از نگاه او محدودیت اعتباری و منابع سالانه هم باعث شده هر سال بتوان فقط ۳۰۰هزار هکتار از عرصه کشور را مدیریت کرد، چرا که میزان تولید بیابان در کشور کمی بیش از سه برابر فعالیتهای ما برای مقابله با بیابانزایی است. از پیشترها میدانیم که ایران در کمربند خشکسالی جهان قرار گرفته است. عامل ارتفاع و رشتهکوههای زاگرس در نوار غربی بهسان یک شانس بسیار منحصربه فرد موجب شده کشورمان در قیاس با کشورهای همسایه از موقعیت بسیار خوبی به لحاظ آب و هوا و چهارفصلبودن برخوردار باشند. چنین موقعیت استثنایی اما این روزها قربانی «تفکرسازهای» است که توسعه را تنها با شاخص رشد صنایع بزرگ مانند فولاد و افزایش محصولات کشاورزی و ... میسنجد که بیشترین میزان آلایندگی و مصرف آب را در نامناسبترین مناطق کشور داشته و سرعت بیابانزایی در کشور را به شدت شتاب داده است.
اگر سالی یک میلیون هکتار بیابان در کشور ایجاد شود، چنین چیزی به این معنی است که با توجه به مساحت یک میلیون و ۶۴۸ هزار و ۱۹۶ کیلومتر مربعی ایران، کشورمان تا تقریبا ۱۶۴ سال آینده به بیابانی کامل تبدیل خواهد شد. این در حالی است که اگر موقعیت طبیعی ایران را با توجه به مطالب فوق و در کل جهان در نظر بگیریم، درخواهیم یافت که این موقعیت استثنایی در کمتر جایی از جهان یافت میشود که باید قدر آن را بدانیم.
باید پذیرفت که کشور همین اقلیم را دارد. باید مانع از اقدامات نادرست که روند آسیب محیطزیست را بیشتر میکند، شد تا از تبدیل جنگلها به مراتع و بیابان جلوگیری کرد. البته امکان کاشت جنگلهای دستکاشت به صورت محدود و با اهداف خاص وجود دارد. مانند آنچه به عنوان نخستین جنگل مصنوعی گز و تاغ در ناحیه کویری «بادرود» در شهرستان نطنز سالها قبل رخ داد. این جنگلها با توجه به شرایط منطقه و به منظور تثبیت شنهای روان ایجاد شد که خوشبختانه باوجود ناملایمات تاکنون دوام آورده و نقش مهمی در جلوگیری از پیشروی بیابان داشته است.
این اتفاقات در حالی رخ میدهد که سالانه بخش زیادی از مراتع و جنگلهای ایران در حال نابودی است و به گفته یکی از فعالان محیطزیست اگر روند تخریب جنگل بلوط با همین سرعت پیش برود، تا ۵۰ سال آینده خبری از جنگل بلوط نخواهد بود. روند تخریب جنگل بلوط طی ۷۰ سال گذشته نزدیک به هفت میلیون هکتار بوده و هم اکنون چیزی در حدود پنج میلیون هکتار از آن باقی مانده است.
هر یک نهال بلوط برای غرس و نگهداری به هزینههای زیادی نیاز دارد. در صورتی که هزینه نگهداری و حفاظت از همین جنگل بلوط کنونی بسیار کمتر از کاشت آن است. رویکرد سازهای در مدیریت منابع آب (سدسازیهای فراوان)، با به اسارت کشیدن رودها یکی از علتهای اصلی خشکیدن دریاچهها و تالابها و به تبع آن از بینرفتن جنگلها و مراتع بوده است. باید توجه داشت که ذات رویکرد سازهای در تامین منابع آب، توهم فراوانی آب و افزایش مصرف و تقاضا را در پی داشته، چنان که مطابق دفتر آمار و فناوری اطلاعات وزارت کشاورزی حتی در سالهای خشکسالی و پس از آن، تولیدات کشاورزی سیر صعودی داشته است.
نکته حائز اهمیت این است که اقلیم ایران تابآوری چندانی ندارد و هرچند با داشتن رشتهکوههای بزرگ شانسی مهم در تامین منابع آب دارد اما این منابع هم محدود به همان اقلیم بوده است. اقلیم ایران طی میلیونها سال بدین شکل درآمده و پیشینیان ما با همین اقلیم محدود خو گرفته و با طبیعت رابطهای دوسویه داشتهاند. این رابطه دوسویه ایرانیان با طبیعت که آن را بهسان یک انسان در نظر میگرفت، نقطه مقابل تفکر سازهای در بحث توسعه ایران است.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد