این پیشفرض داستانی، هرچند کلیشهای، توان بالایی برای خلق یک تجربه درگیرکننده و حماسی دارد. با این حال، بر اساس بررسیهای متعدد از منابع معتبر خارجی، «خون مهران» اثری است که در رسیدن به جاهطلبیهای خود ناکام میماند و تجربهای پر از فراز و نشیب را به مخاطب ارائه میدهد.
زیبایی فریبنده
یکی از نقاط قوت بازی که تقریبا تمام منتقدان به آن اذعان دارند، جنبه بصری و هنری آن است. توسعهدهندگان در خلق محیطهای چشمنواز و الهامگرفته از معماری و مناظر ایرانی موفق عمل کردهاند. طراحی محیطها، از دهکدههای آرام گرفته تا دشتهای وسیع و خرابههای باستانی، با جزئیات قابل قبولی پیادهسازی شده و در نگاه اول، دنیایی زیبا و جذاب را به تصویر میکشد. به گفته وبسایت (DualShockers)، بازی در بسیاری از لحظات «بسیار شیک و زیبا به نظر میرسد.» این زیبایی بصری، به خصوص در ترکیب با نورپردازی مناسب، میتواند بازیکن را در اتمسفر بازی غرق کند. با این حال، همین منبع اشاره میکند که این زیبایی بیشتر شبیه یک نقاشی زیبای ایرانی فریبنده است تا یک بنیان محکم. زیرا مشکلات فنی متعدد این پوسته زیبا را خدشهدار میکند. افت فریم ریت، باگهای گرافیکی و انیمیشنهای بیکیفیت و خشک، به خصوص در خارج از کاتسینها، به سرعت این حس اولیه مثبت را از بین میبرد و نشان میدهد تمرکز اصلی تیم سازنده بیشتر روی ظاهر بوده تا عملکرد فنی.
گیمپلی و مبارزات: تکرار و کمعمقی
هسته اصلی گیمپلی خون مهران بر مبارزات با شمشیر استوار است. سیستم مبارزه شامل حملات سبک، سنگین، جاخالی دادن و دفاع کردن میشود که درتئوری، پایههای یک سیستم مبارزاتی استاندارد دراین ژانر را تشکیل میدهند. وبسایت (GameGrin) اذعان میکند که «لحظات سرگرمکنندهای در طول مبارزات به چشم میخورد»، اما این لحظات نادر هستند و به سرعت جای خود را به یکنواختی میدهند. مشکل اصلی اینجاست که سیستم مبارزات فاقد عمق و تنوع لازم است.دشمنان ازهوش مصنوعی ضعیفی رنج میبرند والگوی حملهشان به سادگی قابل پیشبینی است.این امرباعث میشود پس از مدتی کوتاه، مبارزات به یک فرآیند تکراری و خستهکننده از فشردن چند دکمه ثابت تبدیل شوند و هیچ چالش واقعی یا نیازی به استراتژی در آنها احساس نشود.وبسایت (GameLuster) پا رافراترگذاشته وخون مهران را تقلیدی بیرنگ و رو از بازیهای اکشن-ماجراجویی بسیار بهتر توصیف میکند.این نقد به کمبود مکانیسمهای نوآورانه و تکامل ناتمام سیستم مبارزات در طول بازی اشاره دارد. ارتقای شخصیت و مهارتها نیز بسیار سطحی طراحی شدهاند و تأثیر معناداری روی گیمپلی نمیگذارند، در نتیجه انگیزه بازیکن برای پیشرفت و کشف قابلیتهای جدید به شدت کاهش مییابد.
پتانسیل از دست رفته
همانطور که اشاره شد، داستان بازی بر پایه یک ایده انتقامجویانه کلاسیک بنا شده است. به گفته (TheSixthAxis) بازی، داستان مهران را دنبال میکند که پس از یک تراژدی، مسیر انتقام را در پیش میگیرد. این خط داستانی میتوانست بستر مناسبی برای پرداختن به مفاهیمی چون خشم، فقدان وعدالت باشد.متأسفانه،روایت داستان ضعیف و شخصیتپردازی سطحی است. خود مهران به عنوان قهرمان داستان، شخصیتی تکبعدی و فاقد عمق روانشناختی است. انگیزههای او به وضوح مشخص است، اما بازی در نمایش کشمکشهای درونی و تحول شخصیتی او ناکام میماند. دیالوگها اغلب ضعیف و کلیشهای هستند و صداپیشه هم نتوانسته حس و حال لازم را به شخصیت منتقل کند. در نتیجه، بازیکن به سختی میتواند با مهران یا مصیبتی که بر او وارد شده ارتباط عاطفی برقرار کند و داستان انتقام او به یک بهانه ساده برای حرکت از یک نقطه به نقطه دیگر و کشتن دشمنان تقلیل مییابد.
اثری که نیازمند پرداخت بیشتر است
خون مهران یک بازی با پتانسیلهای فراوان است که متأسفانه در اجرا به شدت لنگ میزند. جلوههای بصری زیبا و طراحی هنری الهامگرفته از فرهنگ ایران، در نگاه اول نوید یک تجربه منحصر به فرد را میدهند، اما این پوسته زیبا نمیتواند مشکلات عمیق فنی، گیمپلی تکراری و کمعمق و روایت ضعیف داستانی را پنهان کند. بازی حس یک محصول ناتمام یا عجولانه را القا میکند که میتوانست با صرف زمان و دقت بیشتر، به اثری به مراتب بهتر تبدیل شود. در وضعیت فعلی، «خون مهران» تجربهای است که به سختی میتوان آن را به طرفداران سرسخت ژانر اکشن-ماجراجویی توصیه کرد.همانطورکه (GameGrin) به درستی نتیجهگیری میکند: «بدون دریافت بهروزرسانیهای اساسی و مورد نیاز، این عنوانی است که بهتر است از آن دوری کنید.» این بازی نمونه بارزی از این حقیقت است که ایده و ظاهر خوب به تنهایی برای ساخت یک بازی ویدئویی موفق کافی نیست و این جزئیات اجرایی و عمق گیمپلی است که در نهایت تجربه بازیکن را شکل میدهد.