کارگردان «مشت در نمای درشت» در گفت‌وگو با «جام‌جم» مطرح کرد

پرتره‌هایی از اندیشمندان انقلابی

در گفت‌وگوی «جام‌جم» با کارگردان و تهیه‌کننده فیلم آپاراتچی بررسی شد

آپاراتچی؛ داستان یک قهرمان زنده

فیلم «آپاراتچی» به کارگردانی قربانعلی طاهرفر و تهیه‌کنندگی سجاد نصراللهی‌نسب که اولین‌بار در بخش نگاه نوی چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر نمایش داده شد، یک درام اجتماعی همراه با کمدی موقعیت است. این فیلم با برداشتی آزاد از رمانی با همین نام نوشته روح‌ا... رشیدی ساخته شده است.
کد خبر: ۱۴۵۱۴۲۶
نویسنده نسرین بختیاری - گروه فرهنگ و هنر
 
در این فیلم شاهد دلبستگی‌های یک نقاش ساختمان به سینما هستیم که با وجود نداشتن سواد سینمایی، توانسته چند فیلم کوتاه بسازد و آرزوی ساخت اولین فیلم بلند سینمایی خود را دارد و در این راه با مشکلات متعددی روبه‌رو می‌شود که آپاراتچی، راوی این مجموعه چالش‌هاست.

گفت‌وگوی «جام‌جم» با قربانعلی طاهرفر، کارگردان فیلم آپاراتچی:

کمدی انقلابی در سینمای ایران کم‌ است


قربانعلی طاهرفر، اگرچه اولین فیلم خود را روی پرده سینما فرستاده اما یک کاگردان باتجربه است. او در سال ۶۹ کار خود را با ساخت فیلم کوتاه در انجمن سینمای جوان آغاز کرده و پس از آن حدود هشت سریال و چهار تله‌فیلم ساخته و در حوزه نگارش با شبکه‌های مختلف تلویزیون همکاری کرده است. اولین تجربه سینمایی او هم فیلم درخوری از کار درآمده و به بهانه اکران آن با او هم‌صحبت شدیم. 

کتاب آپاراتچی چه جاذبه‌ای برای شما داشت که تصمیم گرفتید از آن برداشت آزاد داشته باشید؟
داستان آپاراتچی که در اوایل دهه ۶۰ سپری می‌شود، روایتگر زندگی یک نقاش ساختمان عشق سینماست که اتفاقا فیلمسازی کوتاه هم انجام داده و بزرگ‌ترین رؤیا و آرزویش ساخت فیلم سینمایی است. آپاراتچی برگرفته از کتابی به همین نام نوشته روح‌ا... رشیدی است. به‌‌طور معمول، موقعیت نمایشی عشق سینما، چه در سینمای ایران و چه در اروپا و آمریکا جذاب است و چندین فیلم هم در این حوزه از «سینما پارادیزو» تورناتوره تا «آماتور» کیشلوفسکی داشتیم. حسین تراب‌نژاد، فیلمنامه‌نویس آپاراتچی به‌طور اتفاقی کتاب آپاراتچی را بر مبنای خاطرات جلیل طائفی، نویسنده کتاب خواند و فیلمنامه را با الهام و برداشت آزاد از آن نوشت؛ یعنی نطفه اصلی بیشتر ماجراها و درام درون‌سکانسی برگرفته از کتاب است. جلیل طائفی در دهه ۶۰ شخصیت کاملا جذابی است، چون حلقه فیلمسازان و فیلمسازی آماتور ما در دهه ۶۰ آنچنان رونق نگرفته بود و او در دهه ۶۰ به‌عنوان کسی که سواد نوشتن ندارد، به‌تنهایی یک بنیاد سینمایی است؛ یعنی از عکاسی شروع کرد و بعد دوربین سوپر هشت خرید، سرمایه‌گذار جذب کرد و حلقه فیلمسازان را تشکیل داد. در همین شرایط است که جلیل طائفی وارد سینما و موفق به خلق چندین اثر سینمایی سوپر هشت می‌شود و آثار آخرش بیش از یک ساعت زمان دارد. او در دوره خودش، تمام ملزومات لازم برای فیلمسازی را مهیا کرده است؛ البته قرار نیست از جلیل طائفی صحبت کنیم اما شخصیتش و قائم‌به‌ذات‌بودنش در فیلمسازی برای ما مهم بود. او از یک نقاش ساختمان ساده به چنین شخصیتی تبدیل می‌شود. 

دلیل این‌که بازیگران آپاراتچی به‌طور کامل آذری صحبت نمی‌کنندوبرای گفت‌وگوی میان آنها زیرنویس را انتخاب نکردید، چیست؟
جلیل طائفی اهل تبریز و جغرافیای کاری ما هم در این شهر بود. تلاش ما این بود که فضای حاکم بر جنگ را در دهه ۶۰ نشان دهیم و این می‌طلبید که با بازیگران ترک‌زبان کار کنیم. ما دو اولویت داشتیم که اولویت اول این بود که زبان بازیگران ترکی آذری باشد که از یک‌سو یک فرصت و از طرف دیگر که مربوط به مخاطبان است، تبدیل به فرصت سوخته می‌شود. براساس آمار و اطلاعاتی که داریم، تمام فیلم‌هایی که به زبان ترکی ساخته شدند، همگی جزو آثار هنری هستند که در جشنواره‌ها هم عرضه می‌شوند و نیازی به تغییر زبان نیست اما از نظر مخاطبان عام و ملی چالش‌هایی برای ما دارد. براساس تحقیقی که داشتم از فیلم‌های «موقعیت مهدی»، «اِو» و «پوست» در استان‌های غیرترک‌نشین چندان استقبال نمی‌شود و به همین دلیل سراغ بازیگرانی رفتیم که فارسی صحبت می‌کنند اما همگی ترک هستند و لهجه شیرین ترکی دارند. متأسفانه در سال‌های اخیر در رسانه‌ها این‌طور نشان داده شده که اگر کسی ترکی صحبت کرده، معمولا برای شوخی و طنز ماجرا بوده و حتی اگر مسخره نکردن هم در کار نباشد، بیشتر شبیه ادا درآوردن است. اگر بازیگر فارسی‌زبان می‌خواست لهجه ترکی هم داشته باشد، به‌طور ناخواسته تبدیل به مسخره می‌شد. بنابراین این یک بی‌احترامی به جامعه آذری‌زبان‌ها بود اما من مطمئن بودم، گویش فارسی با لهجه ترکی خیلی شیرین است.
 
چطور شد که با تورج الوند، رضا ناجی و فاطمه مسعودی‌فر به‌عنوان بازیگر همکاری کردید؟
تورج الوند به‌طور معمول انرژی مضاعفی برای ایفای نقش می‌گذارد و می‌جنگد و انگیزه بسیار بالایی دارد. دوستان ما وقتی «نگهبان شب» تورج الوند را دیدند، فکر نمی‌کردند اصلا کرمانی نباشد. با این‌که بازی خوب و درخشان تورج الوند را در اتاقک گلی دیده بودم، در ابتدا انتخابم نبود تا این‌که متوجه شدم از عهده چالش لهجه به‌خوبی برمی‌آید. آپاراتچی به‌طور کامل کمدی نیست و بیشتر کمدی موقعیت دارد و کمدی ما در جدیت شخصیت اصلی رخ می‌دهد. به‌عبارتی با نوعی سفر قهرمان مواجهیم که شخصیت اصلی تلاش می‌کند کار درست را انجام دهد و به‌زعم خودش کار درست را با تمام قوا انجام می‌دهد و در بخش‌هایی هم کمدی موقعیت خلق می‌شود. همه گروه ما خیلی زحمت کشیدند و دوست ندارم تک‌تک نام ببرم اما حتما بازی متفاوت هومن برق‌نورد را از یاد نخواهیم برد. فاطمه مسعودی‌فر و رضا ناجی نیز هرکدام ارزش‌افزوده‌هایی برای فیلم داشتند. همچنین از شهرهای مختلفی بازیگر آوردیم و متوجه شدیم چه استعدادهای خوبی داریم. این درد بزرگی در سینمای ماست و خیلی از بچه‌های شهرستان قربانی این موضوع هستند اما جریان سینمای کشور مدیون فیلمسازان شهرستانی است. بسیاری از بچه‌های شهرستانی مجالی برای بروز و ظهور خود ندارند اما فیلمسازان پایتخت‌نشین دسترسی بیشتری به امکانات دارند و بیشتر دیده می‌شوند و شاید با این کار سهم بازیگران شهرستان ادا شود. بزرگ‌ترین درد برای یک فیلمساز این است که بعد از ساخت هشت سریال و ۲۰ مستند و هفت فیلم کوتاه و چهار تله‌فیلم، تازه اصطلاح فیلم‌اولی را به او بدهند و این کلمه فیلم‌اولی آورده‌های بدیمنی برای شما داشته باشد. به‌هر‌حال و به لطف خداوند و شهید نوری که بخشی از فیلم ما به ایشان می‌پردازد، کار ما زمین نماند و ادامه پیدا کرد.
 
چقدر زمان برد که فیلم ساخته شود و با چه مشکلات و چالش‌هایی رو‌به‌رو بودید؟
جغرافیای این کار تبریز بود اما در تهران کار می‌کردیم؛ البته اصرار داشتیم که به تبریز برویم و با طراح صحنه آمدیم. تبریز لوکیشن‌های دهه ۶۰ خود را به دلیل توسعه شهری به طور تقرییی از دست داده و هرکس بخواهد در این لوکیشن فیلم بسازد، باید سراغ ساخت لوکیشن برود و به همین دلیل در تهران بودیم. همچنین یک صحنه راهپیمایی داشتیم که هنروران ما ترک‌زبان نبودند و یاد دادن شعارهای ترکی به آنها سخت بود. به‌هرحال، بازنمایی تبریز در تهران با توجه به فضای جغرافیایی متفاوت هر دو شهر کار سختی بود. معمولا اگر بخواهیم با بودجه کم و لوکیشن کم فیلم بسازیم، با مشکل زیادی رو‌به‌رو نمی‌شویم اما اگر بسته به محتوا مثل فیلم ما که صحنه‌های نماز‌جمعه و اعزام نیرو و تشییع شهدا داشت، با چالش‌هایی رو‌به‌رو هستیم. درباره زمان اتمام کار هم باید بگویم، بعد از طی مراحل پیش‌تولید، ما ۴۸ جلسه فیلمبرداری داشتیم.
 
شما در فیلم تلاش می‌کنید بازخوانی دیگری از شخصیت‌هایی داشته باشید که به‌طور عمومی درباره آنها حرف‌و‌حدیث در جامعه زیاد است. به‌عنوان مثال، ما با قاضی دادگاهی رو‌به‌رو هستیم که همه معتقدند همواره احکام اعدام را برای زندانیان صادر می‌کند اما در ادامه او تبدیل به قهرمان یا الگوی شهادت می‌شود. یا کسی که لات و خلافکار است و نگاه عمومی نسبت به او خوب نیست؛ نقش شهید را بازی می‌کند. به نظر خودتان چقدر در این زمینه موفق شدید؟
خوشحالم مخاطبان متوجه این موضوع هستند که سعی کردیم به بعضی از مفاهیم انقلابی دهه ۶۰ نزدیک شویم و این نزدیک شدن از منظر کمدی و شوخی بوده است. از جهتی هم نگاه کردن به این مسائل از زاویه کمدی کار سختی است، چون طیف‌های مختلفی درگیر این مفاهیم اجتماعی هستند و بعضی به آنها تعلق‌خاطر دارند. به‌دلیل این‌که هرکس تعلق‌خاطر متفاوتی نسبت به این مسائل دارد؛ واکنش‌های متفاوتی هم خواهد داشت. کسانی که تعصب شدیدی دارند با کوچک‌ترین شوخی به هم می‌ریزند و بعضی هم این‌طور نیستند اما ما برای شوخی صرف سمت این مسائل نرفتیم و خواستیم مفاهیم انقلابی، اجتماعی و مذهبی را در عین حال بازخوانی دهه ۶۰ با دیدگاه طنازانه بیان کنیم. دهه ۶۰ دهه جنگ، شهادت و ترور و حضور متفاوت اقشار اجتماعی در انقلاب است. به هرحال تلاش کردم از مرز شعارزدگی عبور کنم اما بخشی از اتفاقات جاری در دهه ۶۰ در ذات خودشان شعار محسوب می‌شدند و به همین صورت بوده است. به عنوان مثال، نماز جمعه جزو شعائر ماست و یک امام جمعه در دهه ۶۰ با دهه ۹۰ از لحاظ شخصیتی و نوع نگرش متفاوت است. به نظرم شعارهای ما هم در دهه ۶۰ مردمی‌تر بود و اگر بخواهیم همان شعارها را امروز به محتوای فیلم تبدیل کنیم، دچار شعارزدگی می‌شود اما به‌طور کلی یکی از چالش‌های هرکس که بخواهد در این حوزه گام بردارد، عبور از مرز شعارزدگی است.
 
به نظر شما ویژگی‌ متمایزکننده «آپاراتچی» نسبت به سایر آثار روی پرده چیست؟
«آپاراتچی» در حوزه سینمای انقلاب است؛ سینمایی که در دل خود کمدی انقلابی کم‌ دیده است و موضوعات با پرداخت نادرست، اهمیت خود را از دست می‌دهند و مخاطب عام ندارد.تعداد مخاطبان عام سینمای انقلابی در این چند دهه واقعا کم شده و در شأن سینمای انقلاب نیست. در این فیلم تلاش کردم در بستر سینمای انقلاب حلاوت و شیرینی نماز جمعه در دهه ۶۰ را مزه مزه کنیم. فیلم ما با سرود نوستالژیک دهه ۶۰ تمام می‌شود و خیلی تلاش کردیم به سمت شعارزدگی نرویم. همه تلاشم این بود که بیننده را با درام اجتماعی و کمدی موقعیت در فضای دهه ۶۰ انقلاب همراه کنم. بخشی ترور شهید نوری در این فیلم گنجانده شده و ما شهدای دیگری مثل شهید دارابی و حتی شهدای تبریز را در تک فریم و تشییع شهدا داریم و به‌شخصه حضور و رد شهدا را در فیلمم حس کردم، چون بسیاری از سکانس‌های فیلم غیرممکن بود و شهدا این را برایم ممکن کردند. 

بعضی از منتقدان معتقدند، با این‌که سوژه  آپاراتچی ناب بوده و شخصیت اصلی داستان به عنوان کسی که سواد نداشته، توانسته فیلم بسازد؛ روابط بین شخصیت‌ها و پرداخت داستانی خوبی روی آن انجام نشده است. نظر شما نسبت به این موضوع چیست؟
به عنوان کارگردان اگر با چنین موقعیت نمایشی رو‌به‌رو شوم، دو حالت دارد؛ اگر وفادار به متن باشم، درام داستان دچار مشکل خواهد شد و اگر وفادار به موقعیت‌های تخیلی باشم، داستان اصلی از دست می‌رود. ایده اولیه این داستان خیلی درخشان است، اما چون خودم درگیر کتاب و مصاحبه‌هایش بودم و دوست جلیل طائفی هستم، به این واقفم که داستان می‌توانست بهتر به این شخصیت‌ها بپردازد، اما پرداختن به تک تک این شخصیت‌ها و خرده‌روایت‌های اطرافش برای سریال مناسب است و در حد حوصله و بضاعت یک فیلم سینمایی نیست. 

