پدر! بگذار​ به شانه​ات تکیه​کنم

احتمالا فیلم سینمایی «جدایی نادر از سیمین» و مجموعه مناسبتی «مادرانه» را تماشا کرده‌اید. در هر​ دو اثر هنری شاهد ارتباط یک پدر با دختر نوجوانش هستیم که در اولی سلامت، منطق و صمیمیت رابطه چشم را می‌نواخت و در دومی خشکی، تشنج، فاصله و سردی. شاید بسته به ارتباطی که شما با دخترتان دارید هر دو تصویری که اصغر فرهادی و جواد افشار برای تماشاگر ساخته بودند به نظرتان تخیلی بیاید، اما در جامعه ما چنین واقعیت‌هایی وجود دارند.
کد خبر: ۵۹۵۷۴۰

متاسفانه بیشتر پدران کشور ما تصور می‌کنند ​وظیفه تربیت فرزندان فقط به عهده مادر است و همین که برای خانواده‌ات نان‌آور باشی تمام حق پدری را ادا کرده‌ای، اما مشاوران خانواده و تربیتی چنین نظری ندارند و خصوصا در مورد دختران هشدار می‌دهند​ رابطه پدر و دختر بر تمام روابط اجتماعی دختر با مردان جامعه اثر می‌گذارد.

دختری که در جامعه موفق، سربلند و دور از مشکل است حتما یک حامی قوی و مهربان به نام پدر داشته؛ پدری که نمونه‌اش را در شخصیت نادر فیلم اصغر فرهادی دیدیم.

اگر هنوز این واقعیت برایتان قابل درک نیست یا می‌خواهید با تنگناهای ارتباط پدر دختری و علل و راه‌حل آنها آشنا شوید صحبت‌های دکتر حامد محمدی کنگرانی روانپزشک، مشاور خانواده و ازدواج را با دقت بخوانید.

چرا دختران بابایی می‌شوند و پسران مامانی؟

آشنایی کودک با هویت جنسی خود از سه چهار سالگی شروع می‌شود. در این سنین کودک سعی می‌کند با الگو برداری از والد همجنس خود، توجه والد غیرهمجنس​را جلب کند؛ مثلا دختر آرایش می‌کند، کفش مادرش را می‌پوشد، خود را برای پدرش لوس می‌کند یا پسر به مادرش می‌گوید من کار می‌کنم، پول در می‌آورم و برایت همه‌چیز می‌خرم، من مرد تو هستم و نمی‌گذارم کسی تو را اذیت کند. در این مرحله رشد رفتار و شخصیت والد همجنس و غیرهمجنس در شکل‌گیری شخصیت کودک بسیار موثر است که نقصان در هر دو دسته عوامل ارتباطی سبب بروز مشکلات متعددی در زندگی فرزند می‌شود.

خلأهای احتمالی در رابطه پدر و فرزندی

به‌طور کلی پدر باید پشتوانه و سایه‌سار امنیتی دخترش باشد و حمایت‌های مالی، اجتماعی و عاطفی خود را به او نشان دهد. دختران از سن خردسالی تا نوجوانی به پدرشان گرایش دارند، اما از​ بلوغ به بعد برای الگوبرداری زنانه به مادر خود روی می‌آورند و همچنین دوستان خود را عقل کل می‌دانند و چندان طرز فکر و دستورات والدین را نمی‌پذیرند.

۱ ـ پدر در زندگی دختر حضور فیزیکی یا معنوی ندارد.

نتیجه: دختر همیشه در حسرت پدری قوی، مهربان و حامی بوده است و در آینده به طور ناخودآگاه کمبودهای دوران کودکی و نوجوانی خود را در رابطه همسری جستجو می‌کند. متاسفانه شاهدیم​ این نوع دختران به مردان مسن‌تر گرایش دارند و اغلب شکایت می‌کنند​ پسران هم‌سن‌وسال‌شان خیلی رفتار بچگانه‌ای دارند.

پیامد‌ها: این‌گونه روابط احساسی معمولا دچار شکست می‌شوند، زیرا زن‌ و ‌مرد باید به طور عاطفی و جسمی نقش‌های رابطه همسری را به عهده بگیرند نه این‌که توقع برآورده‌شدن کمبودهای والد فرزندی را داشته باشند. به مرور نامناسب بودن این دو نفر برای برآورده‌کردن احتیاجات همسری نمایان می‌شود و اختلاف‌ها به زندگی مشترک هجوم می‌آورند.

۲ ـ پدر پرخاشگر است و دختر از نزدیک‌شدن به او می‌ترسد.

نتیجه: امکان دارد دختر مردان را موجوداتی سوء‌استفاده‌کننده، مهاجم و ظالم بپندارد خصوصا اگر در خانواده شاهد مغلوبیت و ستمدیدگی مادرش بوده باشد.

پیامدها: دختر با خودش عهد می‌کند در آینده از مردان انتقام بگیرد، بنابراین نمی‌تواند در روابط خود برای صمیمیت و نزدیکی موفق باشد و اصولا روابط او ثباتی ندارد.

۳ ـ پدر الگوی رفتاری دخترش شده است.

نتیجه: دختر از رفتاری که پدر با او داشته احساس اعتماد به‌نفس، شجاعت و قدرت زیادی می‌کند، اما ظرافت‌های زنانه‌ای را که باید از مادر الگوبرداری می‌کرده ​ ندارد. چنین دختری رفتارهای اختصاصا زنانه را لوس و بی‌معنی می‌داند، پیروی از الگوی زنانه را نوعی ضعف می‌پندارد و دلش می‌خواهد مثل یک مرد زندگی‌ کند.

پیامدها: چنین دختری معمولا در آینده مردی ضعیف را انتخاب می‌کند تا با چیرگی بر او بتواند خصوصیات مردانه‌اش را بروز دهد. چنین رابطه‌ای زندگی خانوادگی این همسران را دچار مشکل می‌کند.

۴ ـ دختر، همسری برعکس پدرش می‌خواهد.

نتیجه: دختر قانونی در ذهن می‌نویسد که مطابق با آن دور تمامی مردانی که خصوصیاتی شبیه پدرش دارند ​خط می‌کشد.

پیامدها: ممکن است خصوصیات ناخوشایند پدرخیلی زیاد باشد یا اصلا برخی از آنها میان بسیاری از مردان مشترک باشد و دختر تمام گزینه‌های خود را رد کند یا این‌که از انتخاب گزینه معکوس پدر ضربه ببیند این‌که همسر آینده چند خصوصیت بد را نداشته باشد شرط لازم است، اما کافی نیست. ممکن است این مرد مشخصه‌های یک همسر ایده‌آل را هم نداشته باشد.

۵ ـ پدر، دخترش را لوس کرده اما عقاید او را نمی‌پذیرد.

نتیجه: پدر از قدیم با دخترش صمیمی بوده، ناز او را کشیده و تمام احتیاجات او را برآورده کرده است، اما بعد از سن بلوغ دیگر با اعتقاداتی که دخترش پیش گرفته موافق نیست، مثلا نوع حجاب، آرایش، گروه‌های دوستی یا ارتباط با جنس مخالف.

پیامد: ناگهان رفتار و برخوردهای پدر عوض می‌شود. پدر و دختر دیگر مثل قبل با هم صمیمی نیستند. پدر مرتب می‌پرسد این دختر چگونه به این رویکردها رسیده و ‌تمام تقصیر‌ها را گردن مادر می‌اندازد و شاید با روش‌های نادرستی بخواهد دخترش را به راهی که خودش می‌پسندد برگرداند. از طرفی دختر هم که این چهره پدر را هیچ‌وقت ندیده واکنش‌های پرخاشگرانه و هیجانی از خود نشان می‌دهد.

چطور دخترم را از بلا حفظ کنم؟

۱ ـ حمایت‌های خود را در قالب صمیمیت نشان دهید. از دوران خردسالی تا نوجوانی دخترتان تمام تلاش‌تان را بکنید تا با او صمیمی شوید، زیرا اگر این فرصت را از دست بدهید برقراری ارتباط عاطفی سالم بین شما کمی با مشکل روبه‌رو می‌شود. بازی، خرید، ورزش، اظهار نظر، انتقاد هوشمندانه، خواندن یک داستان یا تماشای فیلم و بحث درباره آن، رساندن دختر به مدرسه، آموزش‌های اجتماعی، گوش شنوا بودن، نوازش، تعریف، محبت به او همگی می‌توانند حس امنیت را به دخترتان القا کنند. بعلاوه حمایت‌های عاطفی شما نمی‌گذارد دخترتان گول اولین محبت کوچک و شاید فریبنده مردی نامناسب را بخورد.

۲ ـ قبل از نزدیک‌شدن دخترتان به خطوط قرمز، آموزش‌های لازم را بدهید. این فرهنگ در کشور ما نهادینه نشده که پدر در مورد جنس مخالف با دخترش صحبت کند. لازم نیست پدر تمام حقایق را جز به جز با دخترش در میان بگذارد، اما به لحاظ علمی ثابت‌شده ​آموزش‌هایی که دختر از پدرش می‌گیرد تاثیر بسزایی در نگاه او به جنس مخالف دارد. پدر می‌تواند به ابهامات دخترش خیلی ساده و علمی پاسخ دهد. در این صورت دختر دیگر فقط با نگاه جنسی به مردان اجتماع نمی‌نگرد و آنها را موجوداتی مهاجم که در مواجهه با آنها باید خودش را ببازد یا دست و پایش را گم کند نمی‌پندارد. دختر از پدرش یاد می‌گیرد ​ مردان می‌توانند به خانم‌ها کمک کنند، با آنها بحث و گفت‌وگو کنند، دوستشان بدارند، سر یک کلاس با هم بنشینند و علم بیاموزند و یکدیگر را راهنمایی کنند. در این صورت دختر به جای برخوردهای ناشی از هیجان و نادانی می‌تواند روابط اجتماعی خود را با مردان مدیریت کند.

۳ ـ برای مشکلات دخترتان گوش‌شنوا و آغوش گشاده داشته باشید.اگر آموزش‌های لازم را به او بدهید و حداقل‌هایی از بینش را برای روابط اجتماعی‌‌اش ایجاد کنید چند مرحله در این راه پرپیچ‌وخم تربیتی جلو رفته‌اید، اما یادتان باشد​ به هر حال دختر شما تجربه کافی ندارد و باید این‌قدر فضای امن و با تدبیری را در خانه ایجاد کنید که اگر به مشکلی برخورد، از همان ابتدا آن را با شما در میان بگذارد نه این‌که از روی ترس آن را مخفی کند و این رشته به ناکجاآباد ختم شود.

۴‌ـ دخترتان را خودشیفته بار نیاورید. ‌خوب است​پدر از خصوصیات، ویژگی‌ها و موفقیت‌های دخترش تعریف کند، اما اگر با تعریف‌های بیجا از خصوصیاتی که داشتن آنها عادی است نه نشانه برتری این حس را به او القا کنید که تافته جدا بافته است از او فردی از خود راضی و خودشیفته می‌سازید که دیگر کسی را قبول ندارد و در رابطه احساسی خود با جنس مخالف به بن‌بست می‌خورد.

>> جام جم/ ضمیمه چاردیواری/ یاسمین ثریا

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها