مادر بزرگ! پارچه‌ها را از صندوق درآور

سالمندان هم نیازهایی دارند که بد نیست در خریدشان امساک نکنند و در صورتی که تمکن مالی ندارند، وظیفه فرزندان و نوه‌هاست که به نیازهای آنها رسیدگی کنند.

کمک به جایگزینی

سهیلا سی وپنج ساله است و خیاطی می‌کند، او می‌گوید: «مادربزرگ هشتاد ساله من لباس‌های نیمدار می‌پوشد، در حالی که پارچه‌های نبریده قشنگی توی صندوق دارد. هر وقت به او می‌گویم: مادربزرگ، خب یکی از این لباس‌ها را دور بینداز و از یکی از پارچه‌هایت لباس نو بدوز می‌گوید: می‌خواهم اینها را به شما‌ها بدهم.

یک بار زدم توی ذوقش و گفتم مادربزرگ جان اینها برای خودت بهتر است، آخر برای جوان‌تر‌ها از مدافتاده به نظر می‌رسد.

البته من مخصوصا این حرف را به او زدم که پارچه‌ها را برای خودش لباس کند و وقتی این را گفتم راضی شد که یکی دو تا پیراهن از همان پارچه‌ها برایش بدوزم.»

اگر سالمندان شما هم به این مرحله رسیده‌اند که از تهیه لباس و وسایل زندگی برای خودشان طفره می‌روند و بهانه‌شان این است که زندگی آنها کوتاه است و به این چیزها قد نمی‌دهد، وظیفه شماست که به آنها کمک کنید تا اشیای فرسوده را دور بریزند و با چیزهایی که به رفاه آنها کمک می‌کند، جایگزین کنند.

تلویزیون بابارحمت

دیدن تلویزیون تنها تفریح بابا رحمت است. او که هفتاد ساله و بازنشسته است، همراه همسرش در یک خانه کوچک زندگی می‌کند و طی این سال‌ها دو چیز را تقریبا فراموش کرده‌اند: دور ریختن و خرید کردن!

آنها سبک زندگی دشواری دارند. آشپزخانه‌شان در حیاط است و برای آشپزی بایدبه آنجا بروند. فرقی نمی‌کند در سرما باشد یا گرما. دستشویی فرنگی ندارند و پا درد امانشان را می‌برد، اما از همان دستشویی سنتی استفاده می‌کنند. تلویزیونشان فقط یک کانال را می‌گیرد و آن را هم با برفک نشان می‌دهد، اما می‌گویند دیگر فایده‌ای ندارد پول برای خرید آنتن یا یک تلویزیون جدید بدهند. ماشین رختشویی قدیمی‌شان که کار نمی‌کند، تبدیل به انبار قفل‌دار خانه شده است!

همه چیز در حیاط خانه روی هم کپه می‌شود بی‌این که دلشان بیاید این اشیای قدیمی و کارکرده را دور بریزند.

هنوز در خانه مبل نمی‌گذارند. زیرا معتقدند به این سبک زندگی عادت ندارند، اما دیگر نشستن و بلند شدن از روی زمین برای آنها دشوار است. آنها حتی به سلامت خود نیز بی‌توجه شده‌اند.

خرید عید برای سالمندان

سالمندان همان قدر که از تغییر می‌گریزند، از توجه و آماده بودن خدمات خوشحال می‌شوند. پس اگر می‌خواهید کاری برای سالمندان خانواده خود بکنید، فهرستی از موارد مورد نیاز آنها با توجه به سبک زندگی‌شان تهیه کنید و به جای این که به آنها پول دستی دهید که دوباره آن را به بچه‌ها عیدی بدهند و خرج نوه‌ها کنند، آنچه واقعا مورد نیازشان است، به خانه‌شان ببرید.

یک سفر کوچک برای والدین خود ترتیب دهید و طی مدت غیبتشان تمام تغییرات لازم و ضروری را که می‌دانید، آنها تنها به خاطر سختی یا بار مالی انجام نمی‌داده‌اند، در خانه انجام دهید. مثل تبدیل یکی از اتاق‌ها به آشپزخانه، قراردادن توالت فرنگی در حمام یا دستشویی منزل، رنگ کردن خانه و دور ریختن وسایل اضافی و خرابی که در خانه جمع کرده‌اند و جایگزین کردن وسایل جدید. حتی قراردادن یک مبل دونفره یا یک تخت سفره خانه‌ای که سبک سنتی را نیز حفظ کرده باشد، می‌تواند نشست و برخاست آنها را راحت کند.

این کار را لازم نیست تنهایی انجام دهید، می‌توانید در این امر خیر با بقیه بچه‌ها و نوه‌هایی که هر یک به مناسبت عید یا روز سالمند به بزرگ‌ترهای خانواده هدیه می‌دهند، شریک شوید و کادو‌ها را تجمیع کنید و تغییر و تحولی درست و حسابی برای سالمندان خود دست و پاکنید.

سال نو دندان نو

به جای هر هدیه‌ای می‌توانید یک تکه از سلامت را به سالمند خود هدیه دهید. مثل یک دندان سالم و نو که خود می‌تواند نقش بسیار مهمی در سلامت و شادابی سالمند داشته باشد و بسیاری از سالمندان به خاطر هزینه سنگین کاشت و ترمیم دندان‌هایی که دارند، از آن غافل می‌شوند.

می‌توانید با خانواده قرار بگذارید و هریک بخشی از سلامت سالمند خود را به عهده بگیرید و چک کردن آن بخش از سلامت را شخصا مدیریت کنید و به دست سالمند نسپارید. این طوری آنها مطمئن می‌شوند کسانی هستند که به آنها اهمیت می‌دهند و بقای او برایشان مهم است.

یکی مسئول بهداشت دهان و دندان، دیگری مسئول گوارش و آن یکی مسئول مشکلات سمعی بصری یعنی چشم و گوش سالمند باشد.می‌بینید که خرید سلامت بهترین خرید عیدی است که می‌توان برای سالمند انجام داد. در آستانه نوروز به جای لباس نومی شود به او تن سالم هدیه داد.

بولدوزر بیندازید

گرچه بسیاری از سالمندان تا آخرین لحظه زندگی خود مرتب باقی می‌مانند، اما عده‌ای هستند که وسایل کهنه و خرت و پرت‌ها را مثل بغض‌ها و کینه‌ها و خاطرات خوش نگه می‌دارند و لابه‌لای این وسایل گرد و خاک و کثیفی لانه می‌کند.

اگر می‌خواهید سالمندان تغییر را بپذیرند، از مدتی قبل با او صحبت کنید و کم‌کم قانعش کنید و وقتی فهمیدید او راضی است، فقط دو دل است، دست به جایگزینی بزنید و حتی می‌توانید برای این کار او را غافلگیر کنید، اما یادتان باشد وسایلش را دور نریزید فقط گوشه یک انبار نگه دارید و وقتی مطمئن شدید از آنها دل بریده است، از شرشان خلاص شوید.

به آنها بگویید همه چیزهایی که نگه می‌داریم، مثل باری است که ما را در حرکت سنگین می‌کند و مثل زنجیری است که به دست و پای ما بسته می‌شود. چیزی که خراب شده باید برود و روز مبادایی وجود ندارد که به خاطر آن یک شیء را ده سال نگه داریم.سالمندان در مقابل تغییر مقاومت می‌کنند، اما در مقابل توجه ذوق‌زده می‌شوند و کم‌کم با تغییرات کنار می‌آیند.

صاحبخانه‌ای داشتم که از او خواستم کابینت‌های خانه را رنگ کنم. او قبول کرد. من نیز مطابق سلیقه خود به آنها رنگ نارنجی زدم. او که خانمی سالمند بود اول شوکه شد و این رنگ برایش متفاوت بود ولی وقتی می‌خواست خانه را بفروشد گفت: همین رنگ نارنجی کلی مشتری‌پسند بود. دستت درد نکند!

ماندانا ملاعلی / چاردیواری