با توجه به نوع فضایی که در آپاراتچی جریان دارد، مقداری نزدیکی به سینمای مجید مجیدی را در این فیلم احساس می‌کنیم. چقدر هنگام ساخت آپاراتچی به سینمای مجیدی نظر داشتید؟
کارگردان تراز من آقای مجیدی، قبل از ساخت فیلم «خورشید» است و دوست دارم مسیری مثل آقای مجیدی را پشت سر بگذارم تا به ساخت فیلم محمد(ص) برسم. تعبیر من از هنر همانی است که امام خمینی‌(ره) می‌فرماید:«هنری ناب است که صیغل‌دهنده اسلام ناب محمدی باشد.» منظورم این نیست که دقیق بروم فیلم محمد(ص) را بسازم، بلکه قله فیلمسازی‌ام مفاهیم اسلامی، انقلابی و دینی است. من برای هنرم رسالت قائلم که مفاهیم انسانی را از منظر مبانی اعتقادی به مخاطبان منتقل کنم. برایم اهمیت دارد به سینمایی نزدیک شوم که مخاطبان عام آن را پس نزنند و به مفاهیم انقلابی نزدیک شوم و در عین حال بتوانم با آنها شوخی کنم. 

پیامدهای بازی در نقش ساواکی‌!
قربانعلی طاهرفر درباره شخصیت واقعی جلیل طائفی خاطره جالبی دارد.او در این‌باره می‌گوید: طائفی چند فیلم با موضوع شهدا دارد و او خودش به دلیل فیزیک خاص صورتش در فیلم‌هایش نقش شکنجه‌گر ساواک را بازی کرده است. او وقتی می‌خواسته یکی از این فیلم‌ها را در دهه ۶۰ در یکی از روستاها نمایش دهد، یکی از افراد خانواده شهدا او را به باد کتک می‌گیرد و بلند داد می‌زند، ساواکی اینجاست و مأموران طائفی را می‌گیرند.

گفت‌وگوی «جام‌جم» با سجاد نصراللهی نسب، تهیه‌کننده فیلم آپاراتچی 

به فیلم‌های اقتباسی نیاز داریم 


سجاد نصراللهی‌نسب، تهیه‌کننده فیلم «آپاراتچی» که در حال حاضر بر پرده سینماست، آدم سختگیری است که تهیه‌کنندگی فیلم‌های سینمایی موقعیت مهدی و سریال «عاشورا» (شهید باکری) و سریال «آمرلی» که هم‌اکنون در شبکه نمایش خانگی در حال پخش است، بر این موضوع صحه می‌گذارد. او به‌جز تهیه‌کنندگی، پیش از این مجری طرح فیلم‌های «اتوبوس شب» و «آن‌که دریا می‌رود» نیز بوده است. نصراللهی نسب معتقد است اگر زمان ساخت فیلم «آپاراتچی» برای رساندن به جشنواره فیلم فجر محدود نبود، با اثر بهتر و راضی‌کننده‌تری رو‌به‌رو بودیم. به بهانه اکران آپاراتچی با این تهیه‌کننده همراه شدیم تا از چند و چون تولید این اثر که به نوعی بازتاب دهنده سینمای پس از انقلاب است، باخبر شویم که در ادامه از نظر می‌گذرانید:

چه فرآیندی را پشت سر گذاشتید تا به این نتیجه برسید که تهیه‌کنندگی فیلم آپاراتچی را به عهده بگیرید؟
آپاراتچی از طرف بچه‌های مدرسه ماه به من معرفی شد که به طور تقریبی دوسال با دو تهیه‌کننده مختلف می‌خواستند این کار را بسازند که به سرانجام نرسید. با توجه به سوابق کارهای قبلی‌ام، مقداری در انتخاب کارم سختگیرم، یعنی روی این‌که چه کاری انجام می‌شود و درست بودن روال اتفاقات سینمایی حساسم و خدا را شکر که آقای پوروزیری خیلی در این پروژه کمکم کرد. فیلمنامه آپاراتچی مربوط به دو سال پیش بود و نیاز به تغییراتی بر اساس نظرات ما داشت تا در فضای شاخص سینمایی قرار گیرد. خوشبختانه پیگیری کردیم و جلسه گذاشتیم و حسین تراب نژاد، نویسنده را دعوت کردیم و ایشان هم به‌خوبی استقبال کردند و کار پیش رفت. چند بار فیلمنامه بازنویسی شد و هربار باز هم نظراتی بود و خود آقای تراب نژاد هم نکاتی را اضافه کرد و به طور تقریبی به موضوع موردنظرمان نزدیک شد. به نظرم سوژه ظرفیتی داشت که می‌توانست یک اتفاق خوب را رقم بزند. این کار می‌توانست بهتر از این باشد و متأسفانه مقداری دیر شروع کردیم.
 
چه زمانی؟
اوایل شهریور ۱۴۰۲ پیش تولید را شروع کردیم و با توجه به این‌که کار مربوط به دهه۶۰ بود، نیاز به دورخوانی بازیگران و دکورسازی عوامل داشت و خیلی از عوامل، سر کارهای دیگر بودند که خوشبختانه با رایزنی و تلاش توانستیم عوامل حرفه‌ای را سرکار بیاوریم. فیلمبردار، صدابردار، صحنه و گریم در کاری که مربوط به دهه ۶۰ است، خیلی مهم بود.
 
فکر می‌کنید چه ویژگی‌ای آپاراتچی را از سایر آثار سینمایی که در این فضا ساخته شده، متمایز می‌کند؟
 از طرفی این کار نگاهی به تولیدات و کارهای سینمایی داشت و از طرف دیگر نوعی خوانش انتقادی به بخشی از شبهه‌های رایج آن زمان در مورد سینما در قالب گفتارهای شیرین و عامیانه داشت. از جهتی هم در آپاراتچی به مسائلی پرداخته شد که در فیلم هم می‌بینیم در فضای گفتمان ارزشی هم شبهه‌های رایج وجود ندارد. حتی در فیلم هم به گفتار امام خمینی که ما با سینما مخالف نیستیم، با فحشا مخالفیم، اشاره شده است. به فراخور قصه، آپاراتچی به شخصیت‌هایی اشاره داشت که در نگاه عمومی ممکن است انسان‌های دگمی باشند که چندان سررشته‌ای از سینما و هنر نداشته باشند اما این دیدگاه نقض می‌شود و نشان داده می‌شود روحانی مسجد اطلاعات خوبی از سینما دارد. موضوع فیلم، سوژه و دغدغه فیلمسازی شخصیت اصلی به‌رغم این‌که ممکن است دغدغه کهن الگویی مانند تمام مردم نباشد، در قالب فضای روابط خانوادگی پدر و پسری و جاه‌طلبی برای مطرح شدن و کسب درآمد جالب بود و می‌توانست کشش خوبی ایجاد کند. با تمام اینها به طور شخصی معتقدم به آنچه مدنظرم بود، نرسیدم و اتفاق نیفتاد. 
 
چرا معتقدید که به اتفاق مدنظرتان در «آپاراتچی» نرسیدید و چه انتظاری داشتید که برآورده نشد؟
به نظرم سوژه آپاراتچی به قدری ناب بود که حتما می‌توانست اتفاق فوق‌العاده‌ای را رقم بزند. به طور طبیعی اگر زمان محدود رسیدن فیلم را به جشنواره نداشتیم، اثر بهتری می‌شد. ما جدا از زمان محدود جشنواره، مشکل هزینه تولید داریم؛ یعنی به خاطر مسائل اقتصادی و تورم ممکن است هزینه تولید یک فیلم سینمایی الان برای من با دو ماه قبل حدود ۲۰ درصد متفاوت باشد. به همین دلیل، فرصت ما با وجود فیلمنامه خوب، کم بود و ما علاقه‌مند بودیم کار عالی دربیاید. در بخش لباس و صحنه، فیلمبرداری و گریم بچه‌ها سنگ تمام گذاشتند اما باز هم با تمام تلاش‌ها وقت‌مان کم بود و در شروع کار در مضیقه مالی بودیم و خوشبختانه سازمان سوره و فارابی آمدند و حمایت کردند و به گروه ما اعتماد کردند. 
 
همیشه فیلم‌هایی که از روی کتاب اقتباس می‌شود، فاصله‌ای با اثر اصلی مکتوب دارد که گاهی خیلی دور و گاهی خیلی نزدیک است. به نظر شما چه تفاوت‌هایی میان اقتباس از کتاب و کارهایی وجود دارد که براساس برداشت و تجربه زیسته کارگردان ساخته می‌شود؟
ساخت فیلم‌های اقتباسی این روزها کمتر مرسوم است اما به نظرم ما به آن احتیاج داریم. در آپاراتچی ما داستان یک قهرمان زنده را روایت می‌کردیم و اینها جزو اتفاقاتی است که کمتر در سینما شاهد آن هستیم. کتاب‌ها براساس زندگینامه و پرتره یک شخصیت واقعی است که قالب خاص خودشان را دارد. ما قرار است براساس فیلمنامه‌ای همراه با اوج و فرود و نقاط عطف داستانی پیش برویم؛ بنابراین، هرکدام از این قالب‌ها برای انتقال یک مفهوم به مخاطب ویژگی‌هایی دارد که فرصت‌های خاصی را برای بهره بردن از آنها ایجاد می‌کند. به این دلیل که قرار نیست مستند گزارشی از زندگی یک شخص به مخاطب ارائه کنیم، با کمک فیلمنامه، سعی می‌کنیم ماجرا را دراماتیزه کنیم و در این فرآیند همیشه تلاش بر این است که به سمت نمایشنامه رادیویی هم پیش نرویم؛ یعنی قرار است یک فیلم قصه‌گو، جذاب و سرگرم‌کننده خلق کنیم. اساس سینما بر مبنای سرگرمی است و ما باید در قالب فیلمی سرگرم‌کننده و جذاب، نکات اخلاقی و آنچه اعتقاد داریم را به مخاطبان منتقل کنیم. در قرار فیلمنامه ما هیچ‌گاه ملزم به پایبند بودن به تمام اصول قصه نیستیم. وقتی می‌خواهید به مخاطبان تصویر ارائه کنید، با محدودیت‌هایی روبه‌رو هستید که خلاقیت‌آفرین است. فیلمنامه «آپاراتچی» نوشته شده بود که وقتی کتاب را مطالعه کردم، متوجه شدم با چیز متفاوت و بهتری رو‌به‌رو هستیم و باتوجه به کتاب، بعضی قسمت‌ها دوباره بازنویسی شد تا به این شکل فعلی رسیدیم که به طور طبیعی ایده‌آل ما نبود اما به فضای قابل قبولی رسیدیم که کار را شروع کنیم. 
 
چالش بزرگ شما در آپاراتچی به‌جز مسائل مالی و محدودیت زمان چه بود؟
به‌دلیل سابقه تهیه‌کنندگی فیلم «در آغوش درخت» فکر می‌کنم یکی از چالش‌های حساس، کار با کودکان است که به‌شدت سخت، انرژی‌بر و زمان‌بر است و انگار تمام گروه دست به دست هم می‌دهند تا سریع‌تر از سکانس مربوط به کودکان رد شویم. علاوه‌براین، انجام کارهای مربوط به دهه‌های پیشین ۵۰ و ۶۰ خیلی سخت است و نیازمند لوکیشن و وسایل صحنه مربوط به آن مقطع زمانی هستیم. در همین صحنه‌ها هنگام فیلمبرداری باید به رنگ‌آمیزی و نوع کنتکس‌ها و حتی لوله‌های گاز و علمک که در آن موقع نبود توجه کنید. پیداکردن ساختمانی که تمام ویژگی‌های آن دهه را داشته باشد، خیلی سخت است و به‌همین‌دلیل ما به‌طور تقریبی برای بخش صحنه فیلم، خانه جلیل طائفی را از نو ساختیم. از طرف دیگر امکانات جلوه‌های ویژه بصری ما چندان قوی نیست و حتی اگر بشود در این حوزه کار کنیم، زمان‌بر و هزینه‌بر است و دست فیلمبردار در بعضی قسمت‌ها که نباید لوکیشن‌های امروزی نمایش داده شود، بسته می‌ماند. به‌جز این، کار کردن در اقلیم و جغرافیای خاص فرق می‌کند و بعضی اقلیم‌ها حساسیت‌های خاص خود را دارد که همواره به این فکر می‌کنید که گویش آذری باشد یا این‌که همراه با لهجه باشد، چون نگران این هستید که به کسی برنخورد و آن لهجه مسخره نشود. همه اینها موجب می‌شود که حواس‌مان جمع باشد تا بتوانیم یک فیلم جذاب و خوب بسازیم.
 
چه بازخوردی از مخاطبان «آپاراتچی» داشتید و آیا از نحوه اکران فیلم راضی هستید؟
یک‌سری سؤالات را نباید از من بپرسید، چون به‌طورکلی آدم سختگیری هستم. دوست ندارم از آن دست تهیه‌کنندگانی باشم که فقط یک کاری انجام بدهم تمام شود و بعد از نمایش هم خداحافظی کنم. بنابراین، نوع کار، شکل و چگونگی کیفیت آن برایم اهمیت دارد و حداقل باید از خودم راضی باشم. 

گیشه، معیار بد و خوب نیست
شاید فضای فروش گیشه متأثر از جریان‌های مختلفی باشد و امکان قضاوت کردن کارها از روی فروش گیشه نیست و هیچ‌گاه این معیار مناسبی برای سنجش کیفیت فیلم نبوده است. از نظر دوستان و اطرافیان حد فروش و شرایط اکران مناسب است، اما به‌طورطبیعی، خودم ناراضی هستم. 

مروری بر زندگی جلیل طائفی
جلیل طائفی، شخصیت عجیبی در عرصه سینماست، فردی که بدون سواد خواندن و نوشتن پای به عرصه سینما گذاشت و اتفاقا موفق به ساخت چندین فیلم هم شد. رویکرد مردمی او به سینما هم قابل توجه بود و تلاش می‌کرد بدون دغدغه‌های رایج نمایش فیلم آثارش را در روستاها برای مردم به نمایش بگذارد.

در سال ۱۳۳۱ در تبریز متولد شد
مجبور به ترک‌تحصیل و کار نقاشی ساختمان شد
تشکیل گروه هنری جوانان توحید تبریز در اوایل انقلاب 
شروع فیلمسازی با خرید دوربین سوپر ۸ 
فیلم بلند «از جان گذشتگان» را در سال ۱۳۶۰ ساخت
فیلم را به روستاها برد و برای مردم نمایش می‌داد
ساخت فیلم «نوری در تاریکی» درباره ترور شهید حاج‌محمدحسن نادر نوری 
کشف رضا ناجی، بازیگر بنام سینما و همکاری با او در چند فیلم 
بازی در سریال «درمانگاه» و تله‌فیلم «رسول ترک» 
علاوه بر آپارتچی، فیلم مستند «مسیر ۸ میلی‌متری» به کارگردانی محمد صفا درباره ندگی او ساخته شده است
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها