اما زندگی غیرقابل پیشبینیست. خیلی وقتها، اتفاقات عجیبی در آستین دارد. مثلاً یک روز، در یک لحظه خاص، چشم باز میکنی و میبینی زمین بازیات عوض شده! و فاصله عضویت تو در تیم ملی والیبال ایستاده و نشسته، میشود به اندازه چند ثانیه، یک تصادف! تیم ملی والیبال نشسته مردان ایران همین تازگیها در سارایوو، به هشتمین عنوان قهرمانی جهان خود رسید و اولین سهمیه مستقیم تیمی رویداد پاریس ۲۰۲۴ را کسب کرد. میثم علیپور، سرعتیزن و به قول خودش آچار فرانسه تیم ملی ایران است. در اواسط دیدار فینال مقابل بوسنی، تصویری از او و دوستانش روی وبسایت سازمان جهانی پاراوالیبال رفت که بهانهای شد، برای گفتوگوی جامجم با این بازیکن تأثیرگذار.
رقیب سنتی را در خانه شکست دادن هم برای خودش عالمی دارد.
بله به لطف خدا این بار، قهرمانی جهان شیرینتر بود. بوسنی هم خوب بازی کرد. البته میزبانی آنها از مسابقات خیلی در کارشان تأثیر داشت. در فینال تماشاگران بدون وقفه تشویقشان میکردند. داور دو و داوران خط نگهدار هم، کم ما را اذیت نکردند.
در پایان سِت دوم فینال، سایت پاراوالیبال عکسی منتشر کرد که در آن ملیپوشان با خوشحالی با شما ابراز احساسات میکنند.
ما ست اول را بردیم و در ست دوم به شرایط حساسی رسیدیم. پوئن ۳۰-۳۰، من سرویس رفتم، دو امتیاز پشت سر هم گرفتم و با نتیجه ۳۲ بر ۳۰، ست را بردیم. همه خوشحال بودیم. اتفاقا من عکس را تا زمانی که بعد از بازی به هتل برگشتیم، ندیده بوم. از اینکه در نتیجه نهایی و شادی تیم نقش داشتم، خیلی خوشحالم.
جدا از قهرمانی جهان، والیبال نشسته ایران، اولین تیمیست که سهمیه پاریس را هم به دست آورده. واکنشها به این موفقیتها چطور بوده؟
ما در این بازیها حتی یک سِت هم ندادیم. واکنش مردم همیشه سرشار از محبت است. بازیها را دنبال میکنند. به ما لطف دارند. در فضای مجازی و غیر از آن هم، توجهشان را نشان میدهند.
مسئولان چطور؟
مسئوولین پیامهای تبریک فرستادند. اما در فرودگاه خیلی استقبالکننده نداشتیم. حالا استقبال و این موضوعات فراموش میشوند. ما به هدفمان فکر میکنیم. بازی خوب و بالا بردن نام ایران. دوست نداریم به حاشیه برویم. اما گاهی تبعیضهایی وجود دارد که فکر کردن به آنها هم آزاردهنده است.
چه تبعیضهایی؟
تبعیضهای صندوق قهرمانان، در نحوه اختصاص حقوق به ورزشکاران المپیکی و پارالمپیکی کم نیست. امیدوارم یک روز به جایی برسیم که موفقیتهای ورزشکاران پارالمپیکی با ارزش واقعی آنها سنجیده شوند. گرچه ما سالهاست که اینها را میگوییم، اما باز هم شما بنویسید، بلکه دیده شود.
برگردیم به شروع کار. والیبالنشسته چطور به زندگیات راه پیدا کرد؟
کاملاً تصادفی. همه زندگی من، والیبال بود. والیبال ایستاده بازی میکردم. حدود سال ۱۳۸۵، در بندرانزلی، خیلی تمرین میکردم. برای مسابقه استانی قرار بود به گیلان و بعد انتخابی تیم ملی نوجوانان برویم. یقین داشتم دعوت میشوم. اما یک هفته مانده به مسابقه، با یک تصادف، زندگیام دگرگون شد. در آن حادثه از ناحیه پا آسیب دیدم و رؤیای تیم ملی والیبال هم از دست رفت... روزهای سختی را گذراندم. مدتی طول کشید تا روحیهام را به دست بیاورم. بعد به سراغ ورزش معلولین رفتم و در والیبالنشسته زود پیشرفت کردم... حالا در ۳۳ سالگی، وقتی به گذشته نگاه میکنم، هیچ حسرتی ندارم. فقط خدا را شکر میکنم و از خانواده، همسرم و مربیانم سپاسگزارم.
عضویت در پر افتخارترین تیم جهان چه حسی دارد؟
حس غیرقابل توصیفیست، شاید غرور. البته نه از نوع کاذب که با آن آدم در جا میزند. از نوع مثبتش. چون باید مدام مراقب باشی و خودت را در همان سطح یک حفظ کنی. باید کیفیت ورزش و حتی زندگیات را با آن تنظیم کنی و زحمت بکشی.
به عنوان پرسش پایانی، دوست داری تا کجا والیبال نشسته را ادامه بدهی؟
من همراه تیم ملی سه قهرمانی جهان و دوپارالمپیک به دست آوردهام. دوست دارم سه دوره دیگر هم روی سکوی قهرمانی پارالمپیک بروم.
روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد