از این نویسنده آثار دیگری هم منتشر شده از جمله «آنان که رفتند»، «خوابها و خاطرهها»، «هرکسی کار خودش»، «یک آسمان هیاهو»، «جنگ پابرهنه»، «مردان درد»، «نرگس»، «چهکسی ماشه را خواهد کشید»، «معلم فراری»، «لوطی و آتش»، «بین دنیا و بهشت»، «وقتی پرده کنار رفت».
مخدومی که سابقه ریاست هیات مدیره مجمع ناشران دفاع مقدس را در کارنامه دارد، از نویسندگانی است که در جنگ هشت ساله حضور داشته ولی قرار نبود با او درباره ادبیات پایداری صحبت کنیم؛ انگیزه گفتوگو با رحیم مخدومی، کتاب «یار کجاست»، سفرنامه حج از این نویسنده بود اما پیش از آنکه به کتاب بپردازیم، مسیر گفتوگو به سمت دیگری کشیده شد؛ لنگی چرخه صنعت نشر و حلقه مفقودهاش بهانهای شد برای شنیدن توصیف مخدومی از عملکرد نهادهای فرهنگی در زمینه کتاب.
به موسم حج که نزدیک میشویم و یکی از سفرنامههای مطرح در این باره که مقام معظم رهبری هم بر آن تقریظ نوشتهاند، کتاب «یار کجاست» از آثار شماست. کتاب به چاپ چندم رسیده و استقبال از آن چطور است؟
کتاب در چاپ پنجم است اما چون یکی از مشکلات و معضلات ناشران این است که ویترینی برای عرضه کتاب نداریم، اوضاع پخش کتاب مناسب نیست؛ حلقه مفقودهای بین نشر و پخش وجود دارد به نام ترویج. این حلقه مفقوده چرخه صنعت نشر را دچار مسئله کرده است. به طور طبیعی ذائقه مخاطب باید با شیرینیهای یک کتاب آشنا شود و بعد از آن به سراغ فروشگاههای کتاب برود و کتاب مورد نظر را تهیه کند اما این حلقه مفقوده، روند عرضه کتاب را مخدوش میکند. در نتیجه حال کتاب خوب نیست و بهبودش از عهده یک ناشر و نویسنده هم خارج است. برای تغییر شرایط یک مجموعه باید دست به دست هم بدهند، از مدیران و مسئولان فرهنگی تا نویسنده و ناشر و مروج و پخشکننده و فروشنده.
طبیعی است در این شرایط کتاب «یار کجاست» که سال 1372 به چاپ رسیده، بعد از این همه سال، حتی در موسم حج هیچ سفارشی نداشته باشد و کسی سراغش را نگیرد.
به اعتقاد شما لنگی اصلی چرخه نشر کشور، در بخش ترویج کتاب است. این بخش چه مشکلاتی دارد؟ در شرایطی که مردم، ناشران و نویسندگان به رسانههای اجتماعی دسترسی دارند و میتوانند آثار خوب را معرفی کنند، چرا باید در زمینه ترویج کتاب مسئله داشته باشیم؟
مسئله اصلی به رسانههای اصلی برمیگردد؛ چه رسانههای مکتوب، تصویری، دیجیتال و حتی فضای مجازی. این رسانهها میتوانند نقش مهمی داشته باشند اما تا به حال چند بار دیدهاید که تیتر اول روزنامهها درباره شخصیتهای فرهنگی باشد؟ تعدادش قابل مقایسه با شخصیتهای سیاسی نیست.
گاهی به ندرت تیتر اصلی یا عکس اصلی یک روزنامه به یک شخصیت فرهنگی اختصاص پیدا میکند. ذائقه جامعه ما بد تعریف شده است. روزنامهنگاران و فعالان رسانهای، به دنبال انعکاس اخبار و فعالیتهایی افرادی هستند که پست و مقام میگیرند و شخصیتهای فرهنگی را کمتر میبینند در حالی فعالیتها و اقدامات این افراد باید منعکس شود و مردم از اندیشهها و آثارشان منتفع شوند اما این افراد از این منظر برای رسانهها و خبرنگاران وجاهت ندارند. در بین ما فرهنگیها، یک فرهنگ اشتباهی جا افتاده که در صدد اصلاح آن نیستیم. آیا رسانهها میدانند که رجال فرهنگی برای جامعه مفید هستند و بخش قابل توجهی از مسایل جامعه به دست رجل فرهنگی حل و فصل میشود؟ آیا این نکته برای روزنامهنگاران جا افتاده یا خیر؟ از تیتر روزنامهها به این جواب میرسیم که خیر.
فکر میکنید رسانهها با اولویتها آشنا نیستند؟
رسانهها نقش و جایگاه رجل فرهنگی را به اندازه رجل سیاسی مد نظر قرار نمیدهند. ابتدا این مشکل بین باید در رسانههای مکتوب حل شود و بعد برویم سراغ رسانه بزرگتر یعنی صدا و سیما. صدا و سیما چقدر در تیتر اخبارش به موضوعات فرهنگی و شخصیتهای فرهنگ توجه دارد و به عنوان یک نهاد بزرگ فرهنگی چقدر فرهنگ را مد نظر دارد. ماجرا به نهادهای رسانهای ختم نمیشود. مسئولان و متولیان فرهنگی هم در صدر فهرست نیستند. وزرای مرتبط با فرهنگ از جمله وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزیر آموزش و پروش، وزیر آموزش عالی یا حتی نمایندگان کمسیونهای مجلس، فرهنگ را در صدر نمیبینند. در نتیجه یک شخصیت فرهنگی که سابقه طولانی معلمی هم دارد وقتی وارد مجلس میشود، در صدد ورود به کمسیون امنیت ملی بر میآید! اینها پیام دارد؛ فرهنگسازی برای درک اهمیت فرهنگ اتفاق نیفتاده است و حالا تبعات و بروندادهای آن را در رویکرد مردم به فرهنگ میبینیم. الناس علی دین ملوکهم. استقبال مردم از سینما، تئاتر و کتاب نشان میدهد که چگونه ذائقهسازی صورت گرفته است. به عنوان نمونه مقام معظم رهبری همچون یک دیدهبان که باید تمام مسایل را با تمام ابعادش ببیند و رهنمود بدهد، اقدام میکند؛ رهنمودهای ایشان بخشی سیاسی است و بخشی دیگر فرهنگی. هر جا ایشان رهنمود سیاسی میدهند، مجلس و سایر نهادها به تکاپو میافتند...
حتی برای اجرای فرمان ایشان نهاد یا شورا یا تشکیلات مستقلی در زیرمجموعه مجلس یا دولت شکل میگیرد.
بله. دقیقا اما در حوزه فرهنگ این طور نیست. به عنوان نمونه ایشان رهنمودی دارند در حوزه ادبیات دفاع مقدس که خیلی تکان دهنده است؛ آقا میفرمایند ادبیات دفاع مقدس باید افزایش صد برابری پیدا کند و در ادامه اضافه کردهاند که من معمولا اهل مبالغه نیستم. یعنی این گفته را یک امر تبلیغاتی تلقی کنید.
تصور کنید اگر قرار باشد جریان ادبیات دفاع مقدس افزایش دو برابری پیدا کند، چه کار بزرگی خواهد بود، چه رسد به صد برابر! آیا بعد از این فرمایش ایشات نباید حداقل چند جلسه برای بررسی موضوع در مجلس تشکیل شود؟ اینکه منظور ایشان چه هست؟ ضرورتها چیست؟ چرا باید چنین اتفاقی بیفتد و اگر رسیدیم به این نکته که مبالغه نبوده همچنان که ایشان تاکید کردهاند، مشخص کنیم که در چه مدت زمان و چگونه با چه زیرساختهایی باید به انجام برسد.
من این موضوع را با جناب دکتر قالیباف هم مطرح کردهام و حرف تازهای نیست اما میدانم نتیجه همین رویکرد به فرهنگ است که یک کتاب سفرنامه حج در ایام حج، حتی یک سفارش هم ندارد.
شما سالها معلم بودهاید. سیاستهای وزارت آموزش و پرورش در زمینه ترویج کتاب چگونه است؟
اگر قرار باشد صریح صحبت کنم، به عنوان کسی که سی و سال از عمرم را در آموزش و پرورش سپری کرده باید بگویم کتاب در آموزش و پرورش، تعطیل است. آموزش و پرورش در دولتهای مختلف برای فرهنگ کتابخوانی جامعه دانشآموزی کارنامه درخشانی از خودشان به جای نگذاشتند. در دورههایی مسابقات کتابخوانی برگزار میشد, یک اتفاق کوچک اما لازم ولی همین رویداد هم تعطیل شده است. ضمن اینکه آن مسابقات قدم چندانی در جهت ترویج کتاب محسوب نمیشد؛ فقط هر کسی علاقمند بود در این مسابقه شرکت میکرد. یک فرصت طلایی به نام دوره دانشآموزی در اختیار ماست اما هیچ برنامه مدون و مستمری برای آن نداریم.
صدا و سیما به عنوان یک رسانه بزرگ، از نظر شما توانسته عملکرد مثبتی ارائه کند؟
چند سالی هست که تلاشهایی در زمینه شاهد هستیم ولی در تمام سالیهای بعد از پیروزی انقلاب که یک انقلاب فرهنگی بوده، برای ترویج کتاب قدم بزرگی برداشته نشده است. در فیلمها و سریالها معمولا قهرمانها و شخصیتها اهل کتاب نیستند، در دکور خانهها کتابخانهای دیده نمیشود. برنامه مستقیم با موضوع کتاب نداریم. نه به صورت مستقیم و نه حتی به صورت غیرمستقیم به کتاب توجه نمیشود در حالی که میتوان تهیهکنندگان را به ترویج مطالعه مکلف کنند. یکی از اهداف صدا و سیما این است که سبک زندگی صحیح را به مردم نشان بدهند. این اتفاق باید بیفتد؛ حتی در تیزرهای تبلیغاتی. صدا و سیما به دلیل تامین بودجه مجبور است که این تیزرها و تهاجم فرهنگی ناشی از آنها را بپذیرد اما در کنار این اجبار، میتواند شرط بگذارد که کتاب در تبلیغات دیده شود؛ هیچ خرجی برای صدا وسیما ندارد و هیچ لطمهای به تبلیغات نمیزند اما در کنار ترویج مصرفگرایی، دست کم اندکی تاثیر مثبت روی جامعه میگذارد.
خوشبختانه در این باره خبر مثبتی دارم و آن هم نگاه روشن رئیس فعلی سازمان صدا و سیماست. در جلسهای که با آقای جبلی داشتیم، ایشان نگاه روشنی به ترویج کتابخوانی داشتند و از آنجا که دارم قضاوت میکنم، لازم است از انصاف دور نشوم و بگویم که ایشان بسیار در این باره نگاه روشنی دارند و میتوان منتظر اتفاقات خوبی بود. به ایشان پیشنهادی کردم که پذیرفتند و انجام دادند. بنده عرض کردم، مقام معظم رهبری وقتی کتابها را معرفی میکند و برایشان تقریظ مینویسد، در واقع دارند یک الگو به جامعه میدهند. قرار نیست برای تقریظ یا اظهارات ایشان دست بزنیم و جشن راه بیاندازیم بلکه باید از این رفتار ایشان الگو بگیریم. من این موضوع را با رئیس سازمان صدا و سیما مطرح کردم و اخیرا دیدم که ایشان کتابی را معرفی کردند. بسیار خوشحال شدم و امیدوارم این اقدام را سایر مسئولان هم انجام بدهند. آقای وزیر ارشاد شما که متولی کتاب هستید، ماهی یک کتاب بخوانید و معرفی کنید، اعضای محترم کمسیون فرهنگی و حتی سایر نمایندگان، ائمه جمعه استانها و شهرستانها، روحانیون، ائمه جماعات مساجد، معلمها و حتی چه اشکالی دارد که فرماندهان سپاه این کار را بکنند لااقل کتابهای حوزه خودشان را معرفی کنند. به نظرم این اتفاقی است که صدا و سیما به خوبی میتواند آن را رقم بزند و ترویج بدهد، بدون اینکه هزینه زیادی صرف آن شود. من معتقدم این کار میتواند سرانه مطالعه را چند برابر کند.
چقدر موافق هستید که نویسندهها مطرح شوند و مردم بر اساس شناختی که از نویسندهها کسب میکنند، به خواندن آثارشان اشتیاق بیشتری نشان بدهند؟
شخصیت فرهنگی، میتواند نویسنده باشد، ناشر باشد، ویراستار، تصویرگر، فروشنده کتاب یا هر شخصیت دیگری. در شرایطی که فرهنگ سودآور نیست و اهالی فرهنگ با مظلومیت مشغول مرتفع کردن موانع هستند، باید مورد حمایت رسانهها قرار بگیرند. این حمایت میتواند به این ترتیب باشد که نویسنده، ناشر و کتاب شناخته شوند اما معرفی آنها هزینه سنگینی دارد و از عهده یک ناشر و یک نویسنده بر نمیآید. راههایی باید برای ترویج و معرفی کتابها پیدا کرد. هم وزارت ارشاد باید چارهاندیشی کند و هم رسانهها. مردم از میان خیل عظیم کتاب، چطور باید انتخاب کنند؟ چه بدانند در یک کتاب چه خبر است و چه چیزی با خواندن آن دستگیرشان میشود؟ باید کسی باشد که چراغی بیاندازد به تولیدات نشر تا ببینیم آیا مردم استقبال میکنند یا نه!
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد