به گزارش جام جم سرا، ماجرا چنین بود که چهار باجناق با یکدیگر در شرکتی کار میکردند و اخیرا یکی از باجناقها با بقیه دچار اختلاف میشود اما نهایتا سه باجناق باهم تصمیم میگیرند باجناق چهارم را از شرکت اخراج کنند.
به نوشته پایگاه خبری سلامانه، باجناق ۴۱ ساله اخراج شده، به مدت سه روز موضوع اخراجش را از همسرش مخفی میکند، روز چهارم تصمیم میگیرد، موضوع را با همسرش در میان بگذارد تا شاید کمی سبک شود، همسرش وقتی موضوع را میشنود به جای حمایت روحی و عاطفی از همسرش، شروع به سرزنش همسر میکند و به نوعی طرف شوهر خواهرهایش رو میگیرد و برای کاری خانه رو ترک میکند.
یکی از رزیدنتهای اورژانس یکی از بیمارستانهای تهران که این ماجرا را در صفحه فیس بوک خود نوشته است، ادامه داده است: «یکساعت بعد خانم وارد خانه میشود و به آشپزخانه میرود مشاهده میکند که همسرش خود رو حلق آویز کرده، فورا او را پائین میآورد و مشاهده میکند که هنوز نفس دارد و قلب همسرش میزند، همسایهها را خبر میکند و او را به درمانگاه محل میرساند در آنجا پزشکها فرد را لولهگذاری نای میکنند و به بیمارستان... اعزام میکنند، سی تی اسکن مغز و گردن نشان از شکستگی و خونریزی واضحی نداشت، فشار خون طبیعی و ضربان قلب تند اما منظم بود، ولی بررسیهای تکمیلی، حاکی از مرگ مغزی وی بود.»
وی نوشته است: «بیمار به آی سی یو منتقل شده و میخواهیم موضوع اهدای اعضا را بررسی کنیم تا در صورت امکان با خانواده فرد مطرح شود اما فعلا امکان صحبت با اعضای خانواده بخصوص همسرش نیست، چون همسرش بسیار بیقراری و گریه و زاری میکند و احتمالا خودش را در مورد اینکه همسرش رو در سختترین شرایط حمایت روحی نکرده بود و دلداری نداده بود، مقصر میداند.»
نظرات یک مشاور اقتصاد خانواده
زمانی که یک تاجر خیلی موفق، براساس نوسانات قیمت دلار و سکه، دست به خودکشی میزند، خودکشی او بهدلیل فشار و بحران اقتصادی نیست؛ بلکه این واکنش از فقر فکری و فرهنگی بهجای فقر مالیاش نشأت میگیرد.
به گزارش جام جم سرا؛ دکتر علی شاهحسینی، دکترای مدیریت برنامهریزی درباره حادثه تلخ خودکشی مردی که به دلیل اخراج از محل کارش توسط سه باجناقش و رفتارنامناسب همسرش در قبال این اتفاق مرگ مغزی شده است، به سلامانه میگوید: «معمولا بیشتر افرادی که در حوزههای اقتصادی فعالیت میکنند، توانستهاند خودشان را برای تحمل نوسانات، آماده بکنند. با این حساب، میتوان گفت افرادی که با اخراج از محل کار، دست به خودکشی میزنند، مدیریت بر خود ندارند و نمیتوانند هیجانات خود را کنترل بکنند. چنین افرادی، پیشبینی و مهندسی شکست ندارند و بنابراین نمیتوانند که از شکست خود، فرصتی را به دست بیاورند.»
این مشاور اقتصاد خانواده تاکید میکند که ما یاد گرفتهایم تمام مشکلات خودمان را به فشار وضع اقتصادی موجود، متصل بکنیم. «بد نیست بدانید که مردم ما، از جمله مردم ثروتمند دنیا هستند. با این حال، متاسفانه ما ایرانیها حرص و طمع کسب درآمد داریم و این طمع، آسایش و آرامش ما را گرفته است. یعنی ما آدمهای قانعی نیستیم. اگر ما بتوانیم قانع بودن را یاد بگیریم، میتوانیم به خانوادهمان هم برسیم و ارتباط و در کنار خانواده بودن را حفظ بکنیم. در این صورت، شاید سرزنش از سوی همسر هم برای اخراج شدن از کار، اتفاق نیفتد.»
شاید حالا این سوال برایتان پیش بیاید که اصلا چرا همسر این آقا، او را سرزنش کرده است؟ دکتر شاهحسینی معتقد است: «چنین سرزنشی، میتواند نشاندهنده ضعف ارتباطی این زوج با یکدیگر باشد. نکته دیگر اینجاست که چرا این خانم بهجای حمایت از همسرش، از شوهر خواهرهای خود حمایت کرده است؟ شاید بتوان گفت که این مرد، نتوانسته جایگاه خود را در خانه بهقدری محکم بکند که همسرش از او طرفداری یا حمایت بکند، دلداریاش بدهد یا به او آرامش ببخشد. درواقع، خانه آرام برای این زوج وجود نداشته و این خانه و خانواده از قبل، متلاطم بوده است.»
این عضو هیات علمی دانشگاه آزاد به این نکته هم اشاره میکند که گاهی مشکلات ما، در همسرگزینی و همسرداری ما است. «ما این روزها باید در دانشگاهها به جوانهای خود، بهجای اینهمه فرمول و تنظیم خانواده، درس مهارتها و سبک زندگی بدهیم. جوان ما اگر مهارت زندگی را یاد بگیرد، میفهمد که زندگی، تنش، مشکل، چالش و بحرانهای اقتصادی دارد. میفهمد که زن و شوهر، دقیقا با هم یکی نیستند و عقاید یکسانی ندارند. میفهمد که اختلاف نظر، بحث و مخالفت هم جزو زندگی مشترک است.»
وی اضافه میکند که ما به جوانان خود میگوییم که تمام زندگی باید گل و بلبل باشد و شما هم نباید نازکتر از گل به همسرت بگویی. در این صورت، توقع زن و مرد از زندگی بالا میرود. «اگر ما از روز اول به آن خانم میگفتیم که مرد با دلگرمی یک حامی مانند شما کار میکند و اگر به آن آقا میگفتیم که مرد، برای این ساخته شده است که ستون خانه باشد، شاید هیچوقت این اتفاق تلخ نمیافتاد. زن و مرد ما باید بدانند که بیماری، تصادف، درگیری، شکست و مشکلات اقتصادی، بخشی از واقعیتهای اجتماعی هستند که ما باید انتظار مواجهه و مقابله با آنها را داشته باشیم.»
دکتر شاهحسینی به نکته بسیار ظریفی هم اشاره کرد و آن اینکه، ما باید برای مواجهه و مقابله با بدترینها در زندگی آماده بشویم اما آرزوی بهترینها را از درگاه خداوند داشته باشیم. ما باید با مدیریت بر خود، رفتار، کردار، اعمال و تفکرمان در کنار حمایت خانواده، آمادگی حل هرگونه مشکلی را داشته باشیم تا نخواهیم سر از دست دادن کار، به فکر خودکشی بیفتیم. «متاسفانه ما یاد گرفتهایم که دیگران را بیشتر از خودمان مدیریت بکنیم در حالی که باید مدیریت بر خود را هم یاد بگیریم».
از این مشاور اقتصاد خانواده پرسیدیم که اگر همسر این آقا در حل این مشکل کاری و اقتصادی به او کمک میکردند، آیا امکان از بین رفتن فکر خودکشی در این فرد وجود داشت یا نه؟ وی پاسخ داد: «واقعیت این است که مردی به قله نرسیده است، مگر اینکه آذوقه و توشه کولهبارش را همسرش بسته باشد. بنابراین، مسلم است مردی که آرامش دارد، در خانه آرام است. مردی که خارج از خانه، پرخاشگر و درگیر است، مشکلی در خانه دارد. زنهای ما باید یادشان باشد که هرچند آنها هم میتوانند کار خارج از منزل داشته باشند، اما یک مرد هیچگاه از وظیفه خرجی دادن، مرد بودن، پدر بودن و حامی بودنش کم نمیگذارد. یعنی همانطور که خانمها به حمایت مرد خود نیاز دارند، مردها هم به حمایت همسر خود نیازمندند. زنها باید بدانند که حمایت از همسر، میتواند ستون خانواده را بهقدری قوی نگه دارد که بعدها فرزندان آنها هم از این استواری ستون لذت و سود ببرند.»
دکتر شاهحسینی در انتها خاطرنشان کرد که فردی که فکر خودکشی به سرش میزند، اگر فقط ۳ ثانیه و به اندازه یک صلوات در کار او تاخیر بیندازید، او دیگر اقدام به خودکشی نخواهد کرد. خانمها اگر همسر خود را مطمئن بکنند که او را بیشتر از کار یا خانوادهشان میخواهند و برایش ارزش و احترام قائل هستند، بهطور حتم، مرد هم با این حمایتهای روانی، سعی در رفع مشکلات پیش رو میکند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد