوب است.
نرگس خانعلی زاده - خبرنگار / ضمیمه چاردیواری روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد