پدر و مادر چرا و چطور باید با بچه‌ها درباره بلوغ و مسائل مرتبط با آن صحبت کنند؟

وظیفه والدین روی پل بلوغ

گفت‌وگو با دکتر لیلا سلیقه‌دار، مشاور کودکان و نوجوانان:

کودکان و فضای مجازی؛ چالش امروز جامعه

با شیوع کرونا و مجازی شدن مدارس، متاسفانه حضور کودکان در فضای مجازی افزایش یافته است. پیشگیری از مشکلات احتمالی که ممکن است برای کودکان به وجود بیاید از اصلی‌ترین معضلات خانواده‌هاست؛ به همین منظور با خانم دکتر لیلا سلیقه‌دار به عنوان مشاور کودک و نوجوان گفت‌وگو داشتیم و با او درباره سن استفاده کودکان از فضای مجازی و نحوه برخورد والدین با فرزندان صحبت کردیم. او معتقد است سن تقویمی تعیین‌کننده میزان استفاده از فضای مجازی، حضور در این محیط و چارچوب‌ها خط قرمز لزوما نیست. من نمی‌توانم سن تقویمی را معیار سنجش این موضوع قرار دهم. اگر من یک سن تقویمی اعلام کنم، در حق بسیاری از کودکان خطا و خیانت کرده‌ام. به صورت کلی برای استفاده بچه‌ها از فضای مجازی، سن تقویمی تعیین‌کننده نیست بلکه میزان توانمندی آنها که یکی از شاخصه‌های فرهنگ استفاده از فضای مجازی است، اهمیت دارد.
کد خبر: ۱۳۷۸۱۰۵
نویسنده شیما کرمی - چاردیواری

خانواده‌ها در استفاده کودکان از فضای مجازی چه نقشی دارند و چطور می‌توانند این نقش را به‌درستی و در راستای آشنایی و استفاده صحیح کودکان از این فضا ایفا کنند؟
به صورت کلی، فضای مجازی برای کودک بیشتر جنبه سرگرمی دارد. اگر یاد گرفتنی برای آن صورت بگیرد در هاله‌ای از سرگرمی است. در بازی‌ها و انیمیشن‌ها مطالب زیادی را آموزش می‌بیند. معمولا بار اجتماعی و دوست‌یابی بسیار مطرح نیست، به همین منظور، فضای مجازی برای کودکان بیشتر بحث سرگرمی و تفریح است. برای خانواده این موضوع که کودک با کدام فضای مجازی آشنا می‌شود و میزان استفاده آن از این فضا، بسیار مهم است. اسم این مورد را می‌توان فرهنگ استفاده از حضور در فضای مجازی گذاشت. در اصل نقش خانواده‌ها در این مورد، فرهنگ‌سازی و آماده‌سازی کودک برای استفاده از فضای مجازی در زمان و موقعیت مناسب است. نقش بعدی خانواده‌ها کمک به توانمندسازی کودکان در استفاده مناسب از فضای مجازی است چون بچه‌ها نحوه استفاده از ابزارهای نوین با آزمایش و خطا بسیار سریع یاد می‌گیرند. بنابراین فرهنگ حضور در فضای مجازی مهم‌ترین و بزرگ‌ترین نقش والدین است.
برای استفاده فرزندان از فضای مجازی تا چه میزان و اندازه‌ای می‌توان آنها را آزاد گذاشت؟ برای آشنایی و استفاده فرزندان از اینترنت و فضای مجازی چه سنی را پیشنهاد می‌کنید؟
معتقدم به صورت کلی، سن تقویمی تعیین‌کننده میزان استفاده از فضای مجازی، حضور در این محیط و چارچوب‌ها خط قرمز لزوما نیست. بعد از نگارش چندین کتاب در این زمینه، برای خیلی از والدین، سن استفاده از فضای مجازی سؤال بود. من نمی‌توانم سن تقویمی را معیار سنجش این موضوع قرار دهم. 
ممکن است یک کودک 14سال داشته باشد اما فرهنگ استفاده از فضای مجازی به اندازه این 14سال رشد نکرده باشد. بعضی مواقع هم ممکن است برعکس این موضوع اتفاق بیفتد و فرهنگ استفاده از فضای مجازی برای یک کودک هفت ساله بسیار جاافتاده است. اگر من یک سن تقویمی اعلام کنم، در حق بسیاری از کودکان خطا و خیانت کرده‌ام. به صورت کلی برای استفاده بچه‌ها از فضای مجازی سن تقویمی تعیین‌کننده نیست، بلکه میزان توانمندی آنها -که یکی از شاخصه‌های فرهنگ استفاده از فضای مجازی است- اهمیت دارد. 
 با توجه به شرایط کنونی جامعه و فراگیری ابزار، امکانات و سامانه‌های ارتباط جمعی، آیا محدود‌کردن استفاده فرزندان از این فضا به‌صورت کلی اقدام مثبت و قابل دفاعی است؟
یکی از مهم‌ترین مسائل، رویکردهای مواجهه والدین با موضوع دسترسی به فضای مجازی است. در اینجا سه نوع رویکرد مطرح می‌شود؛ رویکرد اول، بچه‌ها را کنترل کنیم و آنها را تنها رها نکنیم و دائم در محیط‌های فیلترشده قرار دهیم. 
رویکرد دوم، درست مقابل رویکرد اول است و والد با خود می‌گوید تا کی می‌توانم کودک را کنترل و محدود کنم؟ درنتیجه کودک را آزاد می‌گذارد. رویکرد سوم، بین رویکرد اول و دوم است. از طرفی، رویکرد اول را به دلیل محدودسازی‌های بسیار که با سختی‌های زیادی همراه است، رد می‌کند. از طرف دیگر، رویکرد دوم را به دلیل رها کردن کامل قبول ندارد. بنابراین در بین این دو رویکرد حرکت می‌کند. 
در این دو سال اخیر به دلیل وجود کرونا، خیلی از خانواده‌ها پرچم‌های خود را بالا آوردند و از محدودیت‌های زیاد دست کشیدند.  بنابراین والدین، جاهایی ناگزیر هستند که حالت سوم را درنظر بگیرند. حالت سوم می‌گوید باید بینابین حرکت کرد و والدین باید مقداری کنترل‌گر باشند و تا حدی هم کودکان را آزاد بگذارند. 
به صورت کلی، معنی رویکرد سوم یعنی آزاد گذاشتنی که همراه با نظارت کنترلی است و کنترلی که لزوما در آن محدودیت نیست. هدف در این رویکرد، توانمندسازی کودک است. در نتیجه رویکرد سوم منطقی و قابل قبولی است و اعداد در آن نقشی ندارد و تعیین‌کننده نیست. 
مسأله مهم در این رویکرد، ایجاد توانایی تفکر انتقادی است. یعنی قلب بالا بردن فرهنگ حضور در فضای مجازی، قلب بالابردن ایجاد و تقویت توانایی تفکر انتقادی در بچه‌هاست. 
باید و نبایدها، باید مطابق با فرهنگ‌ها و ارزش‌های خانواده در نظر گرفته شود. باید یک‌سری خط‌قرمزها گذاشته شود و قبل از آن این خط‌‌قرمزها را بشناسیم.
زمانی که این باید و نبایدها را بشناسیم می‌توانیم مطابق با آن و متناسب با سن برای کودک برنامه‌ریزی کنیم. در مرحله بعد کودک باید یاد بگیرد در هر مواجهه با فضای مجازی، به‌صورت دوره‌ای، ذهن خود را شخم بزند و تحلیل کند. یعنی هرازگاهی والدین هم با کودک تجربه مشترک داشته باشند و زمانی که در این محیط‌ها قرار دارد، در کنار او باشند و درباره تجربه مشترک‌شان با او صحبت و تبادل‌نظر کنند. همین موضوع باعث می‌شود که ذهن کودک به سمت فکر کردن سوق پیدا کند و کم‌کم ملاک‌های تحلیل را یاد بگیرد. 
یکی از اثرات سوء و منفی استفاده نامناسب و بیش از حد از فضای مجازی ایجاد فاصله و دوری افراد خانواده از یکدیگر است. به‌نظر شما برای پیشگیری و مقابله با چنین موضوعی به‌خصوص در ارتباط با فرزندان چه اقدامی می‌توان انجام داد؟ درصورت مشاهده رفتار و اقدامی خارج از چهارچوب تعریف و آموزش‌داده‌شده به فرزندان‌مان در مورد فضای مجازی اقدام و عکس‌العمل مناسب چیست؟
بهتر است در یک‌سری از زمینه‌ها در فضای مجازی، والدین با بچه‌هایشان تجربه مشترک پیدا کنند. به‌عنوان‌مثال با بچه‌ها بازی‌های آنلاین انجام دهند و در مورد آن با کودک گفت‌وگو کنند. والدین سعی کنند با فرزندشان تجربه‌های مشترک زیادی داشته باشند چون وقتی رابطه والدین با فرزندان تقویت شود باعث پیشگیری از خیلی از مسائل می‌شود. هدف اصلی والدین باید تقویت رابطه خودشان با فرزندان‌شان و همچنین رشد تجربه کودک باشد. 
در فرهنگ استفاده از فضای مجازی اصلی به نام ارتباط والدین با فرزندان وجود دارد. والدین به‌جای تمرکز روی نحوه محدودکردن کودک، باید هدف دیگری داشته باشند و آن‌هم ایجاد رابطه خوب بین والدین با فرزندان است. زمانی که این رابطه خوب باشد و همزمان روی تفکر انتقادی نیز کار کنیم، بچه‌ها کمتر دچار خطا‌می‌شوند. 
کم‌شدن خطاها و ارتباط مناسب، باعث می‌شود کودکان هنگام مواجهه با مشکلی بتوانند به‌راحتی آن را بیان و والدین به رفع آن کمک کنند. ناخودآگاه این ارتباط جنبه پیشگیرانه دارد. بنابراین به‌صورت کلی گام اول این است که ارتباط بین والدین و فرزندان مناسب باشد. 
گام دوم این است که نحوه برخورد والدین با فرزند هنگام مواجهه با مشکل چگونه باشد.  خانواده‌ها هنگام مواجهه با مشکل باید این مسأله را مرتب با خود تکرار کنند که هیچ اتفاقی نباید رابطه بین من و فرزندم را خدشه‌دار کند. 
واکنش پدر و مادر نباید سرزنش‌گر یا کنترل‌گر باشد بلکه باید کمک‌‌کننده باشد. در مرحله بعدی و بعد از برطرف شدن مسأله، والدین باید رفتار درمانی و پیشگیرانه داشته‌باشند. 
به‌صورت‌کلی امکان رصد، مدیریت و کنترل همه شرایط نیست و این امکان وجود ندارد. بنابراین باید روی توانمندی بچه و وجود نظارتی خودمان فکر کنیم. برای افزایش توانمندی کودک باید اقداماتی که سبب افزایش اعتمادبه‌نفس او می‌شود را انجام داد و با بودن در کنارش کمک کنیم که خیلی از جاها خودش تصمیم‌گیرنده باشد. همان‌طور که قبلا هم اشاره کردیم تفکر انتقادی بسیار محکم‌تر از رویکرد محدودکننده محیطی است.
مسأله بعدی این‌که رابطه بین والدین و فرزندان همیشه به‌عنوان ملاک اصلی در نظر گرفته شود. زمانی که والدین با فرزندان خود در کنش باشند کل پایه‌های رابطه ایمن خراب می‌شود. هرجا که رابطه بین والدین و فرزندان خراب شد باعث می‌شود هر دو طرف بهای سنگینی بپردازند.

منبع:‌ ضمیمه چاردیواری روزنامه جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها