سه، چهار سال تمام و پس از آن شکست تلخ به دیوید تیلور منتظر همین لحظه بود تا بتواند همه چیز را یکجا از ذهنش بیرون کند. همانجایی که در ۳۰ ثانیه اسیر مکاری تیلور آمریکایی شد و طلا را انداخت تا کشتیگیر یانکیها برش دارد.یک ملت منتظر این طلا بودند، اما نشد. سه سال بعد از توکیو.اینبار خبری ازتیلور نبود؛او به بروکس جوان باخته بود تا به قول کشتیگیران، دیگر نبرد قرنی انجام نشود.حسن باید خودش را مهیای کشتی با بروکس میکرد، اما جوان آمریکایی مقابل رمضانوف شکست خورد تا فینال وزن ۸۶ کیلوگرم؛ ایرانی ــ بلغاری شود.تمام روزهایی که خانهنشین بود، کنایهها و شایعات زیادی را تحمل کرد. نیشهای زیادی خورد و هر بار که کسی از او درباره کشتی و المپیک میپرسید، خنده ریزی میکرد و میگذشت! کتفش را که عمل کرد دنیا روی سرش خراب شد.هیچکس فکرش را نمیکردبه المپیک برسد.وقتی سوار هواپیما به مقصدپاریس شد،فقط یک جمله گفت:«میروم تابا طلابرگردم».
طلا داشت«لود»میشدکه یکدفعه حسن دستش راگرفت! کتف لاکردار!شوخی که نیست؛پنج بار کتف او را در همان تشک جا انداختند. این نظر خیلیهاست که میگویند اگر مصدومیت نبود ماگومد رمضانوف بلغار(شما بخوانید روس) راچه به حریف شدن برای حسن؟ زیر کتف میزد و حسن اعتنا نمیکرد. کتف در میرفت و حسن جا نمیزد، نمیخواست رها کند. دوست نداشت روی سکویی بایستد که به آن میگویند نقرهای.حسن به مردمش قول داده بود، میخواست تا آخرین لحظه روی قولی که داده باشد. غیرت به خرج داد و تا آخرش هم ماند اما کتف لعنتی کار خودش را کرد و دست حسن راازکارانداخت. یک امتیاز، دو امتیاز، سه امتیاز و تمام. این پیروزی حتی به خود حریف حسن هم نچسبید. خودش گفته: «این برد اصلا به من نچسبید، چون حسن مصدوم بود.»
نقرهای دیگر به رنگ طلا برای مردم ایران. همه دیدند چه شد و همه دیدند چه اتفاقی افتاد. این اتفاق هم با اینکه نقرهای بود، اما میرود قاطی همان روایتهایی که بعدها پدرها برای پسرها تعریف میکنند. یک حسنی بود که با یک دست، روی تشک کشتی... .
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد