جنگ تمدنی در غزه
رژیم اشغالگر صهیونیستی در غزه به‌دنبال پاک‌کردن تمدن چندین‌هزارساله ادیان توحیدی است

جنگ تمدنی در غزه

آنچه از بیانات مقام معظم رهبری در رابطه با تحولات سوریه باید برداشت کرد این است که نه یک قدم عقب‌تر، نه یک قدم جلوتراز راه ولایت گام برداشت 

مقاومت نمی‌میرد، زنده باد مقاومت

سخن رهبری معزز، مثل همیشه روح قرآنی و عترتی را مبنای روشنگری درباره مقاومت و اقتدار روز افزون اهل استقامت قرار دادند و به تبیین نسبت ایران و سوریه و علل یاری و مستشاری ایران در زمان حاج قاسم پرداختند و مسائل کنونی سوریه و علل ضعف و تزلزل حکومت، ارتش و غفلت‌شان از دشمن و عدم اجرای راهنمایی ایران و هشدار مسئولان اطلاعاتی از شهریور به دستگاه حاکمه سوریه را مورد اشاره قرار دادند و با تکیه به قران به انفعال و زهر آن و غرور در پیروزی تمرکز کردند و امید بازگشت به مقاومت و بپا خواستن جوانان غیور سوریه را باز گفتند.
کد خبر: ۱۴۸۵۰۸۹
نویسنده احمد میراحسان

این مقاله قصد دارد به مقاومت و ضدمقاومت و نیروهای غرب‌گرایی بپردازد که امام خامنه‌ای به آن توجه دادند که دل مردم را خالی می‌کنند و زنده بودن مقاومت در ایران و عبرت و درس از ماجرای سوریه و سپاس از نعمت حیات روح مقاومت در مردم مومن و سپاه و ارتش سرفراز ایران را بزرگ داشتند و از الطاف الهی دانستند. و راه و نگاه امام را و معرفت الهی درباره دشمن صهیونی را تکرار کردند که اگر مقاومت نباشد دشمن قدم به قدم پیش می‌رود. ارتشی بی‌غیرت که محل نفوذ موساد و سیا است و ناظر نابودی زیرساخت‌های دفاعی و نظامی نشسته و همه هواپیماها و‌ میگها و سوخوها پیش چشم منفعل ارتش می‌سوزد و سرزمینی بی‌دفاع و بی‌مانع برای جنایت اسرائیل و تجاوز کاری همدست دیگر آمریکا یعنی ترکیه صهیونی ایجاد کرده است. 
مقاومت‌؛ از بدر و احد تا خیبر و عاشورا
 نخستین گوهر سخن رهبر عزیز آن است که مقاومت اسلام ناب محمدی، صلوات ا... علی محمد و آل محمد نمی‌میرد و منتظران تا ظهور با هزار هویت نهان و آشکار و هزار شیوه علنی و مخفی و جمعی و فردی و فرهنگی و نظامی و سیاسی و تبلیغی و علمی و معرفتی و شناختی، به مقاومت ادامه خواهند داد و این راز اقتدار ماست. البته مقاومت بدر و احد دارد، خیبر و عاشورا دارد، برادری که دو دست و چشم و سر می‌دهد و برادری که رفیق نیمه راه است و ترس برش می‌دارد، دارد. ولی مقاومت عبد خالص از پا نمی‌نشیند و گوش به فرمان مولا است. ‌کسانی که از عبودیت خلاص‌اند، هرقدر انقلابی باشند بالاخره در جایی فکر ناحق و بت‌شان آنان را می‌لغزاند. 
پس دیگر حقیقت سخن رهبری مربوط به عدم انفعال رهبران است که در رأس پایداری قرار دارند. رأس این مقاومت شیعی، تنها می‌تواند بنده خالص مقاوم و دارای استقامت باشد که قدم بر جای پای امام حی و حاضر عج می‌نهد و جانی تزکیه شده و قلبی مطمئن و عقلی بی‌تاریکی و عبودیتی پاک و با طهارت باطنی دارد. او می‌تواند مقاومت صحیح و پایدار را پیش ببرد و رهبری و ارتش متزلزل از امنیت مردم دفاع نخواهد کرد. 
دیگر آن‌که اهالی مقاومت به درجه‌ای که شرک‌زدایی کنند و اهل ولایت و معرفت باشند این راه را ادامه خواهند داد و هر شناخت ناخالص و خودمحور و رها از خداباوری و آلوده شرک و نفاق و هر اعتماد به دشمن و کافران ظالم مایه انفعال است و هر انحراف نخبگان غرب‌گرا به صورت انواع سرکشی‌های چپ و راست و افراط و تفریط، ظاهر مردم در اسیر شیاطین می‌کند و مایه عدم مقاومت خواهد شد و حکم رفیق نیمه راه را در استقامت بازی خواهد کرد. 
سوم آن‌که گاه صداهایی می‌شنویم که پرده از چهره بر می‌اندازد. عصبی و احساساتی و ناشکیباست‌؛ حتی کارش به تهمت و افترا به رهبری مقاومت می‌کشد و صدای دشمنان غدار از این همراهان موقت به گوش می‌رسد. از رسول ا... و امام علی تا امام حسن و امام زمان عج صلوات ا... علیهم و پیروان خالص چهارده معصوم، تا میرزای شیرازی و شاگردش شیخ فضل‌ا... و تا مدرس و از امام خمینی ره تا شهید بهشتی از شهید مطهری تا حاج قاسم، از شهید رئیسی تا شهید سید حسن نصراله از شهید سنوار تا هر شهید مقا‌ومت آینده در معرض این اتهامات رفیقان سست ایمان، با مطامع انقلابی‌گری هژمونی طلب میان تهی بوده و عصبی و بی‌صبر و ترسان خواهند بود. تحلیل چپ و راست این حامیان چین و روسیه یا تجدید امپراطوری و رویاهای طاغوتی و هخامنشی و ساسانی... فاقد روح ولایت و توان فهم راه تشیع و موضوع اصلی انتظار عدل موعود و پیروی از امام عصر عج است. از همین‌رو است که تعقل ضعیفی دارند و در هر دشواری، گویی دنیا به آخر رسیده و پراز ترس و عصبانیت و عصبیتی که ترس‌شان را نهان می‌سازند چشم بر واقعیت‌ها می‌بندند. مثلا گویی مقاومت انقلاب اسلامی از زهدان سوریه بیرون آمده بوده که حالا با رفتن بشار اسد دنیا به آخر رسیده باشد. آنان جمهوری اسلامی را متهم به ترک‌مقاومت می‌کنند و همان دروغی را منتشر می‌سازند که دشمن غدّار آگاهانه می‌پراکند. در حالی‌که هیچ تقصیر ایران نیست. حکومت پر تزلزل بشار تاب مقاومت نیاورد. زمانی از ایران تقاضای یاری کرد و حالا نکرد. مردم سوریه معرفت و انگیزه مقاومت را از کف دادند و انتظار داشتند خود حرف دشمن را باور کنند و سرشان کلاه نرود و به ایران گفتند برو پی کارت و آویزان عربستان و آمریکا و روسیه شدند... و دست از مقاومت و پذیرش ایران برای مقاومت کشیدند. این آقایان انتظار داشتند ایران سرخود لشکرکشی و تجاوز کند و این همان چیزی است که دشمن‌ می‌خواسته و اسلام اجازه چنین خبطی را به جمهوری اسلامی نمی‌دهد. اهل ولایت فقیه از بن و تهاته دل باور دارند که نه یک قدم عقب‌تر و نه یک قدم جلوتر از ولی فقیه خود باید حرکت کنند و موظف هستند فرمان رهبر فقیه و عاقل و شجاع و مدبر و معزز خود را به اجرا بگذارند و نه فرمان شیاطین و نفوذ افکار بی‌ریشه که خواسته و ناخواسته ابزار شیطان بزرگ می‌شوند یا انقلاب کارگری می‌خواهند و همه فریب کارگران نهان در این نگرش و یا امپراطوری می‌خواهند و همه تفکر تجاوزکارانه نهفته در این قدرت‌طلبی و جهانخواری اما جمهوری اسلامی، نه شوروی می‌خواهد باشد و نه آمریکا، ‌می‌خواهد منادی ولایت الهی و عدل جهانی مهدی موعود ولی ا... الاعظم باشد. 
فرهنگ مقاومت منبعث از سیاست دینی
 پس آب پاکی بر دست‌های چپ و راست که بازیچه دشمن می‌شوند بریزیم. مقاومت اسلام، پیش از آن که یک عمل نظامی باشد یک نوع هستندگی است و سپس یک ایمان است، تجلی حد یک خلوص روحی و عبودیت ناب و معرفت الهی است، فرمان‌پذیری از قرآن و عترت است، نحوه بودن است که از منظر اسلام بودنی ابدی و در دنیا جهادی است و محدود به عمل نظامی نیست و در مقتضیات زمان مکانی مختلف این جهاد فرق می‌کند، همان‌طور که جهاد چهارده معصوم باهم فرق داشت در حالی‌که ماهیتش یگانه و نشان جهد و تلاش در عبودیت رب العالمین بود، سپس خود یک جهان‌بینی درباره باشندگی در دنیاست و آنگاه یک فرهنگ منبعث از یک جهان‌نگری است، در مرحله بعد مقاومت برای ما یک استراتژی است و سیاست دینی است..... و پیداست معنای مقاومت برای ما در اینجا جز ایستادگی بر پیمان الست در بندگی حق یگانه و مقابله با همه وجوه کفر درونی و بیرونی و با همه جلوه‌های وجودی شرک به سود پرستش حق متعال نیست. 
اگر به مقاومت این‌گونه بنگریم، آن را پایان‌ناپذیر تا آخرین روز زندگی در دنیا خواهیم یافت. ما مکلف به مقاومت هستیم و چون هر تکلیف الهی این مقاومت آمیزه عشق و عقل و ایمان و تدبیر و رها از خودرایی و افراط و تفریط است. رها از سرگشتگی و نومیدی و ترس و... است. عمیقا در آن همه نیروهای قلبی و آرمانی و عقلی و فکری و طرح و تدبیر در بستر تکلیف و بندگی پروردگار یکتا به کار گرفته می‌شود و ساختار و نظام و رهبری در آن از عالم غیب تا زندگی دنیوی گسترش دارد و با اشکال گوناگون و با تاکتیکهای مختلف پیش می‌رود و در هیچ شرایط اختناق و قدرت جهنمی کفر و ظلم نیست که مقادمت ولو با تقیه، ادامه نیابد. 
اگر چنین عمیقا و صادقانه و با خلوص و یقین و خرد و عشق به امر مقاومت بنگریم و آن را درک‌ کنیم و بدان معرفت داشته و به آن عمل کنیم در هیچ شرایطی سرخوردگی از مقاومت معنا نخواهد داشت. در شکست و پیروزی دنیوی و ظاهری، مقاومت عبد در عبودیت همواره همان پیروزی اوست. چه در فتح مکه و چه در عاشورا پیروز است. در زندان سندی باشد و در ولایتعهدی اجباری و در ترک مخاصمه با معاویه باشد و در خیانت و فشار فرماندهان و فشار برای صلح، آنچه تکلیف است انجام شود، آن خود مقاومت است. مقاومت پایانی ندارد چه علی خیبر باشی و چه علی در مدینه پس از عاشورا و زینت عابدین و چه در محبس اردوگاه سامری!
می‌خواهم درباره برخورد اهل ایمان و تمایزش به برخورد اهل نفاق و شرک و افراط و تفریط‌ها در تحلیل اوضاع کنونی و وضع ایران و حوادث منطقه در منظر فرهنگی سخن بگویم. به طور روشن به وضع محور مقاومت در شرایط کنونی. 
غزه و عالی‌ترین سجایای انسان مقاوم مقتدر مسلمان
ضرب المثلی است که می‌گوید وقتی کشتی آسیب می‌بیند اول موش‌های هراسان می‌گریزند و از ترس خود را به آب می‌اندارند و ‌پیشاپیش در واقع بجای نجات خودکشی می‌کنند. اهل ایمان شهید شوند و یا اسیر و ظاهرا شکست خورده، در هرحال و در هر انعطافی، راه مقاومت متناسب با وضع واقعی را پیدا کرده و به تکلیف عمل می‌کنند اما آنان که از قلمرو عبودیت بیرون هستند، چپ و رادیکال و انقلابی باشند یا سازشکار و لیبرال و ترس‌زده در هردو حالت افراط و تفریط خود را می‌بازند. اول بیایید واقعگرایانه صحنه میدان را راستگویانه مرور کنیم. 
فرض می‌کنیم همه آگاهی‌های کلان همه تضادهای اساسی منطقه همه موجودیت و مقاومت اسلامی و ایرانی و طی صد سال و پنجاه سال اخیر و پس از انقلاب اسلامی تا امروز را واقفیم و می‌شناسیم و نیروهای مقاومت در منطقه را درست رصد کرده‌ایم. مقاومت برای دفاع ار توحید و در اصل ولایت الهی و صراط مستقیم اسلام یعنی صراط علی امیرالمومنین وصی رسول اکرم (‌صلوات برآنان‌) را درک می‌کنیم. مقاومت علیه سیطره کفر ظالم و برای آزادی و استقلال جامعه مسلمان و نفی سرپرستی طاغوت را می‌فهمیم بر چهل پنج سال مقاومت جمهوری اسلامی به تنهایی برابر انواع دشمنان همدست و داخلی و خارجی آگاهیم و حالا بر بستر این واقعیات و مقاومت اسلامی می‌خواهیم وضع کنونی را بشناسیم و تکلیف خود را بدانیم. پس بیایید اول صحنه را‌ مرور کنیم: ماجرای غزه با شرافتمندانه‌ترین مقاومت پرشکوه و‌مقتدر، در مظلومانه‌ترین وضع قرار دارد. کشتار و نسل‌کشی و وحشیگری خونخواران جنایت پیشه و تبهکار، اسرائیل صهیونی و آمریکا جائر و اروپای مفلوک و هواداران‌شان نمایش عریانی از نظامی بپا داشته که جز نابودی چاره‌ای ندارد بس که پستی و درندگیش عیان شده است. در غزه ما با عالی‌ترین سجایای انسان مقاوم مقتدر مسلمان، مقاومت مردم و مقاومت رهبران باشکوه روبه‌رو شده و عینا جهان شاهد آن بوده و از سوی دیگر پست‌ترین ‌چهره ددمنش و بی‌شرافت و دروغگوی انسان شیطان‌صفت که جز انزجار و نفرت و محکومیت به نابودی چاره‌ای برایش نمانده به تماشا نهاده شده است. هیچ‌فرد با ذره‌ای شرافت نیست که این داوری واقعی و این شناخت مهم را نفی کند مگر خود جنایتکاران. این نمایش چه امر قطعی را فریاد می‌زند؟ این که در جهان حاضر تنها حق با اسلام است و جز نابودی دشمنان اسلام که نشان فجیع‌ترین ظلم و کفرند راهی متصور نیست. 
رفتار جهان استکبار با فلسطین در ۷۵ سال اخیر، اگرهیچ پیشینه جنایت استعماری و سلطه‌گرانه در جهان نداشت که تاریخ غرب سرشار از ددمنشانه‌ترین رفتار ضد انسانی با بشریت و مردم‌سرخ و سیاه و زرد و سفید قاره‌های چهار گوشه دنیاست. فقط همین رفتار سگ وحشی‌گونه کافی بود که بدانیم در دادگاه عدل الهی در دو جهان چه حکمی شامل حال‌شان می‌شود. پس کمترین تزلزل در ضرورت مقاومت برابر این جرثومه قدرت تبهکار جهانی و شیاطین سرمایه و زرپرستی یهودیت سامری، گویای جهل یا بی‌شرافتی و تباهی است. بدیهی است که حقانیت مقاومت گویای آن نیست که همواره پیروز میدان باشد. مقاومت چهره عاشورایی و امام زین العابدینی و حضرت زینبی و چهره امام صادقی و امام رضایی و چهره امام کاظمی و امام عسکری گونه صلوات ا... علیهم هم دارد. 
 چرایی مهم فرهنگ مقاومت
در اوضاع امروز مقاومت اسلامی برابر چه چیز و چرا ایستاده و چرا چاره‌‎ای جز مقاومت ندارد؟ نظام جهانی مدرن و سرمایه داری جهانی در صدد تغییر است. چه تغییری؟ تغییر برای ممانعت از ورشکستگی‌اش در حالت ادامه یک جانبه‌گرایی. تغییر برای آماده کردن مردم و فریب میلیاردها انسان تا در فکر یک رهبری صالح و ضد فساد و تفرعن و ضد استکباری نباشند. در دنیا تنها صدا و خواست این نظم از حنجره اسلام ناب محمدی شنیده می‌شود. پس اولین پروژه غرب، محو این صداست. این صدا از کجاست. کانونش کجاست؟ ایران و انقلاب اسلامی. جایی که در قلبش خدا زنده است و در نگاهش خدا زنده است و جهان و ذرات تسبیح‌گوی او هستند و این مومنان پرچم ولایت الهی برافراشته‌اند. 
حکم شیطانی به نابودی ایران اسلامی از روز اول پیروزی انقلاب اسلامی به اجرا درآمد. آنچه روز به روز ایران را قوی‌تر کرد، مقاومت بود و مقاومت بود و مقاومت. این مقاومت هم تنها با ریشه معرفت و ایمان و تزکیه مردانی که یک شبه ره صد ساله پیمودند مقدور بود و ممکن‌ شده و گسترش یافته است. 
احیای نهضت مقاومت در فلسطین، اثر انقلاب اسلامی و مقاومت آن بوده و شکوه عظیمش را به ظهور رسانده است. انقلاب اسلامی حفظ جمهوری اسلامی را اوجب واجبات و تکلیف اول جمهوری اسلامی را دفاع از مقاومت دلیرانه فلسطین قرار داد. چرا؟. چون مسأله اول استکبار جهانی در وضعیت پیروزی و تداوم مقاومت انقلاب اسلامی محو فلسطین و نقشه جدید خاورمیانه صهیونیستی به جای خاورمیانه اسلامی بود و در اجرای این نقشه طی به‌ویژه ۴۵ سال اخیر هرچه از دستش بر می‌آمد کرد. نوک ویرانگری جامع نظامی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و تبلیغی و رسانه‌ای‌اش ایران و به نومیدی و پوچی و فساد و خیانت کشاندن اقشار گوناگون مردم ایران و نفی مقاومت اسلامی بود. 
دستامد اسلام انقلابی
استکبار جهانی سرمایه و جنس یهودیت سامری آن یعنی صهیونیسم، نتوانست ایران را نابود و فلسطین را دچار مرگ بی‌صدا کند. تلاش برای مرگ فلسطین در خاموشی و در خفگی و تشکیل خاورمیانه جدید، بزرگترین هزینه‌های تجاوز را بر آمریکا و اروپا تحمیل کرد. برج دوقلوسان را منفجر کردند تا بهانه لشکرکشی و اشغال افغانستان و عراق و سپس ایران را فراهم کنند‌. اگر انقلابات رنگی اتحاد جماهیر شوروی را بدون لشکرکشی مستقم تکه پاره کرد، در جهان اسلام توطئه اسلام صهیونیستی و خیانت دولت‌های نفتی و بی‌سرو صدا در پی حذف مسأله فلسطین و تأمین هژمونی اسرائیل بود. طرح صلح عربی /اسراییلی و مرگ خاموش و کوچاندن مردم غزه و کریدور صهیونی تسلط یهودیت صهیونی بر اسلام، با مقاومت ۷ اکتبر برای همیشه به گور سپرده شد. حال آن طرح‌ و قرار شد با عریان کردن چهره دژخیم آمریکا و اسرائیل تحقق یابد. و با جنایت جهانی و نسل‌کشی و ننگین‌ترین رفتار ضد بشری اهداف تجاوز و سلطه غرب محقق گردد. همان ۷ اکتبر با تداوم جلالی‌ترین مقاومت و درخشش خیره‌کننده خدا در دل مردم غزه وقتی نوزادان و زنان‌شان تکه پاره می‌شدند، این طرح را هم با عاشورایش به یک شکست تاریخی برای قاتلان و جلادان، آمریکا و اروپا و اسرائیل و کشورهای نفتی خائن به اسلام و اسلام صهیونیستی اردوغان‌ بدل نمود. هر چند تا اینجا شریفترین قربانی برای دفاع از حق در فلسطین و لبنان و ایران و یمن و عراق و... داده شد و مقاومت عظیم حقیقتش را ثلت نمود و هرچند حلقه ضعیف محور مقاومت و مردمی متزلزل و ارتشی بی‌ایمان و تحت نفوذ دشمن در این وسط سرنوشت تلخی یافت اما دستامد اسلام انقلابی چه شد؟
تنها پرچم در اهتزاز دفاع از انسانیت و شرافت و استقلال و پاکی و ضدیت با ظلم سیاه و تجاوز و سلطه و قدرت‌های تباهکار از آن اسلام انقلابی و تشیع اهل البیتی شد. تنها صدای حق‌خواهانه در کشورها متعلق به ایران و شیعیان لبنان و عراق و یمن و مسلمانان وهم‌پیمان با ایران انقلابی گشت. در عوض وهابیت و اخوانی‌های همدست اسرائیل و امارات و گروه‌های وابسته به ترکیه و.... اسلام صهیونیستی را پدیدار کردند. خیانت به اسلام و به مقاومت و چاکری قدرت درنده جهان سلطه‌گر و جنایتکار و تکه پاره لیبی و سوریه و برخلاف فریادهای ریاکارانه، خدمت به دشمنان اسلام و همدستی با آمریکا و اسراییل، کارنامه ننگین اینان است. این کارنامه آمریکا و اسرائیل و اروپا و دسته خیانتکار رهبران کشورهای مسلمانان از عربستان تا ترکیه از امارات تا آذربایجان و طالبان و..... چنان ننگین است که نه تنها در محضر الهی بلکه در تمام تاریخ بشریت آینده، جز لعن و شکست نصیبی نخواهد داشت. 
نقشه راه شیعی و سربازان هوشیار امام زمانی
اکنون بسته به هرکس است که بخواهد در کدام صف باشد. صف ایران، صف عدالت‌خواهی جهانی، صف امام عادل موعود موجود، صف انتظار و امید و یقین به ظهور عدل جهانی، صف مقاومت پایان ناپذیر، صف ضدیت با فرعونیت و بردگی میلیاردها انسان جهان و صف پایداری در مقاومت به هر شکل ولو در خفیگاه قلبی خاشع برابر حق است. 
معلوم است در این راه پیروی با همه عقل و عشق از رهبری معظم مقاومت اولین شرط ایستادگی برحق و یاری جبهه حق است. مقاومت هواداران فراوانی دارد اما تنها ‌مومنان و عاشقان ولایت الهی بدون لغزش و نفسانیت و دنیاطلبی تا به آخر سرباز هوشیار امام زمان باقی می‌مانند. چه بسا انقلابیون بی‌باور به قرآن و عترت، در وسط راه اسیر افراط و تفریط شده و به چوب لای چرخ بدل می‌شوند. انان هرگز در مقیاس یک امت و یک کشور پایدار با دید استراتژیک در مقاومت باقی نمی‌مانند. افق دید کوتاه‌سان در حد یک گروه انتحاری عمل می‌کند و از بردباری و درک نقشه راه شیعی و امام زمانی عج عاجز است. 
گروه‌های روشنفکری دیگر و نیروهای گرفتار در رؤیای امپراطوری از سوی دیگر ناتوان در درک حقیقت الهی مقاومت هستند و برای همین آنان هم تا زمانی که از ولایت فقیه سبد حسن‌وار و سلیمانی‌وار و سنوارگونه و هنیه مانند پیروی می‌کنند نیروی همسو با حق طلبان ‌بشمار می‌آیند وگرنه در نیمه راه مانند چپ‌های احساساتی و کوتاه‌بین و عصبی و شلوغ‌کار می‌برند. 
اهل ولایت خوب می‌دانند که راه مقاومت تا ظهور امام و ‌منجی جهان ادامه‌دار و ‌پیچاپیچ است‌؛ پس از عاشوراها نه تنها نمی‌گریزند و نمی‌هراسند و نومید نمی‌شوند بلکه بر ضرورت آن واقفند و از آن نیرو می‌گیرند و با آمیزه عقل و عشق پیش می‌تازند. آنان از کسانی نیستند که به سر نفاق و آلودگی به شرک و غرب‌گرایی مترصد خیانت و فعالیت علیه مقاومت هستند. چنان که به سلیمانی‌ها به سود رویکرد سازش با شیطان پشت کردند و آماده پشت کردن به ولی فقیه هم هستند. این مردم در بدترین جای جهنم و جهل و بی‌آبرویی جا دارند. وقتی وظیفه عمل امام رضایی است باید البته گوش به فرمان امام رضا بود اما خیانت به امام حسن و امام رضا و.... امام زمان علیهم السلام بیخودی نیست. همین‌طوربریدن از ولی فقیه و همدستی با کفر و شیران بزوگ و توجیه این خیانت ممکن‌ نیست و فقط احمق‌ها را گول می‌زند. پس بیاد داشته باشیم پرچم ما ولی‌فقیه یعنی رهرو راه ولیعصر عج است و این راه کربلا دارد اما شکست ندارد و پیروزی غایی آن قطعی است. پس زنده باد مقاومت !
وعده الهی عملی خواهد شد 
اما نیروی ضد مقاومت و دستیار استکبار جهانی و شیطان بزرگ و صهیونیسم جهانی و سرمایه‌داری بین‌المللی با رهبری یهودیت سامری در تغییر طاغوتی، چه نقشه‌ای دارد؟ این دستیاران خیانت بزرگ و ابزارهای صهیونیسم همان اسلام صهیونیستی با نقاب و بی‌تقاب عبارتند از اخوان المسلمین استحاله شده، وهابیت و کشورهای نفتی به‌ویژه امارات و تحریرالشام که نوچه‌های پان ترکیسم آذربایجان و گروهای تجزیه طلب کرد، چون کومله و دیگر دسته‌های آمریکایی پراکنده در دور و برما و در کردستان عراق. 
اینان به‌ویژه حریان اردوغان و وهابیت و داعشی‌های تغییر چهره داده، به طور ریشه‌دار پرورده آمریکا و انگلیس برای چنین روزی بوده‌اند. نقش آنان یک نقاب اسلام مدرن‌گراست که تحت فرمان آمریکا و اسرائیل و ناتو به اهداف شیطان بزرگ و غرب در تغییر استکباری جهان عمل می‌کند. آنان نقش‌شان همدستی در تحریف اسلام سرکوب اسلام اصیل و هدایت قرآن و اهل بیت علیهم السلام و به این اسلام ایفای نقش در خدمت اهداف استکبار و فریب مسلمانان است. دادن مهار مسلمانان به دست یک اسلام جعلی اردوغانی در نظم جدید جهانی نقشه یهودیت جهانی است. 
ادای اردوغان در مقابله با اسرائیل می‌تواند تا آنجا پیش‌رو د که وقتی یهودیت جهانی بخواهد به نقش اسرائیل پایان بخشد و یا بیت المقدس را به اسلام صهیونیستی بسپارد، همین‌ها با شعار ا... اکبر وارد مسجد الاقصی شوند و ناقوس استحاله و نابودی اسلام همدست صهیونییم رابه صدا درآورند اما اینان‌ نمی‌دانند ضمنا گور خود را می‌کنند و قرار نیست از نظر صهیونیسم و سرمایه داری جهانی همین اسلام جعلی‌شان زنده بماند و این نوکران هم قربانی خواهند شد. 
اما آنچه زدودنی نیست اسلام ناب محمدی است. با هر تلاش از جمله وانموده‌های سیا و موساد برای بدنام کردن انقلاب اسلامی و ایران تا وانمود کنند راه ایران ‌جز شکست و ویرانی و مرگ بلا نمی‌آورد و....، کماکان اسلام ناب و منتظر و سرباز امام منجی جهان زنده و مقاوم ‌حیاتش حفظ می‌شود و نابودی صهیونیسم در جهان به دست همین اسلام اصیل اهل بیتی است و این وعده الهی عملی خواهد شد یقینا. 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها