شمال ایران در شرایطی بهعنوان یکی از قطبهای مهم گردشگری ایران و جهان مطرح است که هیچ برنامهای برای ورود و اسکان و خرج مسافران و گردشگرانش ندارد.بهعنوان مثال در هفته گذشته حدود ۲۳میلیون مسافر وارد گیلان و مازندران شدند که با ایجاد ترافیکهای کور و سنگین، مصرف بالای بنزین و ایجاد آلودگی و ریختن میلیونها تن زباله در کوه، دشت، جنگل، ساحل و دریا، جز ویرانی چیز دیگری از خود بر جای نگذاشتند.
استان مازندران ۳۴۸ کیلومتر ساحل در ۱۵شهرستان از گلوگاه تا رامسر در غرب مازندران واستان گیلان دارای ۲۸۰ کیلومتر نوار ساحلی در ۹شهرستان از چابکسر در شرق استان گرفته تا آستارا درغرب و استان گلستان افزون بر ۱۰۰ کیلومتر ساحل دارد که در شهرستانهای بندرگز، بندرترکمن و گمیشان واقع شده است.همین موهبتهای الهی موجب شده تا سالانه میلیونها مسافر به این مناطق سفر کرده و در کنار تفریح و خوشگذرانیهایشان به بلای جانسوزی برای طبیعت و محیطزیست تبدیل شوند.انباشت و پراکندگی زباله در سواحل، حاشیه راهها وعرصههای جنگلی وکوهستانهای استانهای شمالی کشور وبهخصوص درغرب مازندران با ورود میلیونها مسافر و گردشگر، چهره زشتی بر سیمای زیبای این مناطق بخشیده است. با اینکه با هر تعطیلات و به تبع آن هجوم مسافران به مناطق شمالی، ترافیک سنگینی به تمام راهها وجادههای منتهی به استانهای گیلان و مازندران حاکم میشود و بعضا هموطنانی که دلشان شمال میخواهد را تا ۱۲ساعت در ماشینهایشان محبوس میکند، اما این اتفاقات درس عبرت نشده و باز هم با فرا رسیدن تعطیلات بعدی همین آش است و همین کاسه.این تمام ماجرا نیست و درکنار تمام ضعفهای زیرساختی برای ارائه خدمات به مسافران و گردشگران، همین مهمانان ناخوانده همچنان بلایی به سر شهرها و روستاها میآورند که آثارش تا مدتها باقی میماند.حالا تولید زباله و ریختن آشغال؛ نه یک اتفاق ساده، بلکه به فاجعهای عظیم برای شمال کشور تبدیل شده است. با اینکه هر بار گفته میشود با برنامهریزی نهادهای مرتبط، برای جمعآوری و اطلاعرسانی و فرهنگسازی میتوان این معضل را مرتفع ساخت، اما زبالهها به گرهی کور تبدیل شدهاند که دیگر با دندان هم باز نمیشوند.
ظلم به طبیعت بیزبان
غرب مازندران که سالانه پذیرای میلیونها گردشگر داخلی وخارجی بوده و درتعطیلات هم میزبان هموطنان زیادی میشود،اسیر زبالههایی است که مردم در زمان تفریح و لذت بردن از طبیعت تولید و در دل کوه، دشت، ساحل و دریا جای میگذارند.مشاهده انبوه زباله در گوشه و کنار سواحل، دامنهها و راههای ارتباطی در واقع ظلم مضاعف بر محیط و سیمای زیبای این مناطق است که دیگر نه کسی خود را مسئول ریختن زباله میداند و نه کسی مسئول جمعآوری آنها.براساس آمار موجود روزانه بهطور متوسط در شرایط عادی افزون بر ۴۰۰۰تن زباله در مازندران تولید میشود که در پیک ورود مسافران و گردشگران، این میزان به دو تا سه برابر افزایش مییابد.به خاطر نبود کارخانههای مدرن زبالهسوز و زیرساختهای نوین، زبالههای تولیدی مناطق روستایی و شهری بدون تفکیک و جداسازی در محیطزیست مازندران بهویژه در مناطق جنگلی و حوضههای آبریز استان دفع میشود.بهگفته کارشناسان از این زبالهها گازهای مختلف تخریبکننده محیطزیست متصاعد و شیرابه سمی آنها خسارت جبرانناپذیری به آب و خاک وارد میکند که میتواند جنگلها را بخشکاند و موجودات و جانوران و حیوانات را از بین ببرد.
ضعف زیرساختها و مراکز خدماترسان
اوایل امسال بود که اعلام شد، مازندران نخستین استان مسافرپذیر در تعطیلات نوروزی بوده است. این رتبه به معنی این بود که باید برای خدماترسانی به مسافران در همه بخشها از جمله جمعآوری زبالهها چارهای اصولی اندیشید.در مازندران به دلیل حاصلخیزی زمینها برای کشاورزی و نیز بالابودن سطح آبهای زیر زمینی، زمین کافی برای دفن زباله وجود ندارد. ضمن اینکه مراکز دفن زبالههای شهری استان در مناطق جنگلی، زراعی وحاشیه رودخانهها قراردارندوظرفیت آنها برای دفن زباله اشباع شده است.براساس آمارها فقط طی دهم تا چهاردهم شهریور امسال، حدود چهارمیلیون و۲۰۰هزارمسافر از طریق زمینی، هوایی و ریلی وارد گیلان شدند که این رقم بیش از جمعیت دومیلیون و ۵۵۰هزار نفری ساکن و ثابت استان است. علاوه بر آن، آنطور که استاندار مازندران گفته طی یک هفته اخیر۲۱میلیون گردشگربه استان سفرکردند، آمارقابلتأملی که نیاز به ارتقای زیرساختها برای خدمترسانی به مسافران را بیش از پیش نشان میدهد.هرچند مسئولان اعلام میکردند تدابیر و پیشبینیهای لازم برای این سفرها انجام شده و مشکلات موجود ناشی از کمبود یا نبود سوخت و موادغذایی نیست، با این حال حجم گسترده سفرها و ورود انبوه مسافران، آن هم بیش از ظرفیتهای استان، موجب بروز مسائل و مشکلات زیادی میشود.تا جایی که حتی تردد نفتکشها و تانکرهای سوخت که نیاز جایگاهها را تأمین میکردند با کندی ودشواری همراه شدوموارد اینچنینی، سفر رابه کام بسیاری ازمسافران وهمچنین ساکنان شهرهای شمالی کشور تلخ کرد.
تجارت زباله در اروپا
برابر اسناد موجود، برای تولید یک تن کاغذ باید ۱۷درخت تناور قطع شود در حالی که در شهری مثل تهران میتوان از بازیافت زبالههای خشک روزانه ۶۰۰ تن کاغذ به دست آورد و از قطع افزون بر ۱۰هزار درخت درروز جلوگیری کردو این مسأله در استان گردشگرپذیری همچون مازندران چگونه است.اینکه درهمه ایام سال بهویژه درتعطیلات و فصول گردشگری بیشترین اخبار ناشی از تهدید زیستمحیطی مربوط به پراکندگی وانباشت زباله درمازندران به گوش میرسد،نشان میدهدهنوز نه درد رامیشناسیم ونه درمان را.هنوز نمیدانیم زبالههایی که ما برای سوزاندش به هردری میزنیم درکشورهای دیگربهعنوان طلای کثیف شناخته میشود.در آلمان پس از چندین بار بازیافت زبالهها در نهایت آن را در کورهای در مرکز شهر میسوزانند و از این نیروگاه زبالهسوز بدون آنکه بوی بدی متصاعد شود برای تامین آب گرم شهر استفاده میکنند و نمونههای بیشمار دیگری از بهرهبرداری مفید از زبالهها وجود دارد که حتی درکشورهای جهان سوم هم مرسوم شده است.جالب است بدانیم بخش اعظم تجارت زباله دنیادرکشورهای پیشرفته اتفاق میافتد. دراروپا بین شهرهای مختلف تجارت زباله وجود دارد. بهعنوان مثال هلند بخشی از زبالههایش رابه هامبورگ ارسال میکند، کپنهاگ از بریتانیا زباله وارد کرده و وین نیز ضایعات از ایتالیا و آلمان وارد و آنها را به انرژی تبدیل میکند.