ابتدای این نشست، محمدعلی عباسیاقدم گفت: این کتاب در هشت فصل ویژگیهای علامه طباطبایی را به تصویر کشیده، اما دو ویژگی او یعنی «برخورداری از گوش شنوا» و «عشق به همسر» برای من اهمیت ویژهای داشت. نویسنده کتاب اقیانوس آرام افزود: من برای نگارش این کتاب از منابع موجود، شاگردان، خانواده و هر آنچه نشانی از علامه را در خود داشت، استفاده کردم و با توجه به آنچه در روزنامهنگاری آموخته بودم، این کتاب را با سه ویژگی «مفید» و «مختصر» و «متفاوتنویسی» نوشته و به همت نشر فرهنگ منتشر کردم.عباسیاقدم در بخش دیگری از سخنان خود درباره وجه تسمیه این کتاب بیان کرد: علامه طباطبایی، اقیانوس است. او هرگز عصبانی نمیشد و بهشدت نقدپذیر بود. میگویند زمانی که کتاب «المیزان» نوشته شد، آیتا... شبستری ــ یکی از شاگردانش ــ نقدی بر آن نوشت و تأکید کرد در این کتاب تناقضهایی وجود دارد. این موضوع باعث آشفتگی دیگر شاگردان شد اما علامه با دعوت به آرامش خطاب به آیتا... شبستری گفته که شاید این کتاب تناقضهایی داشته باشد، ولی نه آن تناقضگویی که شبستری دارد. یکی دیگر از دلایل انتخاب نام اقیانوس آرام برای این کتاب براساس اسناد و مدارک آن است که هانری کُربَن؛ فیلسوف، ایرانشناس و اسلامشناس فرانسوی، هروقت کنار علامه مینشست، گویی در کنار این اقیانوس (علامه) آرام میگرفت.
در بخش دیگر این آیین، اسماعیل منصوری لاریجانی با اشاره به اینکه هرچه زمان بیشتر میگذرد به آثار بزرگانی همچون علامه طباطبایی نیازمندتر میشویم، گفت: زندگی بشر امروزه برای مدرنیته حرکت میکند و ناخودآگاه پرسشهایی برای او ایجاد میشود که تنها با عرفان و برهان میتوان به آنها پاسخ داد؛ عرفان و برهان مقولاتی هستند که با قرآن ارتباطی ناگسستنی دارند.
این استاد فلسفه و عرفان اسلامی با طرح این سؤال که ما چه نیازی به افرادی مانند علامه طباطبایی و اندیشههای او در عصر حاضر داریم، افزود: یکی از شاهکارهای فلسفه اسلامی از حکمت ملاصدرا تاکنون این است که ما برای فهم دین و آموزههای آن نیاز به زبان داریم و قرآن، زبان دین ماست. اگر ما با قرآن و مفاهیم آن آشنا نشویم، درک درستی از آموزهها و معارف دینی نخواهیم داشت. علامه طباطبایی بین عرفان و برهان تفاوتی قائل نبود و قرآن را جامعالعلوم میدانست. متأسفانه ما از قرآن کم استفاده میکنیم و خطکشی بین عرفان و عقل بیمعنی است.این استاد دانشگاه گفت: علامه طباطبایی همیشه در اندیشههایش میاندیشید؛ فکر جذمی نداشت و آزاداندیش بود. آزاداندیشی یک فیلسوف یعنی همین اندیشه اندیشیدن. طباطبایی کسی بود که کمال عرفان و برهان را در وجود خود داشت.
وی افزود: مومن باید تشنه حکمت باشد. روزی علامه طباطبایی از هانری کربن سؤال کرد بهدنبال چه هستی؟ گفت دنبال حکمت بودم. در این ۴۰ سال، سراغ فلاسفه غرب همچون کانت و دکارت رفتم. با افکار هایدگر آشنا شدم که بین وجود و موجود تفکیکی قائل نبود و... بالاخره با سلطان حکمت حضرت امیرالمومنین(ع) آشنا شدم.
این نویسنده در ادامه بیان کرد: علامه طباطبایی عالم را تابلوی نقاشی خدا میدانست که هرچه در این نقاشی عمیقتر میشویم، اندیشه ما را بیشتر با خود میکشد، چون خداوند عقل و اندیشه ما را طوری آفریده که بدون ممانعت هر چیز زیبایی را درک کنیم. هنر ناخودآگاه در ذهن میرود و اندیشه انسان تشنه زیبایی است. ولی عالم نفسانی هم هست که مانع میشود. بههرحال جهان از دید علامه طباطبایی تابلویی نقش در نقش است که هر لحظه جلوهای از جمال خدا را نشان میدهد و این عقل است که باید این هنر را تشخیص دهد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد