دختر جوانی شامگاه چهارشنبه، سراسیمه و مضطرب وارد کلانتری جوادیه تهران شد و به افسر نگهبان گفت توسط دو مرد مورد تعرض قرار گرفته است. این دختر ۲۹ساله که به شدت گریه میکرد درباره واقعهای که برایش رخ داده بود، گفت: «در شرکتی در خیابان ولیعصر کار میکنم و امروز بعدازظهر وقتی کارم تمام شد، به خیابان آمدم تا به خانه برگردم اما یک سارق به من حمله کرد و گوشی تلفن همراهم را از دستم قاپید. من هرچه دنبال آن سارق دویدم و جیغ و فریاد کردم، فایدهای نداشت و آن فرد فرار کرد. درحالی که به شدت ناراحت بودم، کنار خیابان ایستادم تا سوار تاکسی شوم. مسیرم را به یک پراید شخصی گفتم و راننده توقف کرد. یک مسافر مرد هم در صندلی جلو نشسته بود و من هم اعتماد کردم و سوار شدم. داخل ماشین به خاطر اتفاقی که برایم افتاده بود، شروع به گریه کردم. راننده وقتی این صحنه را دید، سر صحبت را باز کرد و من هم اتفاقی را که برایم رخ داده بود، شرح دادم.»
دختر ۲۹ساله ادامه داد: «همان طور که مشغول صحبت بودیم، راننده از مسیر اصلی خارج شد و به یک خیابان فرعی پیچید. من به این کار او اعتراض کردم اما گفت به محض اینکه مسافر دیگرش را پیاده کند، دوباره به خیابان اصلی برمی گردد. به این ترتیب به راهش ادامه داد و ناگهان مردی که در صندلی کنار راننده نشسته بود، به صندلی عقب پرید. او چاقویی را از جیبش درآورد و زیر گلویم گذاشت و گفت اگر صدایم دربیاید من را میکشد. به شدت ترسیده بودم و تمام بدنم میلرزید. چارهای غیر از سکوت نداشتم. آن مرد سرم را زیر صندلی فروبرد و چند دقیقه بعد وقتی پراید متوقف شد، دیدم کنار یک سوله میوه وتره بار هستیم. آن دو مرد من را به زور از ماشین پیاده کردند. من خیلی التماس کردم تا کاری با من نداشته باشند و رهایم کنند ولی توجهی به حرفهایم نداشتند و به طرز فجیعی با پاره کردن لیاسهایم به من تعرض کردند و بعد دوباره به زور سوار پراید کردند و وقتی به بلوار فرهنگ رسیدیم، مرا از ماشین بیرون انداختند. من شوکه و وحشت زده بودم و نمیدانستم چه کار کنم برای همین تصمیم گرفتم به کلانتری بیایم و شکایت کنم.»
به گزارش جام جم سرا به نقل از نامه نیوز، افسر نگهبان کلانتری بعد از شنیدن حرفهای دختر جوان پروندهای را تشکیل داد و به دستور دادیار شعبه سوم دادسرای جنایی پایتخت، کارآگاهان اداره ۱۶ پلیس آگاهی موظف شدند تحقیقاتشان را برای ردیابی و دستگیری متهمان آغاز کنند.
آنها با اطلاعاتی که شاکی در اختیارشان قرار داد، صبح روز سه شنبه هفته پیش توانستند پراید موردنظر را شناسایی و آن را متوقف کنند.
راننده ۲۲ساله پراید که پیمان نام دارد، تحت بازجویی قرار گرفت و خودش را بیگناه خواند اما ادامه یافتن بازجوییها سبب شد او به تعرض به دختر جوان اقرار و همدست ۲۳سالهاش به نام نقی را معرفی کند. به این ترتیب، نفر دوم نیز به دام افتاد.
این دو متهم که کارگر میوه و تره بار هستند، صبح روز چهارشنبه توسط دادیار پرونده تحت بازجویی قرار گرفتند. آن دو بار دیگر همه چیز را انکار کردند اما وقتی با دختر جوان مواجه شدند، جرمشان را گردن گرفتند. پیمان در اعترافاتش گفت:
«آن روز وقتی کارمان در میدان تمام شد، تصمیم گرفتیم کمی با ماشین در شهر پرسه بزنیم. وقتی دختر جوانی را دیدیم که به تنهایی کنار خیابان ایستاده و منتظر تاکسی بود، او را سوار کردیم. آن دختر شروع به گریه کرد و سر صحبت باز شد همین مساله باعث شد وسوسه شویم و او را با کشاندن به محل کارمان مورد تعرض قرار بدهیم.»
بنا بر این گزارش، دو متهم اکنون در بازداشت به سر میبرند.
*شما چه نظری دارید؟ تجربهها و نظراتتان را در این زمینه، با ما در میان بگذارید*
*با کلیک روی نماد RSS و ذخیرۀ آن، جدیدترین مطالب ما را آسانتر دنبال کنید*
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد
ما بافرهنگترین ملت روی زمین هستیم!!!!!!
خبری كه میتونم به همه بدم این دونفر یك ماه بعد از رای دادگاه در میدان تره بار و در حضور مردم اعدام شدن
آسیب شناسی كنند . من مدافع دوتا جوان نیستم كارشان هم ازنظراخلاقی اصلا خوب نبوده
آیا یه جایی بود جوانان خودشون را تخلیه كنند آیا بازور دست به همچین كاری میزند؟ اگه اونموقع
هچین كارصورت میگرفت هیچ عذروبهانه پذیرفته نبود وحتی براحتی اعدام هم میشدند
نبظرشما بااشدبرخورد با دوتا جوان نادان مشكل مملكت برطرف خواهد شد؟
آیا تجاوزهای اینطوری فقط همین به مورد بوده ؟؟ نخیر درطول روز خیلی از این اتفاقات می افته ومتاسفانه خیلی هم بااین مسائل كنار میاند . چاره ای ندارند اگه همه باخبر بشند حانواده وزندگی وهمه چی بهم میریزه
ناچارند بسوزند وبسازند
ولی مسئله اینست كه عدم حل یه مشكل كوچك ؛ باعث بوجود آمدن مشكلات بزرگتر میشود
ولی چون پولشو ندارن آخرش چند سال حبسشون می كنن و بعد آزاد میشن