در این گفتوگو سراغ قدرتا...صلح میرزایی، کارگردان سینما و تلویزیون که آثار موفقی مثل شاخهگلی برای عروس کمدی پرفروش سال۱۳۸۴و دلداده از آثار پرفروش سال۱۳۸۷را درکارنامه دارد،رفته و دیدگاههای او رادر این خصوص جویا شدهایم. وی در سالهای اخیر سریالهای حکایتهای کمال، پنجره، دختری به نام آهو و رخصت را ساخته وآخرین کارش در زمینه سینمای کمدی نیز یک جیب پر پول بوده است. البته این فیلمساز در کارنامه کاری خود فیلمهای اکشنی مانند تهاجم، علفهای هرز، شاهین طلایی و حامی را داشته است. در ادامه این گفتوگو را بخوانید.
به نظر شما نسبت میان سینمای کمدی و شرایط اجتماعی کشور چگونه باید باشد؟
شاید نتوانیم بعضی معضلات موجود در جامعه را بهصراحت مطرح کنیم و در این مواقع نویسندگان و کارگردانان به سمت ساخت فیلمهای کمدی میروند. گاهی فیلم کمدی تلخی ساخته میشود که در واقع به آن تلخیها میخندیم، چون مسائلی را که در فیلم مطرح میشود در جامعه دیدهایم. فیلم کمدی باید چنان جذاب باشد که مخاطبان را به سینما بکشاند و میخکوب کند و حرف ارزشمندی را به آنها انتقال دهد. در حال حاضر روی فیلمنامهها سرمایهگذاری نمیشود و معمولا اگر فیلمنامه ضعیف بوده اما بازیگران خوب باشند، در میانه یا ۱۰روز اول اکران با افت مخاطب روبهرو خواهد شد. من مشکل فیلمهای کمدی امروز را در فیلمنامه میبینم، بهعنوان مثال، بعضی در شوراهای بررسی فیلمنامه بدون توجه به قواعد فیلمنامهنویسی، چیزی را که مدنظر خودشان است میگویند و این نگاه سلیقهای غلط و آسیبزاست. کاش کسانی که اینگونه نظر میدهند درام، عناصر نویسندگی و اسکلت داستانی فیلمهای کمدی را میشناختند. هرچقدر هم برای کارشناسان توضیح دهیم دیدگاه یا برداشتی که نسبت به بعضی فیلمهای کمدی دارید، اشتباه است، فایدهای ندارد. مشکلات ما بیشتر فیلمنامه است و باید سلیقه شخصی کنار گذاشته شود، چون بالاخره خود فیلمساز آگاه است و خلاقیت دارد. کارشناسان غیرمتخصص نمیتوانند به فیلمسازی که ۴۰ سال فیلم میسازد و فیلمهایش با استقبال مخاطبان روبهرو شده، چیزی بگویند. لزوم وجود کارشناسان این است که مواظب باشند ارزشها زیرسؤال نرود، وگرنه فیلمسازان باتجربه خودشان با چالشها و خطقرمزها آشنا هستند؛ بنابراین خلاقیت را باید به کارگردان بسپاریم.
