افرادی که حتی برخیهایشان بر اثر نداری و فقر ناگزیرند فرزندانشان را از ادامه تحصیل منصرف کنند و آنها را سر کار بفرستند تا کمک خرج خانه و خانواده باشند!
کودکان جامانده از تحصیل، تراژدی دردناکی است که فقر و عدالت اجتماعی را به تصویر میکشد و قربانیان این تراژدی کودکانی هستند که با جا ماندن از تحصیل، چرخه فقر و آسیبهای اجتماعی رادوباره تکرارمیکنند. چرخهای که بیتردید هریک از ما هم در شکلگیری و ادامه آن بیتقصیر نیستیم. هرکدام از ما به سهم خود میتوانیم در شکلگیری عدالت و مبارزه با فقر و تبعیض نقش ایفا کنیم.
بیتردید هیچیک از ما آنقدر دستمان بسته نیست که نتوانیم دفتر یا مداد سیاهی را به کودکان بیبضاعت هدیه کنیم، حتی اگر دستمان میرسد چه خوب است هزینههای تحصیل یکی، دو کودک بیبضاعت و فقیر را عهدهدار شویم تا چرخه فقر و بیعدالتی از جایی متوقف شود.مطمئن باشید کودکانی که بهدلیل فقر و نبودن فرصت برابر آموزشی از تحصیل جا میمانند، در صورت فراهمشدن فرصتهای ساده برای ادامه تحصیل میتوانند نقش موثری در چرخاندن چرخهای کشور و مبارزه با آسیبهای اجتماعی داشته باشند.
والدینی که برای خریدیک دفتروکتاب ساده برای فرزندانشان به سختی میافتد،درست به اندازه هرکدام ازما دلشان میخواهد فرزندانشان شرایط بهتری را نسبت به خود آنها تجربه کرده و مانند آنها مجبور نباشند تا در پایینترین سطوح اجتماعی و اقتصادی سر کنند و چرخه معیوب فقر و آسیبهای اجتماعی موروثی نباشد و یک جایی متوقف شود. این چرخه اما فقط به همت هرکدام از ما برای ایفای نقش و سهممان در ایجاد برابری وعدالت اجتماعی میتواند متوقف شود.سهمی که گاهی به اندازه یک دفتر مشق،مداد وپاککن برای کودکی فقیر، بیسرپرست یا بدسرپرست میتوانداین بچههارا به زندگی و آینده امیدوار سازد تا شاید سرنوشت بهتری را برای خودشان رقم بزنند.