به گزارش باشگاه خبرنگاران، شش سال پیش شاگرد یک تعویض روغنی در یک شب سرد زمستانی در مغازه با ضربه چاقو کشته شد و ماموران یکی از کلانتریهای کرج، صاحب مغازه را بهعنوان قاتل به قاضی معرفی کردند.
با اعتراف متهم در چند جلسه دادگاه ـ که حدود شش سال به طول کشید ـ وی مجرم شناخته شد و قاضی دادگاه، حکم اعدامش را صادر کرد، اما 48 ساعت قبل از اجرای حکم معلوم شد، او نقشی در جنایت نداشته است.
دو روز قبل از اجرای حکم، یک سارق همراه همدستانش در یکی از شهرهای شمالی کشور دستگیر شد. این متهم در بازجویی به سرقت کابل و یک مورد قتل در مغازه تعویض روغنی در کرج که شش سال پیش رخ داده بود، اعتراف میکند و این موضوع به اداره جنایی پلیس آگاهی استان اعلام میشود.
این مرد در حالی به قتل اعتراف کرد که قرار بود ٤٨ ساعت آینده، متهم اعدام شود. با توجه به حساسیت موضوع، قاضی پرونده به آگاهی آمد و پس از مشورت قرار شد حکم اعدام محکوم داخل زندان تا اعزام متهم دستگیر شده اجرا نشود.
از طرفی چون تنها قاضی صادرکننده رای اولیه میتوانست جلوی اجرای حکم متهم رابگیرد، بخت با این مرد بیگناه یار بود و قاضی پرونده همان قاضیای بود که در جریان موضوع قرار گرفته بود. با بهدست آمدن این اطلاعات، دو فقره نیابت قضایی صادر شد. یکی برای اجرای احکام زندان بهمنظور ممانعت از اجرای حکم اعدام و انتقال محکوم به آگاهی کرج و نیابت دوم برای انتقال متهم دستگیر شده توسط آگاهی به کرج.
گریه متهم
بعد از ٤٨ ساعت هر دو متهم به کرج منتقل شدند. متهمی که حکم اعدامش صادر شده بود، گریه میکرد و میپرسید شما چگونه به بیگناهی من پی بردید؟ او وقتی آرامش خود را به دست آورد گفت: در طول این شش سال تمام موهایم سفید شد، زنم طلاق گرفت و تنها پسرم هم معتاد شده است. پدرم مغازه تعویض روغنی ام را فروخت و همه را خرج وکیل کرد.
مرد بیگناه درباره علت اعتراف به قتل، گفت: مقتول شاگرد من بود و شبها در مغازه میخوابید. یک روز صبح که برف باریده بود، به مغازه رفتم. شاگردم در را از داخل با یک میله میبست که از بیرون باز نمیشد. دیدم کرکره مغازه کمی باز است با خودم گفتم حتما زودتر بیدار شده است. کرکره مغازه را بالا کشیدم و دیدم جسد شاگردم غرق در خون داخل چاله سرویس تعویض روغن افتاده و اثر یک چاقوی عمیق روی سینه او دیده میشد. از مغازه بیرون آمده و شروع به فریاد کردم، مردم و همسایگان جمع شدند و به کلانتری رجایی شهر زنگ زدند.
وی افزود: پلیس آمد و مرا به کلانتری برد. در کلانتری همه گفتند تو قاتلی و مرا کتک زدند. دیدم تحمل این همه ضرب و جرح را ندارم. با خودم گفتم اگر اعتراف نکنم، مرا میکشند واگرهم اعتراف کنم حکمم اعدام است. پس بهتر که اعتراف کنم تا حداقل کتک نخورم. سرانجام با توجه به آن چه از صحنه قتل دیده بودم، همه چیز را گردن گرفتم و به قتل شاگردم بدون این که روحم اطلاعی داشته باشد، اعتراف کردم. بعد مرا به دادگاه بردند و آنجا هم همه چیز را گردن گرفتم.
چرا اعتراف کردم
این مرد بیگناه ادامه داد: چند روز بازداشت بودم و بعد مرا به زندان بردند. برای دوستان زندانی ام همه چیز را گفتم، آنها میگفتند اگر اعترافاتت را پس بگیری، تو را به آگاهی میبرند و چون در کلانتری یک قتل را گردن گرفتهای، در آگاهی باید پنج شش قتل دیگر را هم گردن بگیری. چند بار دادگاه آمدم هروقت اسم آگاهی میآمد از ترس تمام بدنم میلرزید هرچه دوستان و خانواده میگفتند حقیقت را بگویم، از ترس گوش نمیکردم و در بیان انگیزه قتل هم، به اختلاف مالی اشاره و قاضی را راضی کردم که قاتل هستم. در این سالها زندگیام از هم پاشید.
بنابراین گزارش، از سوی دیگر، متهمی که هنگام سرقت دستگیر شده بود و از موضوع محکومیت یک نفر دیگر بهخاطر جنایتی که او مرتکب شده بود بیاطلاع بود، گفت: معتاد هستم و همراه چند نفر از دوستانم به جرم سرقت سیم برق دستگیر شدم و یکی از همدستانم که از موضوع قتل اطلاع داشت، عوامل آگاهی را در جریان قرار داد.
اعتراف متهم اصلی
متهم اضافه کرد: زمستان چند سال پیش در یک شب سرد زمستانی برای پیدا کردن کار عازم تهران بودم، در اتوبان کرج گفتند اینجا تاکسیرانی کرج است. من که به موادمخدر احتیاج داشتم، پیاده شدم. ساعت ٩ شب از ترمینال کرج ٥٠٠ تومان حشیش خریدم، یک نفر هم آمده بود حشیش بخرد. در باره کار پرسیدم و باهم گرم صحبت شدیم. چون هوا سرد بود، به من پیشنهاد کرد شب پیش او در مغازه تعویض روغنی بخوابم.
متهم یادآور شد: با او به مغازه رفتم و پس از کشیدن حشیش، روی تخت خوابیدم. پس از مدتی دیدم شاگرد مغازه میخواهد از من دزدی کند. با هم درگیر شدیم و با یک چاقوی بزرگ که میوه خورده بودیم، ضربهای به سینهاش زدم و او را به عقب هل دادم که پاهایش به دیوار کوتاه بالکن مغازه خورد و با سر به داخل چاله سرویس تعویض روغن افتاد. بسرعت وسایلم را جمع کردم وخودم را به ترمینال رسانده و نزدیک صبح با اولین اتوبوس به تبریز فرار کردم.
راز این جنایت بعد از شش سال کشف شده بود و تمام اعترافات با عکسها و فیلم بررسی صحنه مطابقت داشت. شکستن جمجمه براثر پرتاب مقتول به داخل چاله سرویس و یک ضربه چاقو داخل سینه و بخاری روغنی و چاقو همگی در عکسها دیده میشد.
این متهم با قرار قانونی بازداشت و متهم بیگناه پس از شش سال حبس از زندان آزاد شد.
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد