اینکه در روز سینما از اهمیت و جایگاه سینما بگوییم، شاید کمی تکراری باشد، اما آنچه مسلم است اینکه باوجود گذشت بیش از یک قرن از ورود سینما به ایران، کماکان سینمای ایران با چالشهای پیشپا افتادهای مواجه است. البته رشد و اعتلای سینما متناسب با وضعیت مدرنیته در جوامع مختلف فرق میکند و بنابر تجربههای تاریخی کشورها نیز جنبه متفاوتی به خود میگیرد، اما اقتصاد دولتی سینمای ایران، ضعف فیلمنامهها، بیتدبیری مدیریتهای خرد و کلان در این عرصه و... از معضلات ریشهدار در این صنعت است.
اوضاع کنونی سینما مخاطرهآمیز است که بخش اعظمی از آن به کمبود سرمایه برمیگردد. به بیان دیگر برای تولید هر اثری، سرمایه و گردش مالی نیاز است تا به موفقیت و کیفیت مطلوب برسد، اما در حال حاضر نبود سرمایه باعث وضعیت نامناسبی در فیلمسازی شده است. چرخ سینمای کشور با بودجه بخش خصوصی میچرخد و بخش خصوصی نیاز به بازگشت سرمایه در گیشه دارد. باید ساز و کار مناسبی تعریف شود که تهیهکنندگان بخش خصوصی بیشتر جذب بدنه سینما شوند، ضمن اینکه اگر سرمایهگذاران بخش خصوصی در عرصه احداث سینما، سالن تئاتر و فضای فرهنگی وارد شوند، وزارت فرهنگ و ارشاد نیز در حد امکان در حوزه مجوز و ارائه تسهیلات از سرمایهگذاران پشتیبانی میکند. به گمانم زمانی میتوان به نظام سینمایی سالم و مطلوبی دست یافت که مناسبات اقتصادی سالمی بر سینما حاکم باشد. در سازمان سینمایی و وزارت ارشاد باید تمهیدی اندیشه شود که فیلمهای سینمایی ضمن اینکه گیشه خوبی را برای سینما به همراه دارند به بهانه جذب مخاطب در گیشه هر لودگی را بهعنوان فیلم کمدی به خورد مخاطب ندهند. سالنهای سینمای ما نیاز به تماشاچی دارد و وقتی سالنی مملو از تماشاچی باشد، تهیهکننده و سرمایهگذار ترغیب به تولید فیلم میشوند. تولید یک فیلم هم مساوی است با اشتغال بسیاری از متخصصان در بخشهای مختلف سینما؛ بنابراین ما نیاز به سینمایی پویا داریم، باید ظرفیتهای سینمایمان را بشناسیم و آنها را ارتقا دهیم. اینکه سالی دو، سه بار معدود فیلمهایمان در جشنوارههای بینالمللی اکران و دیده شوند و باقی سال را در خلسه بگذرانیم، اصولی نیست. هرچند بخش اعظمی از آثار سینمایی دنیا درپی حضور در مجامع بینالمللی سینمایی هستند و به نوعی موفقیتهای بینالمللی راه نزدیکتری برای سینماگران برای رسیدن به جایگاه بالاتر هنری است، اما این مسأله همیشه در کشور ما مورد مناقشه بوده و از این جهت که همیشه برای راهیابی فیلمی به عنوان نماینده سینمای ایران به جشنواره بینالمللی مثل کن، ونیز و ... عدهای موافق و عدهای مخالف هستند و در نهایت عمدتا فیلمهایی به این جشنوارهها راه پیدا میکنند که یا با برخورد سرد بعضی از سینماگران داخلی مواجه میشوند یا با برخورد سرد مجامع بینالمللی سینمایی. برخورد سرد مجامع بینالمللی سینمایی از این منظر که برگزارکنندگان جشنوارههای خارجی بهدنبال هیاهو هستند. این هیاهو هم صرفا مختص به فیلمهای ایرانی نیست، بلکه شامل فیلمهای دیگر کشورها هم میشود و چنانچه فیلمی این خواستهشان را برآورده نکند به آن اهمیتی نمیدهند! اگر در سازمان سینمایی یا وزارت ارشاد کارگروهی بین سینماگران ایجاد شود، خیلی از مشکلات سینمای ایران مرتفع میشود. مرکزی مثل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سالهای شکوفاییاش حتی فیلم به خارج از ایران صادر میکرد و در مجموع الگوی خوبی برای فعالیتهای سینمایی بود که امروز باید مانند آن را زیاد داشته باشیم. چنین مراکزی میتوانند با درنظر گرفتن چارچوبهای بومی ایران، فیلمنامههای باکیفیت تولید و آن را برای ساخت به سینما عرضه کنند