این وضعیت شامل چند کار مفرح بوده یا دو فیلم «بچهزرنگ» و «سرهنگثریا» که کمی بالاتر از متوسط ایستادهاند. نظر کوتاه درباره چند فیلم دیگر را بخوانید:
تو فیلمساز میشی؛ عطرآلود (ارزشگذاری)
هادی مقدمدوست در فیلم «عطرآلود» با توجه به برخی جزئیات نسبت به کار اولش، یعنی «سر به مهر» جلو کشیده است. در جایی از فیلم گفته میشود که «تو نه عطرسازی و نه عطرساز میشی» ولی مقدمدوست با این فیلم نشان داد که فیلمساز میشود، یعنی هنوز یک فیلم دیگر جا دارد تا تکلیفش روشن شود که ماندگار این زمین خواهد شد یا بهتر است همچنان به نوشتن و آموزش بپردازد. در سینمای بیشغل ایران که کمتر فیلمسازی به سمت قصهپردازی پیرامون شغل و صنعت میرود، عطرآلود بر بستر صنعت عطر طراحی شده است و با اینکه کالایی مصرفی است بااینحال ارزشمند است اما کار فیلمساز وقتی سخت شده که بنا را بر نمایشی کردن بوی عطر در سینما کرده است. از همینجا فیلم بهجای پیچش، در گردش روی انواع شیشه و وسایل عطرسازی میچرخد، برای همین توجه به اجزای ملودرام خانوادهمحور تبدیل به پروسهای در عرض و خستهکننده میشود. مثلا تکرار صحبتهای پدر و مادر با فرزند در رحم، تکرار کولهکشی علی (مصطفی زمانی) و ... راهکار تاثیر حسی میشود. غافل از اینکه سرطان هم به داد نجات فیلم نمیآید که سردرگمی را بیشتر میکند. مثل کمآوردن در قصهگویی واقعی که میبینیم فیلمساز به تصویرسازی گرافیکی متوسل میشود تا کار ابعاد فانتزی هم بهخود بگیرد اما در مجموع فیلم میتواند طرفداران سینمای شریف با پندهای اخلاقی را راضی کند مشروط بر اینکه حداقل یک ربع کم شود تا حداقل فیلم از کندی نجات پیدا کند.
ابر اندوه؛ چرا گریه نمیکنی (ارزشگذاری)
همواره گفته و ثابت شده است که هنری بر دل مینشیند که از زیست خالقش بروز کرده باشد یا بهاصطلاح خودمان هرچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. فیلم «چرا گریه نمیکنی» ازجمله حاضران در جشنواره امسال است که واجد اطلاق بالاست. علیرضا معتمدی، پس از فیلم «رضا» بازهم سراغ چیزهایی رفته است که خوب میشناسد، یعنی دغدغهها و مسائل و کلا سبک زندگی لایههای متوسط جامعه را در قالبی طنازانه بازنمایی کرده است. او خودش نقش «علی شهناز» که اصلیترین در تیم بازیگری پرسلبریتی است را بر عهده دارد و دقیقا بازیاش اصلیترین فاکتور سرگرمکنندگی فیلم است. این بدان معنا نیست که معتمدی بازیگر خوبی است ولی در اینجا چون شخصیت را میشناخته لذا به اصل جنس مورد نظرش نزدیک شده است. سلبریتیهای فیلم کمحضور هستند در حدی که مثلا علی مصفا فقط در یک سکانس کوتاه دیده میشود یا حتی مانی حقیقی، هانیه توسلی، باران کوثری و ... نیز کمی بیشتر در اطراف علی میچرخند. استفاده معتمدی از فیلمهای مهم تاریخ سینمای ایران مانند مهرجویی، کیارستمی و ... و هنرمندان برجسته پستمدرن (فیلم هم مدعی این نوع روایت است) هم دو کارکرد لازم در فیلم دارند، اگرچه او از کنار جذابیت فیلمهای مورد نظرش میخورد ولی در راستای بازتولید لایه متوسط مدعی فهم هنری، بهخوبی در فیلم جاگذاری شدهاند. با تمام توصیفات آمده و عرفانبازیها و کویرگردیها و ... فیلم در قد و قواره سینما نیست.
بچه زرنگش خوبه؛ انیمیشن بچهزرنگ (ارزشگذاری)
استدلال غلطی دامن جشنواره را گرفته است که بله، انیمیشن باید با انیمیشن رقابت کند، از همینرو تنها فیلم انیمیشنی جشنواره در میدان جدی ارزیابی نمیشود اما چه باک «بچهزرنگ» نهتنها تا اینجا بهترین فیلم جشنواره بوده است بلکه بهترین فیلم بلند تاریخ انیمیشنسازی ایران هم شناخته میشود. بچهزرنگ بهدرستی براساس مخاطب هدفش طراحی و ساخت و پرداخت شده است. انیمیشن اگر با کودکونوجوان ارتباط بگیرد یعنی همه گروههای سنی را راضی خواهد کرد و تیم سازندگان فیلم از پس این فرآیند بسیار دقیق و علمی در حوزه مخاطبشناسی برآمدهاند. آنچه فیلم را به حد و اندازه خوب ارتقا میدهد، در تمام اجزای اثر قابل دریافت است از داستانگویی تا جلوههای بصری و کانسپت کاراکترها و دوبله و ... حتی ریتم کار را آنقدر بالا بردهاند که تبدیل به ضعفی شده تا مانع شود که بچهزرنگ به درجه عالی دست یابد. بدین معنی که بهجای افزودن فریمها، پلانها را اضافه کردهاند، بنابراین بهجای اینکه کاراکترها مثل آدمیزاد حرکت کنند، پرتاب میشوند و در قاب به هر سو کشیده میشوند. ضعف دیگر کار اجازه ندادن به مخاطب تا قصه و ماجراها را فهم و هضم کند چون سلسلهوار تصاویر حرکت میکنند. دوبلهها درمجموع خوبند اما هومن حاجعبداللهی نتوانسته برای «ببری» کاراکتر مستقلی خلق کند و همان تیپ سریال پایتخت را به اینجا منتقل کرده است.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد