نکته مهم اما این است که قدردانی عملی و ناظر بر نتیجه از ادامه توجه به کار و سرمایه ایرانی و تولید ملی، مستلزم حرکت از لفظ به معناست، یعنی باید با مداقه در ترکیب انتخاب شده برای نام سال 92 نتیجه بگیریم که در تصمیم سیاسی هم که قرار است توسط مردم بزرگ ایران گرفته شود، توجه به بعد اقتصادی بسیار مهم است، چرا که حماسه اقتصادی بخشی از حماسه سیاسی به حساب میآید.
نکته مهم دیگر هم توجه به عناصر مقوم حماسه است؛ به نظر میرسد تمرکز بر دو رکن در عنصر حماسه، شایسته و بایسته است، نخست شور و شوق و دیگری عمومیت داشتن و مردمی بودن آن. بدون شک نمیتوان با دلسردی و ملامت، حماسه آفرید بنابراین اگر قرار است است حماسهای آفریده شود آن هم از جنس اقتصاد باید با شور و شوق کار کرد؛ شور و شوقی که از ارزشها برمیخیزد. از اینروست که تنها در صورتی میتوانیم به خلق حماسه در عرصه اقتصاد امیدوار باشیم که پیوندی عمیق میان ارزشهای والای انسانی و الهی با اقتصاد و در حوزه اقتصاد ایجاد کنیم.
از سوی دیگر نیز باید متذکر این واقعیت باشیم همانگونه که حضور و مشارکت واقعی و پررنگ مردم، لازمه خلق حماسه سیاسی است، حماسهای اقتصادی آفریده نمیشود مگر اینکه اجازه دهیم همان مردم بهصورت واقعی در امور و فعالیتهای اقتصادی نیز مشارکت کنند، چرا که شاخص حماسه اقتصادی میزان مشارکت مردم در اقتصاد کشور است و این همان چیزی است که اصلاح ساختار اقتصاد ایران را میطلبد.
در این رابطه از مردم، تولیدکنندگان، صادرکنندگان و مدیران اقتصادی، توقع میرود در دایره اثرگذاری پیرامون خود اعم از خانواده، سازمان، شرکت، کارگاه تولیدی و... حماسهآفرین باشند، حتی با حفظ یا افزایش اشتغال موجود، نوآوری در تولید، بالا بردن کیفیت، سرمایهگذاری جدید و....
در این میان از دولت نیز انتظار میرود بسترهای لازم برای این حماسهآفرینیها را فراهم آورد. متولیان فرهنگ نیز باید فضای ارزشی جامعه را به سمت قدردانی از حماسهآفرینیهای فعالان اقتصادی سوق دهند.
همین نقش بسیار مهم البته ایجاب میکند تا تمامی ما خصوصا فعالان اقتصادی به مصداق دیگر حماسهآفرینی در سال 92 یعنی حماسه آفرینی سیاسی با مشارکتی هوشمندانه در انتخابات پیش رو توجه کنیم.
تردیدی در این وجود ندارد که انتخاب رئیس جمهوری میتواند برای چهار و بلکه هشت سال آینده، تأثیر عمیقی بر اقتصاد کشور داشته باشد.
از این رو دلسوزان اقتصاد کشور نمیتوانند و نباید نسبت به این موضوع بیتوجه باشند. بر اساس همین اهمیت بایدقبل از اینکه وارد بحث برنامههای اقتصادی دولت آینده بشویم، این سوال را مطرح کنیم که آیا قرار است دولت آینده، میزان اثرگذاری سیاست بر اقتصاد را بیشتر کند یا کمتر؟ آیا ما در روند آینده میخواهیم اقتصادمان را به سمتی ببریم که تلاطمات سیاسی مرتبا اقتصاد ما را گروگان بگیرد یا اینکه اقتصاد ما میخواهد چنان اقتصاد بالنده مستوی علی سوقهای باشد که از آن عزت و استقلال سیاسی حاصل شود؟
بیتردید انتخابی مطلوب خواهد بود که اثر فاکتور سیاسی و نقش دولت را در رشد و بالندگی اقتصادی کشور کمتر کند، نه بیشتر.
طبعا در چنین انتخاب اثرگذار و تعیینکنندهای، کارشناسان اقتصادی و فعالان اقتصادی در دو ماه پیشرو وظیفه بسیار مهمی برعهده دارند و آن نقش، کمک کردن به انتخاب آگاهانه مردم است؛ انتخابی که بتواند از اقتصاد ما پیام عزت و استقلال را استخراج کند بنابراین باید در دو ماه پیشرو، نقد و ارزیابی سیاستهای اقتصادی در دستور کار اصلی کشور قرار بگیرد.
این مهم برعهده فعالان و کارشناسان اقتصادی است. گرچه انتخاب، انتخاب سیاسی است، اما یکی از اصلیترین ملاکها باید نقد و ارزیابی سیاستهای اقتصادی باشد. جامعه ما جامعه فرهیختهای است. فرهیختگان کشور باید تذکر بدهند؛ مسألهسازیها و حاشیهسازیهای بیحاصل و بیهوده، ذهنیت آگاه جامعه را نباید از پرداختن به مسائل اصلی بازبدارد.
مسائل اصلی اقتصاد ما چیست؟ بدون شک تورم و بیکاری از جمله مسائل اصلی اقتصاد کشور ماست، بنابراین مردم باید بدانند که دولت و رئیسجمهور آینده تحلیلشان از علت تورم چیست؟ تحلیلشان از علت بیکاری چیست؟ اگر کسی مسئولیت بگیرد که اصلا تحلیل روشنی نداشته باشد و آرمانها و آرزوهای متناقض مطرح کند، مشکلات ما رو به حل نخواهد رفت.
اگر اینگونه سوالهای جدی در دستور کار کشور و انتخاب آگاهانه مردم قرار گیرد، ما بهعنوان تشکلهای اقتصادی میتوانیم هم ارائه سوال کنیم، هم ارائه طریق؛ کاری که اکنون کمتر از عهده دولت ساخته است.
دکتر محمد نهاوندیان - رئیس اتاق بازرگانی ایران
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد