طبق این پروژه، دو ملت با این که به یک زبان صحبت میکنند باید از هم بیم داشته باشند، با این که ریشههایشان در اعماق تاریخ به هم گره خورده است باید از هم نفرت داشته باشند و با این که بهعنوان دو ملت مسلمان رو به یک قبله میایستند باید از هم بهراسند. اگر این پروژه به سرانجام برسد نظام سلطه از آب گلآلود، ماهیهای خود را صید میکند و به ریش دولتها و ملتها میخندد. به همین علت است که از همه توانمندیهای اطلاعاتی، امنیتی، سیاسی و رسانهایاش برای ایجاد اختلاف و دوگانگی میان ایران و افغانستان استفاده میکند و حتی از کوچکترین وسیلهای که بتواند اهداف را محقق کند، چشم نمیپوشد.
اما فقط دشمن خارجی نیست که آب به آسیاب این سیاست تفرقهافکنانه میریزد، بلکه در مورد ما ایرانیها، رسانههای فارسیزبان خارجنشین از یکسو و رسانههای جریان اصلاحطلب از سوی دیگر در حال القای حسی منفی علیه مردم کشور همسایه هستند با این امید که تقابل ایرانی ــ افغانستانی شکل بگیرد و شرایط به خواستههای آنها نزدیک شود. از این آب گلآلود اما بهجز فتنه، چیزی صید نخواهد شد که رنج آن را باز هم باید ملتهای دو کشور به دوش بکشند.
مدتی است در رسانههای غیررسمی و فضای مجازی، اخبار، متنها، عکسها و ویدئوهایی منتشر میشود که هدفشان جریحهدار کردن احساسات ایرانیان بر ضد مردم افغانستان و بهویژه مهاجرانی است که در ایران ساکن شدهاند.همچنین برای رسانههای خاص وابسته به جریان غربگرای داخلی با تیترهای تحریک کننده به دنبال تشدید این موضوع هستند.در این تلاشهای رسانهای همه انرژیها معطوف به خطرناک جلوه دادن مردم افغانستان و مضر بودنشان برای کشور و ملت ایران شده است؛ تلاشی که با پشتیبانیهای رسانهای اپوزیسیون خارج و دگراندیشان جریان اصلاحطلب تقویت میشود.
در آن سوی مرزها و در افغانستان نیز همین نمایش روی صحنه است بهطوری که مردم تماشاچی این نمایش دست آخر باید به این نتیجه برسند که ایران و ایرانی برای افغانستان و افغانستانی مضر است. البته این تلاشها تاریخی و دیرینه است و در سالهای اخیر بارها تکرار شده. سال پیش وزیر کشورمان بصراحت اعلام کرد: «عدهای در برخی نقاط افغانستان همچون کابل و هرات برای ایجاد سطحی از تشنج در روابط دو کشور تلاش میکنند»، بنابراین از مردم ایران خواست همچون گذشته نسبت به برنامههای دشمن در ایجاد حساسیتهای غیرواقعی هوشیار باشند. این تاکیدات یادآور اظهارات حامد کرزای، رئیسجمهور اسبق افغانستان است که وقتی هنوز بر مسند قدرت تکیه داشت، از دو ملت ایران و افغانستان میخواست تا «روحیه برادری خود را حفظ کنند» این اما چیزی نیست که نظام سلطه بپسندد، زیرا رابطه دو ملت باید شکراب باشد تا سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن، جواب بدهد.
مدتی است در رسانههای وابسته به جریان غربگرا، گزارشهایی با تیترهایی که میتواند به شکلگیری نفاق کمک کند، منتشر میشود مانند «پشتپرده حضور مهاجران افغانستانی در ایران» یا طرح این پرسش که «حضور افاغنه در ایران بحرانساز میشود؟»
این تیترها بر گزارشهایی سوار شده که منابع اطلاعاتی آن مخدوش و آمارهای آن بیمنبع است، ولی این ظرفیت را دارد تا دستمایه پیگیریهای رسانههای فارسی زبان خارجنشین که خودشان را دایه مهربان ملت ایران میدانند، قرار بگیرد. این رسانهها البته همانهایی هستند که خودشان بازی مخابره اخبار جعلی، گزارشهای اغراق شده و آمارهای ساختگی را شروع کردهاند و شاید نیازی به خطدهیهای جریان اصلاحطلب نداشته باشند. بههر حال وقتی این جریان با آنها همراه میشود برای خودشان مشروعیتی قائل میشوند که از آن قدرت میگیرند اما اینها دقیقا روی چه موضوعاتی زوم کردهاند و درباره چه مواردی دست به جعل و بزرگنمایی میزنند؟
مصداقها فراوان است، ولی یکی از تازهترین آنها مربوط به دست به دست شدن خبر تولد ۱۹ نوزاد افغانستانی در یک بیمارستان و در یک شهر کشورمان است که البته رئیس سازمان ملی مهاجرت آن را به کلی کذب خواند و فاش کرد که فیلمهای منتشرشده از این خبر مربوط به کشور چین است. اما دشمن از این جعل چه سودی میبرد؟ پاسخ این است که مردم ایران از این همه زاد و ولد مهاجران در کشورشان عصبانی میشوند و کمکم این خشم میتواند باعث درگیری شود؛ درگیریای که اگر در ایران شکل بگیرد در سرزمین افغانستان بیپاسخ نمیماند و برای ملت و دولت ایران تلافی میشود و آن وقت رسما یک آشوب شکل می گیرد.انتشار ویدئوهایی از آتش زدن اسکناسهای ایرانی به دست مردانی از افغانستان با این توضیح که پول ایران دیگر هیچ ارزشی ندارد نیز از همین جنس بود که مدتها قبل عصبانی شدن مردم ایران از نمکنشناسی ملت همسایه را هدفگذاری کرده بود.«جنوب تهران در محاصره افغانستانیها»، «۷۵درصد زایمانهای تهران و حاشیه پایتخت مربوط به زنان افغانستانی است» و «۸۰درصد مدارس کشور بهواسطه حضور اتباع افغان دوشیفته شدهاند» نیز بخشی دیگر از تلاشهای رسانهای برای کاشت بذر نفرت و هراس در دل ایرانیان است. البته این حقیقت که ما و ملت افغانستان، همزبان، مسلمان و صاحب مشترکات فرهنگی و تاریخی فراوان هستیم توجیه خوبی برای ورود مهاجران غیرمجاز به کشورمان و زیست ولنگار آنها در ایران نیست، زیرا لازمه حسن همجواری، احترام به مرزها و قانون هر کشور است اما جریانی که مشغول راهبری پروژه نفرتافکنی است حرفش این چیزها نیست، بلکه از نگاه این جریان دو ملت باید از هم کینه به دل بگیرند و همدیگر را مزاحم و خطرناک تصور کنند تا تیر نظام سلطه به هدف بنشیند و از دل فتنه قومگرایی، سودها به سرزمینهای دور و نزدیک سرازیر شود.
در پایان باید گفت تزریق بیهوده هیجان به شبکههای اجتماعی و تحریک احساسات درباره مساله مهاجران افغانستانی آن هم از جانب جریاناتی که کارشان فقط اظهارنظر هوایی درباره موضوعات داغ فضای رسانهای است، نهتنها کمکی به مدیریت مساله نمیکند، بلکه تکمیل برنامه اسرائیلی نزاع ایرانی ــ افغانی است که همه اینها را باید در رهاشدگی وضعیت رسانهای دانست. این همه هیجان ضدافغانی در ایران و ضدایرانی در افغانستان از یکجا مدیریت میشود و رسانههای فعال در این ماجرا نهتنها ندانسته، بلکه کاملا با هدف وارد این کارزار نفرتافکنی شدهاند. رسانههای عمدتا وابسته به جریان غربگرای داخلی و ادامه آنها در شبکههای اجتماعی کاملا واقف هستند که پا در چه بازیای گذاشتهاند.
۱- تولد ۱۹ نوزاد افغانستانی در یک روز و در یک بیمارستان در یک شهر ایران
۲- مهاجران افغانستانی قصد حضور در مجلس ایران را دارند
۳- تردد خودروی زرهی ارتش طالبان در یکی از شهرهای ایران
۴- ۸۰ درصد مدارس کشور به خاطر حضور اتباغ افغان دو شیفته شده است
۵- ۷درصد زایمانهای تهران و حاشیه پایتخت مربوط به زنان افغانستانی است
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد
محمد نصرتی در گفتوگو با جامجم مطرح کرد؛