در مذاکرات هستهای موسوم به برجام، خواستههای جمهوری اسلامی ایران شفاف و روشن است. اصلیترین خواستههای منطقی، نخست بهرهمندی اقتصادی از برجام و دوم اخذ تضمینهای اطمینانبخش از عمل به تعهدات است. طرف آمریکایی نیز دقیق میداند ایران چه میخواهد، ولی دست دست کردن آمریکاییها بی دلیل نیست. واقعیت آن است که آمریکا نمیخواهد مذاکرات به نتیجه برسد و تاکتیک آنها در این مرحله فرسایشی کردن مذاکرات و در نتیجه شکست مذاکرات و مقصر جلوه دادن ایران است و اگر به توافقی دست یابند کاملا موقت و تاکتیکی خواهد بود و هیچ تضمینی به تداوم آن وجود ندارد. آنان بهخوبی انزوا و موقعیت ضعف آمریکای دوران ترامپ را پس از خروج برجام در مذاکرات لمس کردند و هم اکنون در تلاشند وضعیت مذاکرات را از جایگاه مجرم به شاکی تغییر دهند. سؤال این است آنها چه نقشهای در سر دارند؟ پاسخ ساده این که آمریکا بهدنبال اجرای طرح کلان خلع سلاح ایران در قالب رژیم کنترل تسلیحات جامع است. آنها معتقدند باید موضوع ایران را در یک بسته جامع حل کنند.
در دوران اوباما و در آغاز مذاکرات هستهای، آمریکاییها برای نتیجه گرفتن در برابر ایران و شکستن تابوی مذاکره با ایران، راهبرد بررسی به صورت بسته را مطرح کردند. بسته اول: موضوعات هسته ای. بسته دوم: موضوعات منطقهای و بسته سوم: موضوعات موشکی. در صورت حل بسته اول، سراغ بسته دوم و سوم میروند. در ایران برخیها نام این مدل را برجام یک و دو و سه نامیدهاند که با تذکر جدی رهبر معظم انقلاب پیگیری نشد.
با روی کار آمدن ترامپ، وی اعلام کرد قرار بود همه مسائل ایران حل شود و به رغم توافق هستهای، ایران هنوز در منطقه مؤثر است و پیشرفتهای موشکی آن متوقف نشده، لذا معترض بود که برجام نهفقط ایران را کنترل ومحدود نکرد بلکه آنرا قویتر کرده است.
در دوره جدید، دموکراتها به دنبال حل انتقاد جمهوریخواهان از برجام هستند و میخواهند تمام مسائل مرتبط با ایران را در قالب یک بسته حل کنند؛ کاری که ترامپ با راهبرد فشار حداکثری موفق به انجام آن نشد، ولی دموکراتها، فریبکارانه و موذیانه راهبرد تحمیل رژیم سازی خلع سلاحی و کنترل تسلیحات را در ذهن دارند. حمله موشکی ایران به عینالاسد، محافل راهبردی آمریکا را برای محدود کردن توان دفاعی ایران مصمم کرده است. آنها خوب میدانند جمهوری اسلامی ایران بهدنبال ساخت بمب اتمی نیست و از این رو با خیال راحت به دنبال آن هستند که ابتدا هزینه شکست گفتگو را از شانههای خود برداشته و آن را به دوش ایران بیندازند تا ضمن فعال کردن مکانیسمهای کنترلی برجام، زمینه را بر طرح کلان خود فراهم کنند. دوم به جهان اعلام کنند ما میخواستیم به برجام برگردیم ولی ایران نخواست و سوم بهانه داشته باشند تا همزمان به تحریم و فشار خود ادامه دهند. این روش دموکراتها را اروپاییها بیشتر میپسندند، چون یک مانع امنیتی به نام ایران را در محیط پیرامونی کنترل میکنند و دوم به وجه نرم آنها آسیب کمتری میزند. شخص مشاور امنیت ملی آمریکا خبر فروش پهپادی ایران را به روسیه اعلام و رسانهای میکند. اظهار نظر در این سطح بالا عامل مهمی است که نشان دهنده تشکیل شدن پرونده امنیتی توانمندی ایران در بالاترین نهاد امنیتی آمریکاست که به معنی کلیدخوردن رسمی عملیات اعمال نظام جامع خلعسلاح ایران در منطقه است. همزمان با تحریمهای پیشین برنامههای موشکی ایران، صنعت پهپادی ایران را تحریم و سخنگوی وزارت خارجه آمریکا برخلاف موضعگیریهای قبلی، پرتابهای تحقیقاتی فضایی ایران را بهعنوان نقض برجام اعلام و زمینهسازی رسانهای میکند. در سفر منطقهای بایدن تلاش میشود ایران همچنان یک کشور امنیتی، استثنایی و غیر عادی در نظام بینالملل مطرح شود. آنچه در این شرایط اهمیت دارد، افزایش هوشیاری در مذاکرات هستهای و طرح ریزی برای خنثیسازی طرح شوم آمریکایی است و لازمه همه آنها تقویت نقاط قوت کشورمان همانند توان موشکی، پهپادی و اضافه کردن ابعاد جدید به مؤلفههای دفاعی و بازدارندگی همانند توان سایبری و هوشمصنوعی و توان دفاع زیستی و راهبرد متنوعسازی و ترکیبی الگوهای دفاعی نوین است. نباید فراموش کنیم هر نوع عقب نشینی، پیشروی دشمن را بههمراه خواهد داشت و تاریخ نشان داده، پایمردی همیشه جواب داده است.