طی دو دهه اخیر به خصوص طی دهه ۹۰ همواره برخی آمار و ارقام که گاهی ساختگی و غیرقابل راستیآزمایی بوده، به عنوان ذائقه مخاطب و واقعیتهای حاکم بر جامعه مخاطبان برای مردم بازنمایی شدهاست، دریغ از آنکه اساسا آمارسازیها با واقعیت میدانی این امر بسیار تفاوت دارد. سینمای ایران طی چهار دهه در همه حوزهها حرفی برای گفتن داشته و محدود کردن آن به تنها چند قالب فریبنده روشنفکرمآبانه اگر نگوییم از سر غرض و عمد، اما کاملا غیرمنصفانه است. سینمای ایران برای رسیدن به نقطه مطلوب، راه دور و درازی در پیش دارد. کما اینکه هر سینمای دیگری در جهان که به دنبال رشد و تعالی و تفاوت باشد، همین شرایط را میطلبد. در جهان امروز که اصولا نگاه به سینمای کشوری مثل ایران بیش از آنکه به درونمایه و جوهر نهفته در یک اثر بنگرد، به نگاه سیاسی و جانبدارانه نهفته آن اثر بها میدهد و گاه اثری نازل و سخیف و آماتور را فقط به واسطه بیانیهای سیاسی که در دل خود دارد، مورد تحسین قرار میدهد، طبیعی است آمارسازان هم بیش از آنکه به واقعیت جامعه و اصالت ذائقه مخاطب بپردازند، سوار بر موج غالب شده و همه چیز را به نفع جریان روشنفکرنمایی مصادره میکنند. البته منظور از این سخن زیر سوال بردن ذات روشنفکری و ترقی و آگاهی نیست؛ لیکن آنچه مورد نقد است، ژست و حس و حال کاذب و فریبنده روشنفکری است که از قالب واقعی روشنفکری جدا شده و در عمق انبوهی از دروغها و غیرواقعیتها غرق میشود. از جمله دلایل تولید آثار روشنفکرمآبانه، شاید رویکرد خاص و پر از حمایت جشنوارههای خارجی است که طی سالهای طولانی همواره خط و مشی تعریف شده و معناداری را برای برخی سینماگران ما رسم کردهاست. البته همانگونه که این راهبرد درباره برخی سینماگران موثر بوده، اما درباره بسیاری دیگر تاثیر نداشته و سینماگران آزاده و اصیل و توانمند ما به هیچ عنوان در راستای اهداف و برنامههای سیاستگذاران جشنوارههای خارجی حرکت نکردهاند. بخشی از سینمای روشنفکری ایران پس از یک دوره نسبتا طولانی حضور در جشنواره، به مرور از مسیر اصلی خارج شد و در ادامه جز پوستهای از فضای روشنفکری در آثار باقی نماند. به گونهای که امروز حتی همان جشنوارهها هم دیگر مثل گذشته به این سینما روی خوش نشان نمیدهند و برایش سوت و کف نمیزنند. مخاطب ایرانی سینمای ایران همواره مسائل و ملاحظات و دغدغههایی متفاوتتر از مسائل جشنوارهها داشتهاند. به همین دلیل و در پی اختلاف فاحش بین ذهنیت سینماگر از ذهنیت مخاطب، به مرور به نوعی غریبگی و فاصله از هم رسیدند و خلأ بین این دو قشر مهم، موجب تولد و شکلگیری نوع دیگری از سینما شد که امروز شاید باب میل بسیاری از فرهیختگان و اقشار اندیشمند و سختگیر جامعه نباشد. سینمایی که به مرور از عمق به سطح رسید و طی چند دهه خود را به عنوان سینمای بدنه معرفی کرد تا به اصطلاح چرخ اقتصادی سینما هم بچرخد و این هنر ـ صنعت محبوب به هر شکل ممکن به حیات خود ادامه دهد، اما در تمام این سالها سینماگرانی که دغدغه واقعی مخاطب از سویی و از طرف دیگر مساله و اندیشه مهمی را با خود یدک میکشیدند، حضور داشتند و نگذاشتند چراغ سینمای مهم، اصیل، واقعبینانه، تاثیرگذار و حتی سرگرمکننده خاموش شود و در دورانی که حتی سینمای جهان با بحران مخاطب روبهروست، کماکان سینمای ایران به حیات خود اگرچه خسته و کم رمق، ادامه میدهد.
روحا... سهرابی - فیلمساز و مدیرکل نظارت و پخش سازمان سینمایی / روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد