حالا که بعد از طوفان الاقصی، آمریکازدایی ترند شده، جریان تحریف هم به موازات آن در داخل کشور مشغول آمریکاشویی است؛ فرقی هم نمیکند از القای زد و بند پنهان ایران و آمریکا باشد یا رابطه غیرمستقیم و نانوشته مقامات ایرانی با کاخ سفیدیها. هدف یک موضوع روشن است؛ بیاعتبارسازی سیاست استکبارستیزی؛ در واقع این انگاره مهم در رسانههایشان درحال تولید است آن هم به موازات ترند شدن منفوریت آمریکا در جهان و این یعنی جهان کوچک غربگراها هم مشغول کار است. در جنگ کثیف اسرائیل علیه مردم غزه که رژیم به هیچ اصل انسانی و بینالمللی در جنگ قائل نبود و آمریکا با وجود فشار افکار عمومی جهان برای پایان کودککشی در غزه بدون هیچ رتوشی کنار نتانیاهو ایستاد؛ روشنفکر ایرانی تشخیص میدهد اکنون فرصت باب کردن رابطه پنهانی ایران با آمریکاست.
خبرنگار از این دیپلمات که البته دیگر بازنشستهاست، میپرسد فکر میکنید جنگ غزه چه تاثیری بر تلاش ایران و آمریکا برای مدیریت تنش گذاشته (چون) تا پیش از ۷اکتبر دو طرف نقشه راهی ولو نانوشته داشتند که براساس آن در حال حرکت به سمت مدیریت تنش و آمادهسازی فضا برای مذاکرات غیرمستقیم احیای برجام بودند؛ که احمدی اینطور پاسخ میدهد: «تفاهم نانوشته» همچنان برقرار است و همچنان برای مدیریت تنش تلاش میشود. جنگ غزه تاثیراتی که داشته یکی میتواند این باشد که آنطور که مقامات آمریکایی میگویند و شواهد هم گواهی میدهد، از آن شش میلیارد دلاری که از کره به قطر انتقال یافته، هنوز برداشتی نشدهاست و این میتواند حاصل تفاهمی بین قطر و واشنگتن باشد. اما از این بگذریم، در سایر امور شاهد تحمل و خویشتنداری طرفین هستیم. به رغم اتفاقاتی مانند حملاتی به واحدهای آمریکایی در منطقه و دو سه مورد تهدید یا توقیف کشتیها، شاهد عقبگردی که حاکی از فروپاشی تفاهم نانوشته باشد، نیستیم. میدانیم قرار بوده آن تفاهم بسیاری امور از جمله حمله نکردن به واحدهای آمریکایی در منطقه و مشکل ایجاد نکردن برای کشتیرانی بینالمللی و... را شامل شود. احتمالا طرفین تفاهم دارند با توجه به حادثه ۷ اکتبر و بحران غزه، برخی عدولها و نقضها در ارتباط با تفاهم نانوشته قابل درک است و باید تحمل شود و خویشتنداری پیشه شود. البته برداشت من این است تا قبل از بحران جاری، فرض بر این بود تفاهم نانوشته حداقل تا پایان انتخابات ریاستجمهوری آمریکا برقرار خواهدبود و دیگر صحبتی از تلاش برای احیای برجام در میان نبود و هنوز هم نیست. توجه به این نکته هم بسیار قابل تامل است اگر بدانیم یکی از مهمترین اهداف آمریکا از سال۲۰۱۱، تنشزدایی میان تلآویو و پایتختهای عربی حاشیه خلیجفارس، باز کردن پای تلآویو به منطقه و واگذاری مسئولیتها و تعهدات واشنگتن به رژیمصهیونیستی بودهاست. درواقع یکی از مسئولیتهای عمده و مهمی که واشنگتن به تلآویو در خلیجفارس واگذار کرده تقابل با جمهوری اسلامی ایران و همافزایی با منامه و ابوظبی است و در این زمینه میتوان به تقویت همکاریهای نظامی ــ امنیتی رژیمصهیونیستی با بحرین و امارات اشاره کرد. طی دو سال اخیر؛ تلآویو با منامه و ابوظبی در زمینه تقویت سامانههای پهپاد؛ ضد پهپاد؛ موشکی، پدافند، ایجاد پایگاههای جاسوسی برای سرویس موساد درخاک این دو کشور و سایراموراطلاعاتی و ضداطلاعاتی؛ همکاریهای وسیعی را در تقابل با جمهوری اسلامی ایران ترتیب دادهاست. اما نبرد طوفانالاقصی و جنایات بیبدیل این رژیم و حمایت تمام قد آمریکا تا حد زیادی مشروعیت و محبوبیت اسرائیل در جهان را از غرب تا آسیا تنزل داد.
لابی تحریم نمیخواهد خط آمریکا بیفتد
درهمین زمینه ابوالفضل ظهرهوند، کارشناس مسائل بینالملل در گفتوگو با جامجم با بیان اینکه ما رویکردهای متفاوتی را در ساختارهای سیاسی کشور از جمله در حوزه سیاست خارجی شاهد هستیم، گفت: برجام نه یک توافق بلکه یک پروژه بود که تقویت روابط و پیوندهای ایران با غرب را پیگیری میکرد و در همین زمینه شاهد سند ۲۰۳۰ و برجام ۲ و ۳ هم بودیم که گرچه آن را با جزئیات آماده کردند اما نتوانستند انجام دهند.
به گفته ظهرهوند، این موضوع نشان میدهد این موضوعات از نمادهای این رویکرد است؛ یعنی گفتوگوهایی که همواره در خلوت انجام شده اما گزارش نمیشود. مثلا نمونه آن توافق سعدآباد است که بعد از مشخص شدن، جلوی آن گرفتهشد و رهبری هم تاکید کردند کسانی که صنعت هستهای را متوقف کردند، خودشان هم باید آن را دوباره اجرایی کنند.
این کارشناس مسائل بینالملل با تاکید بر اینکه یک لابی قوی در کشور وجود دارد که این استراتژی را برای ارتباط با غرب دنبال میکند، یادآور شد: افرادی به عمان رفتند و مذاکره کردند که البته بخشهای مهمی از آن گفته نشد تا اینکه ما بعدها در خاطرات طرف آمریکایی متوجه آن شدیم و ما پیگیر و مدعی وجود چنین توافقاتی نانوشته هستیم. وی اضافه کرد: در اواخر دولت احمدینژاد و اوایل دولت روحانی یعنی قبل از امضای برجام، گفتوگوهایی در عمان با طرفهای آمریکایی صورت گرفت لذا مرور خاطرات طرف آمریکایی نشان میدهد همواره این مناسبات برقرار و جریان لابی مشغول رایزنی بوده و هست، کما اینکه این جریان اکنون میخواهد برجام را که به این نقطه رسیده و مرگ آن قطعی شده، احیا کند. ظهرهوند بر همین اساس ادامه داد: بدون وجود این لابی و حضور این عناصر هیچگاه تحریم در ایران موثر واقع نمیشد در واقع این ظرفیت داخلی هم برای تحریمها گرا میدهند که در چه حوزههایی باشد و هم چه اقداماتی صورت بگیرد که این تحریمها اثربخش شود.
وی با اشاره به اهمیت آمریکاییزدایی در کشور ومنطقه تصریح کرد جریانات نفوذ داخلی اقدامات و سیاستهای آمریکا را در ایران موثر میکنند.
این کارشناس مسائل بینالملل با اشاره به تلاش این جریان برای بیاعتبار کردن سیاست استکبارستیزی جمهوری اسلامی نیز خاطرنشان کرد: البته آنها قطعا نمیتوانند چنین کاری راانجام دهند؛ چراکه موجودیت وتفکرانقلاب اسلامی مبتنی بر استکبارستیزی و نفی سلطه و دفاع از مستضعفان بودهاست.
وی با تاکید بر اینکه ایران به دنبال سلطه بر کشورهای منطقه نیست و جبهه مقاومت فرمانبر ایران نبوده و نیست، افزود: همه کشورهای اسلامی را به استقلال دعوت کردهایم اما جبهه استکبار این هویتبخشی به کشورهای اسلامی توسط ایران را برنمیتابد.