در دهههای ۷۰ و ۸۰ که شما فیلم کمدی ساختید، از فیلمهای کمدی استقبال چندانی نمیشد و بیشتر به فیلمهای اجتماعی توجه میشد و امروز از فیلمهای کمدی زیاد استقبال میشود. دلیل این موضوع را در چه میدانید؟
اگر نگاهی به کارنامه کاریام بیندازید، میبینید که پرفروشترین فیلمهای اکشن را ساختهام اما در موقعیتی احساس کردم جامعه و مردم نیازمند شادمانی و تفریح هستند، چون بخشی از سینما تفریح و بخشی هم انتقال مفاهیم ارزشمند است. زمانی که میخواستم کمدی بسازم، خیلی مطالعه کردم و فیلمهای مختلف ایرانی و خارجی را دیدم. اصولا از هر نوع فیلم کمدی با وجود بازیگران شناختهشده استقبال نمیشود. سال قبل از بعضی فیلمهای کمدی که بازیگران بزرگ کمدی سینمای ایران در آن حضور داشتند استقبال نشد و شبیه این وضعیت را در سینمای اجتماعی هم داریم. در دهههای ۶۰ تا ۸۰ فیلمها ارزشمند بودند، چون بهخصوص در دهه ۶۰ در مقطعی بودیم که در فضای کشور جنگ و حفظ از خاک وطن مطرح بود. اکثر فیلمهایی که در دهههای ۷۰و۸۰ ساخته شد، با همین مضامین دفاعمقدس بود و خیلی خوب از این فیلمها استقبال میشد و مردم نمیخواستند یک وجب از خاک خود را به دست دشمن بدهند. حس انقلابیگری و انگیزه برای دفاع از کشور بهطور گسترده بهوجود آمده بود. اکثر کمدیهایی هم که در آن زمان ساخته میشد، پیامهای ارزشمند خوبی داشتند؛ یعنی ما به خطوطی نزدیک میشدیم که همراه با پیام انسانی و اخلاقی غیرمستقیم بود. بنابراین، با اینکه ممکن بود یکی دو فیلم نهچندان مناسب دردهههای۶۰تا۸۰ ببینیم، فیلمهای این دهه خیلی ارزشمند بودند و تمام جامعه میخواستند بحران زندگیشان را پشت سر بگذارند. فیلم «شاخه گلی برای عروس» پرفروشترین فیلم سال شد، چون صداقت و درستی در آن نهفته بود و ریاکاری در آن وجود نداشت.منظورازریاکاری این است وقتی فردی اثری راخلق میکند،درعین صداقت باید نسبت به سوژه اعتقاد و اطمینان داشته باشد.همچنین پیامهای کمدیهای دلداده، زندگی شیرین، یه جیب پرپول و گواهینامه با استقبال خوبی روبهرو شدند. زیرا معتقدم جامعه همیشه به کمدی خوب و اخلاقی نیازمند است. امروز وجود ماهواره، شبکههای مجازی و نمایش خانگی موجب شده که شرایط نسبت به گذشته خیلی متفاوت باشد.
امروز میبینیم که بخش قابل توجهی از مخاطبان سالنهای ویژه نمایش فیلمهای کمدی بزرگسالان را ــ که اکثر اوقات با شوخیهای مبتذل و نامناسب همراه است ــ کودکان و حتی خردسالان تشکیل میدهند. آیا شما راهکاری برای این مسأله سراغ دارید؟
بنا به تغییر شرایط، بچههای کوچک امروز به بسیاری ازمحتواهای موجود در اینترنت بهآسانی دسترسی دارندکه ممکن است برایشان مضر باشد.من بنا به مسئولیتهای فرهنگی متعددی که داشتم ومثل کارشناس به مسائل نگاه کردم، بسیاری از بیبندوباریهای موجود را قبول ندارم. از طرفی در مورد کودکان این سؤال مطرح میشود که وزارت ارشاد و متولیان فرهنگی چه خوراک فرهنگیای در اختیار کودکان و نوجوانان قرار دادند؟مگر نه این است که رهبر معظم انقلاب گفتند که به کودک و نوجوان باید اهمیت بدهیم؟ ما وقتی خوراک فرهنگی برای کودکان و نوجوانان نداشته باشیم، چطور میتوانیم به کودکان بگوییم که دنبال تماشای فیلمهای کمدی مخصوص بزرگسالان یا محتواهای نامناسب فضای مجازی نروند. در حوزه کودک و نوجوان خیلی کمکاری شده و حتی فیلمهای کودک را هم بهسختی در سینما اکران میکنند.هیچ سازمانی نیست که از اکران فیلمهای کودکونوجوان حمایت کند تا سه سال در نوبت اکران نخوابد. بهدلیل اینکه نمیخواهیم در کار کودکونوجوان تجارت کنیم، قطعا باید به مسائل تربیتی، اخلاقی و دینی پایبند باشیم. همه اینها به سرمایهگذاری فرهنگی که جامعه و دولت باید انجام دهند نیاز دارد. اگر بهعنوان یک فیلمساز بخواهم فیلم کودکونوجوان بسازم، حداقل باید ۱۵میلیارد تومان هزینه کنم، اما سرمایهام بهدلیل اینکه کسی آن را اکران نمیکند به فنا میرود، چون متأسفانه امروز کسی سراغ فیلمهای اخلاقی، فرهنگی و تربیتی نمیرود. با تمام اینها باز به نظرم آقای خزاعی بهعنوان رئیس سازمان سینمایی خوب تلاش میکند اما نباید زیاد ممیزی اعمال شود. وقتی فضای مجازی باز داریم و هرکس در مورد هر چیزی که دلش میخواهد نظر میدهد، ساخت فیلم و بهخصوص فیلم طنز دشوار است وهمه بهنوعی کارشناس شدهاند و بهعنوانمثال، کارشناس صنعت، درباره داروسازی یا داروسازی درباره فرهنگ صحبت میکند. گاهی هم یک نفر کارشناسی رسانه خوانده اما چه ارتباطی به فیلمنامه دارد؟ فیلمنامهنویسی یک تخصص است.
پس شما معتقدید ممیزیهای غیرمتخصصانه فیلم، دستوپای فیلمسازان کمدی را میبندد؟
بله، به نظرم درام و کمدی در این موضوع تفاوتی ندارند،چون آن کارشناس غیرمتخصص ازنگاه خودش به این فیلم نگاه میکند. فرض کنید که شما ۴۰سال معلم هستید و ما هم بهتازگی از دانشگاه فارغالتحصیل شدهایم ویکسری یافته از دانشگاه داریم خب، سالها طول میکشد به کسانی که تجربه دارند نزدیک شویم. فکر میکنم در بررسی فیلمنامههای صداوسیمای خودمان که آقایان جبلی و جلیلی بهعنوان افراد ارزشمند در رأس آن هستند باید نوعی دگرگونی به وجود بیاید و به کارگردان و نویسندگان بیشتر اعتماد کنند. کسانی که اعمال نظر میکنند باید بدانند انتقال مفاهیم معمولا با زبان نمایش تأثیرگذارتر است و تا زمانی که دیدگاه کارشناسان نسبت به مسائل اصلاح نشود، مخاطبان بیشتر نمیشوند.کارشناسان بایدعناصرداستان،تعلیق ومیزان تأثیرگذاری آن رابشناسندواگر کارشناس نشناسد، نمیدانم چه به او بگویم. اگر نویسنده را محدود نکنند، قسم میخورم میتوانیم سریالهایی بسازیم که هم پرمخاطب و هم پیام تأثیرگذاری داشته باشد. ما برای این انقلاب شهیدان زیادی دادهایم و برای حفظ ارزشها باید اجازه دهیم افراد متخصص در جایگاه کارشناسی فیلمنامهقرار گیرند.
چطور میتوانیم به دوران طنزی از جنس فیلمهایی مانند «اجارهنشینها» نزدیک شویم که هم گزنده بود و هم ما را به فکر وادار میکرد؟ آیا به این آثاری که حالا روی پرده است، میتوانیم کمدی بگوییم؟
چه بخواهیم و چه نخواهیم، به این آثار «کمدی» میگویند و تا زمانی که فیلم خوب نباشد، نمیتوانیم این فیلمها را حذف کنیم. در طول سال، ۸۰ فیلم ممکن است ساخته شود که تعداد کمی به سود میرسند و حداقل ۷۰ فیلم ضرر میدهند و سیاستگذاران فرهنگی باید برای این موضوع فکری بکنند. اگر برای فیلمی ۲۰میلیارد تومان هزینه شود، حداقل باید ۶۴میلیارد تومان بفروشد تا هزینه اصلیاش برگردد. ما بخش پژوهش را در سازمانهای متولی فرهنگ داریم و اگر با پژوهش ۲۰ سوژه ناب، بکر و قابل لمس پیدا و روی آنها کار کنیم، اوضاع کارهای کمدی بهتر خواهد شد.سوژههای فیلمها بهخصوص فیلمهای کمدی نباید از زندگی مردم فاصله بگیرند و معمولا باید فاصله سوژهها با زندگی مردم خیلی کم باشد؛حتی اگرداستان تخیلی باشد.وقتی آقای مهرجویی «اجارهنشینها» را ساخت، احساس میکردیم چنین اتفاقی درزندگی همه افتاده است.بعضی ازاین کارگردانها براساس داستانهای واقعی وپژوهش کار میکردند. متأسفانه ما براساس پژوهش کار نمیکنیم؛ یعنی نویسنده برمبنای رؤیاپردازی به سوژهای نزدیک میشود که دور از واقعیت است. بنابراین مشکل مااین است که پیرامون سوژههایمان پژوهش اتفاق نمیافتد.علاوه بر این،ما باید از رمانها و داستانهای خوب کمدی اقتباس داشته باشیم.پشت نویسندهای که کتابی را مینویسد، پژوهشهای زیادی وجوددارد و اقتباس ارزش ادبی داستانمان را بیشتر میکند. ما بهعنوان مسئول یا کارشناس یک بخش، باید بهترین رمانهای کشورمان را مطالعه و دراختیار نویسندگان قرار دهیم. البته کم پیش آمده که یک داستان کمدی اقتباسی مورد استقبال مخاطبان واقع شود. وقتی فیلمنامه واقتباس قوی نباشد، مردم بهناچار به آثار کمارزش کمدی روی میآورند. بهنظرم اقتباس کار نویسنده یک فیلمنامه راراحت میکند؛ یعنی بهترین آثار سینمایی دنیا اقتباسی است، چون برای ادبیاتشان ارزش قائل هستند. در کشورماهم باید همین طور باشد واقتباس جزو مراحل اصلی قرار بگیرد. درحال حاضر سطح دانش و معلومات مردم نسبت به دهههای ۶۰تا۸۰ خیلی بیشتر شده و باید برایشان داستانهای جدید و جذابی تعریف کرد.
چه نوع کمدی شما را راضی میکند و برای بهبود سینمای کمدی چه راهکاری به نظرتان میرسد؟
همانطورکه مشخص است،خودم چندسالی درگیرساخت سریال شدموعلاوه براین، نیازبه فیلمنامهای خوب دارم.بیشترآثار، فیلمنامههای درخورتوجهی ندارندکه احساس کنیمحرفجدیدوجذابی رابه مخاطبان منتقل میکنند.متأسفانه کمدیهای امروز راضیکننده نیست. معمولا کمدیهایی من را راضی میکند که نشأت گرفته از واقعیتهای موجود در جامعه باشد و حرفی برای گفتن داشته باشد و پیام فیلم، مخاطبان را به تأمل وادار کند. کمدیهای روی پرده به شرط اینکه فیلمنامه خوب داشته باشند، میتوانند قویتر از حال حاضر باشند و اگر فیلمی با نام کمدی روی پرده فروش دارد، به معنای خوب بودن آن نیست، به این دلیل است که خوراک خوبی برای مخاطبان تهیه نکردیم و او - مخاطب - ناچار است سراغ فیلمی برود که زیاد دوست نداشته باشد.
۸۰ کتاب آقای کارگردان
قدرتا...صلحمیرزایی در طول این سالها فعال و پویا به کارخود در زمینه نویسندگی و کارگردانی ادامه داده و چندین جلد کتاب نوشته است. او در این رابطه به جامجم گفت: من با انتشارات معتبری مانند قدیانی و پیام آزادی کارمیکنم و بیش از۸۰ عنوان کتاب تألیفی داشتم و آخرین کتابم درحوزه کودک ونوجوان راسال قبل با عنوان«رهایم نکن» نوشتم.رهایم نکن داستان بلندی است که بیانگر درک نوجوانان و تلاش برای کمک به یکدیگر است. دراین دوسال هم«سلام سرکار استوار» را نوشتم که قرار است انتشارات بهنشر آستان قدس رضوی چاپ کند و مضمون آن درباره نوجوانی است که دوست ندارد بههیچوجه زیربار ظلم برود. هماکنون نیز مجموعه داستانی به نام «باغ پرتقال» را مینویسم که آن هم در حوزه نوجوان است.