اساس و فلسفه دولت ملی هم به ملی شدن صنعت نفت ایران برمیگردد. خود بحث ملی شدن صنعت نفت ایران هم بهمثابه آزادی ایران از یوغ استعمار انگلیس است و بهدست آوردن استقلال سیاسی و اقتصادی توسط مردم ایران ارزشی فراتر از یک حرکت سیاسی یک دولت داشت و آثار آن در بیداری سایر ملتها هم مشهود بود.
شرکت نفت ایران و انگلیس علاوه بر اینکه بر صنایع نفت ایران تسلط داشت، در امور سیاسی کشور هم دخالت میکرد و در حقیقت ناقض استقلال سیاسی ایران بود. بنابراین وقتی نفت ملی شد عملا استقلال اقتصادی ایران اعاده گردید و وقتی دولت ملی تشکیل شد، استقلال سیاسی ایران هم بازگشت. در ادامه دولت آمریکا در کنار انگلیس در ۲۸مرداد دولت ملی را سرنگون کرد و مجددا استقلال سیاسی ایران را از بین برد. زمانی که کنسرسیوم نفت به تایید مجلس شورای ملی دوره هجدهم رسید، استقلال ایران در حوزه اقتصادی هم از بین رفت.
در این فضا دانشجویان آن زمان جلوی دولت آمریکا بهعنوان مظهر اصلی استعمار و ناقض اصلی استقلال اقتصادی و سیاسی ایران ایستادگی کردند و هزینههای بسیاری دادند و آن نسل با عملکرد خود الهامبخش نسلهای بعدی شد.
بعد از انقلاب مسئولیت این جنبش سنگینتر شد و هدف آن علاوه بر پاسداری از تمامیت و استقلال کشور به مبحث پاسداری از نظام جمهوری اسلامی و آرمانهای امام و رهبری و مردم گسترش یافت.
تا زمانی که جنبش دانشجویی ایران فعال و بیدار بوده و دانشگاه ما دانشگاه سیاسی باشد، مستکبران و زورگویان دنیا نمیتوانند بر ایران تسلط پیدا کنند. کما اینکه از سال ۱۳۰۰ تاکنون چنین چیزی برای آنها میسر نشد. جنبش دانشجویی در مقاطع خاص درراستای منافع ملی، استقلالخواهی و مبارزه با استکبار جهانی ادامه داد و در سالهای بعد از انقلاب هم به همین شکل بوده است.
با توجه به تهاجم ۱۲روزه و تهدیدات پیش رو، جنبش دانشجویی در تقویت وحدت ملی نقش محوری دارد. این نقش از طریق تداوم مقابلهای که جنبش دانشجویی با استکبار جهانی دارد و همینطور بهعنوان وجدان بیدار جامعه از طریق ادامه دادن به مراقبت از اصول انقلاب و نظام، ایفا و محقق میشود.